بسم الله الرحمن الرحیم
بی مقدمه
بدون تردید اتفاقاتی که دور و برمان رخ داده و خواهند داد، مقدمه ای است برای این جملات دست و پا شکسته ای که نویسنده بیشتر برای پاسخ به دغدغه های شخصی خود دنبال جمع آوری و نگارش آن ها رفته است و امید می رود که مورد استفاده همگان قرار گیرد.
بخش اول: تصور کنید!
تصور کنید در حال خواندن روزنامه یا دست کم یک متن خبری هستید. با خبر زیر رو به رو می شوید:
تجاوز به یک خانم در ایستگاه مترو!
اما چیزی که شما را شوکه می کند این نیست! بلکه در ادامه می خوانید که این حادثه نه تنها در تاریکی مطلق و در خفا که در یکی از شلوغ ترین ساعات و اماکن روی داده است! به احتمال زیاد اولین کلماتی که به ذهنتان قدم می گذارند، بی تفاوتی رهگذران یا کلماتی از این دست است. موضوع وقتی تعجب آور تر می شود که خانم مورد نظر چندین بار با صدای بلند فریاد کمک خواهی زده است.
از تصور بیرون بیایید. جالب است بدانید این واقعه در شامگاه روز پنج شنبه 22 سپتامبر 1988 در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در مهد تمدن غربی روی داده است. نمی توان گفت این واقعه انتهای مسیری است که در آن افراد جامعه نسبت به هم بی تفاوت هستند و می توان به راحتی وقایع تلخ دیگری را هم که نه در گذشته دور بلکه در همین چند هفته اخیر روی داده در نظر گرفت.
بعد از تصور، اندکی فکر کنید! اگر شما در ایستگاه مترو بودید، چه کار می کردید؟
بخش دوم: مسیر پیموده شده
شاید با خود بگویید که ما کجا و این مسیری که غرب در آن جلو می رود کجا! اما باید بدانید این دومینوی تخریبی از همین اتفاقات دم دستی و به ظاهر کوچک شروع می شود. دومینویی که در فرهنگ ما سد محکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر دارد. بگذارید سیر این دومینو را بررسی کنیم.
اولین قطعه، این است که بی تفاوتی در جامعه مورد تشویق قرار می گیرد. مردم کسی را که تذکر به جا می دهد، نهی می کنند و پای حرف هایی مربوط به زندگی شخصی و ... را وسط می کشند. به قول معروف می گویند، ولش کن!
قطعه بعدی، این است که امر به معروف و نهی از منکر از جامعه رخت بر می بندد و کم کم افراد خاطی با خیال راحت دست به اشتباهات اجتماعی خود می زنند.
و اما سومین قطعه؛ افراد یکدیگر را به کار های ناشایست دعوت می کنند و حتی کسانی را هم که کار خوب می کنند، از آن کار باز می دارند.
قطعه آخر از این دومینو هم که واضح است! جای کار خوب و بد عوض می شود و ارزش تبدیل به ضد ارزش می شود و بلعکس و جامعه به انحطاط کشیده می شود.
این چند مرحله برآمده از قول شریف حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد.
بخش سوم: آثار بی تفاوتی
آنچه از متون دینی ما استنباط می شود و به قولی می توان اسم سنت الهی روی آن گذاشت، هنگامی که امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، اول اینکه اشرار و بدان بر جامعه مسلط می شوند و زمام امور را در دست می گیرند و دوم آن که دعای خوبان جامعه پذیرفته نمی شود. ضمن این که اگر عذاب الهی نازل شود همه را در بر می گیرد. بَدان به خاطر بدیشان و خوبان به خاطر بی تفاوتیشان.
هر آدم عاقلی هم می داند که اگر بی قانونی در جامعه رایج شود، سخت است که جلوی این سیل گرفته شود. اینجاست که اهمیت دعوت به خوبی و بازداشتن از بدی اهمیت پیدا می کند.
بخش چهارم: این بار فرض کنید!
حال بیایید فرض کنیم در جامعه آرمانی زندگی می کنیم! ارتباط افراد با یکدیگر چگونه است؟ نسبت به هم چه عکس العمل هایی دارند؟ چه فرض لذت بخشی! فکر می کنم آن قدر به سبب نهی از منکر درست و صحیح، منکری در جامعه وجود نداشته باشد که فقط شاهد امر به معروف باشیم. آن هم نه کار های خوب ساده، بلکه دعوت به کار های خوب تر و چه بسا خوب ترین کار ها! دیگر کسی نگران پایمال شدن حق خود نیست و می داند مردم نسبت به او دغدغه مند هستند. منکر و گناه و قانون شکنی و هنجار شکنی از جامعه رخ بر می بندند و خلاصه جامعه گل و بلبل می شود!
دیگر خوبی این امر، این است که کسی که دعوت به خوبی می کند یا از بدی باز می دارد، خود نیز سعی می کند تا عامل به دعوت خود باشد و این امر نیز به نوبه خود باعث رشد اجتماع خواهد شد.
همچنین، عدالت در جامعه جاری خواهد شد زیرا بی عدالتی با واکنش همگانی مردم روبه رو خواهد شد.
بخش پایانی: بی تفاوتی یا با تفاوتی؟!
تا اینجای کار گمان کنم با تصور ها و فرض هایی که کردید در مورد آینده هر کدام از این مسیر ها، یعنی بی تفاوتی و با تفاوتی، بتوانید پیشبینی کنید.
فلذا باید با تفاوت بود تا حرکتی انجام شود و رشدی در جامعه صورت گیرد.
اگر هم فکر می کنید بی تفاوتی بهتر است، پیشنهاد می کنم ورزش کنید! چون عقل سالم در بدن سالم است:)
آنچه در قسمت بعد خواهید خواند:
شرایط فقهی امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر چه زمانی واجب می شود؟
احتمال تاثیر، یک درصد یا نود و نه درصد؟!
حتما حتما نظراتتون رو ارسال کنید. منتظر قسمت بعد باشید...