فوتبال به شکلی که امروز میشناسیم، نفسهای آخرش را میکشد.
این ادعای بزرگ، شاید به شکل مضحکی دور از ذهن به نظر برسد، آن هم در روزهایی که گردش مالی فوتبال به شکل سرسامآوری افزایش یافته، خریدهای چند صد میلیون دلاری به یک موضوع متداول تبدیل شده و حاشیهنشینان خلیج فارس، سرمایهای بیانتها به این صنعت تزریق کردهاند.
اما شواهد و قرائن، از رخ دادن یک تراژی بزرگ خبر میدهند؛ تراژدی بزرگی که داستان فوتبال را به کلی تغییر داده و آن را به یک رکود طولانیمدت و حتی همیشگی فرو خواهد برد.
بدون تعارف، مفهوم ورزش حرفهای این روزها جنبه رقابتی خود را از دست داده و بیشتر نقش سرگرمی دارد. همین موضوع باعث شده تا رشتههایی نظیر کشتی کج و یا حتی MMA، در حال دلربایی و جذب مخاطبان بیشتر باشند. به این رقبای بالقوه، باید بازیهای ویدیویی و استریمرهایی که مشغول به اشتراک گذاشتن محتوای خود در این زمینه هم هستند، افزود. در واقع دنیای گیم با توجه به دسترسی همیشگی، چه در زمینه انجام و یا حتی پخش زنده، با رویدادهای ورزشی فرسنگها فاصله گرفته است و در این زمینه نمیتوان با آن رقابت کرد.
اما چطور فوتبال به دست فوتبالیها نابود شد؟ پاسخ این سوال سخت نیست. برگزاری تعداد مسابقات بسیار زیاد چه در سطح ملی و چه در سطح باشگاهی، جذابیت فوتبال را کاهش داده و آن را از یک موضوع رقابتی، به یک جریان روزمره تبدیل کرده است. با اجرای فرمت جدید لیگ قهرمانان اروپا و جام باشگاههای جهان، تعداد بازیهای برگزار شده در یک فصل حتی بیشتر از قبل هم خواهد شد. شوری آشی که فیفا با همدستی یوفا و سایر کنفدراسیونهای تابعهش پخته، به مذاق هیچ هواداری خوش نیامده و در جذب نسل جدید هم ناکام بوده است.
به عنوان مثال، اگر باشگاهی مثل منچسترسیتی بخواهد برای کسب تمام عناوین ممکن باشگاهی (لیگ برتر، لیگ قهرمانان اروپا، کامیونیتی شیلد، سوپرکاپ اروپا، جام باشگاههای جهان، کارابائو کاپ و افای کاپ) به رقابت بپردازد، باید چیزی حدود ۷۵ بازی در طول یک فصل برگزار کند و در صورت همزمان شدن با تورنمنتی مثل لیگ ملتهای اروپا، یورو و یا جام جهانی، به انضمام بازیهای دوستانه ملی، این عدد به ۹۰ بازی در یک فصل میرسد که در این آمار، از تورنمنتهای دوستانه پیشفصل چشمپوشی شده است.
در این شرایط، باشگاههای بزرگ جهت ماندن در شرایط رقابت و تبعا کسب درآمد بیشتر، نیاز به گسترش کادر بازیکنان خود دارند و باید مثل درندگانی حریص، ستارگان تیمهای کوچکتر را به ترکیب خود اضافه کنند. در این شرایط، فاصله فنی بین باشگاهها به طرز فاحشی افزایش پیدا میکند و دیگر شاهد قهرمانی تیمی مثل لسترسیتی در لیگ برتر انگلیس و یا رسیدن باشگاههایی مثل سمپدوریا، والنسیا و پورتو به فینال لیگ قهرمانان اروپا نخواهیم بود.
اما پیشبینی نویسنده، این است که فیفا طی دهههای آینده، مجبور به تغییراتی اساسی در ذات و طبیعت فوتبال میشود. تغییراتی مثل کاهش تعداد مسابقات باشگاهی با اجرای طرح سوپرلیگ برای خارج کردن باشگاههای کوچکتر از جریان رقابت، افزایش تعداد بازیهای ملی جهت برانگیختن روحیه وطنپرستی مخاطبان، کاهش مدت زمان مسابقات (مثلا از ۹۰ به ۳۰ دقیقه) و البته اجرای سناریوهای از پیش تعیینشده در زمین مسابقه.
افزایش تعداد مسابقات خصوصا در زمینه ملی، شاید امروز درآمد چشمگیری برای بالادستیهای فوتبال داشته باشد اما مسئله اینجاست که این جریان سرمایه که در جذب نسل جدید چندان موفق نبوده، روزی دچار فروپاشی میشود و آنجاست که تغییرات باید صورت بگیرد، تغییراتی که قطعا فوتبال را به شکلی که امروز میشناسیم، از بین خواهند برد.