kazemghasemi
kazemghasemi
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

حمایت تعرفه ای تولیدکننده : نوش دارو پس از مرگ سهراب!


  • داستان چیست؟
  • هدف چیست؟
  • راه حل چیست؟

داستان

اخیرا پیش‌نویس طرحی به مجلس رفته که در آن قصد دارند که برای حمایت از تولیدکنندگان تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی تعرفه های واردات کالاهای مشابه را افزایش دهند. بند اول این پیش‌نویس به این صورت است:

"از آنجا که طبق قانون تنها راه قانوني و منطقي حمايت تجاري از توليدات داخلي حمايتهاي تعرفه اي مي باشد، لذا تعيين ميزان تعرفه حقوق گمرکي از اهميت بااليي برخوردار است. در صورتيکه تعرفه کم تعيين شود عملا ما به اجناس خارجي سوبسيد داده ايم و در صورتيکه تعرفه بيش از اندازه باال تعيين گردد، باعث افزايش قيمت ها مي گردد و در نتيجه حقوق مصرف کنندگان ضايع مي شود "

تولیدکننده در گذر از هفت خوان تولید!
تولیدکننده در گذر از هفت خوان تولید!


هدف

می‌توان گفت به ترتیب الویت هدف از اجرای این برنامه شامل موارد زیر می‌شود:

حمایت از تولیدکنندگان تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی و دندانپزشکی:

  • جهت تامین کالای ضروری پزشکی و رفع نیازهای اساسی در دوران های سخت و تحریمی،
  • افزایش اشتغال زایی
  • جلوگیری از خروج ارز در حوزه کالاهای اساسی تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی و دندانپزشکی

افزایش درآمد دولت از محل افزایش درصد تعرفه های گمرکی با توجه به اینکه پایه محاسباتی حقوق گمرکی کالاهای پزشکی معمولا ارز ترجیحی بوده است.

راه حل

در ادامه به روش های که در بسیاری از کشورها انجام شده است می‌پردازیم و دو فرض اصلی داریم:

  • مجلس توانایی و اختیار اصلاح قوانین گذشته و وضع قوانین جدید را داراست.
  • تولیدکنندگان به دنبال تولید محصولات با مشابه خارجی عمومی هستند. که مسلما اگر مشابه خارجی نداشته باشد اصلاح تعرفه حمایتی از انها نخواهد کرد و اگر تولیدکننده های رقیب خیلی محدودی در دنیا باشند (کمتر از 10 کمپانی در دنیا) مشمول این بحث نخواهند بود.

فروش و رقابت در فروش، در واقع جزو آخرین مراحل تولید یک محصول در بازار است. با روش حمایت تعرفه ای، حمایت از تولید کننده زمانی اتفاق می‌افتد که شرکت از تلاطم های بسیار و حداقل شش خان از هفت خوان زیر را رد کرده است:

1. خرید داخلی یا واردات نمونه محصول

2. تحقیق و توسعه برای امکان سنجی تولید و بازار محصول

3. مهندسی معکوس فرایندهای تولید و ارايه نمونه اولیه

4. خرید داخلی یا واردات دستگاه های خط تولید

5. راه اندازی زیرساخت ها و خط تولید

6. اخذ مجوزهای ضروری بر پایه استانداردهای بین المللی

7. فروش و رقابت در فروش

به نظر می‌رسد که حاکمیت امتیازات دیگری نیز برای حمایت شرکت ها در مراحل دیگر به جز مرحله هفتم دارد:

  • وام هایی با نرخ سود پایین
  • واردات تجهیزات خطوط تولید با تعرفه های پایین
  • استقرار در شهرک های صنعتی با حمایت های دولتی
  • استفاده از فضاهای پارک های فناری ....
  • حمایت های مالیاتی و ....

با این حال دستیابی به هر کدام از این امتیازات از فرایند تولید محصول سخت تر و پیچیده تر شده است که در بحث ما نیست.

حمایت در مرحله فروش از نوع حمایت درآمدی هست یعنی این حمایت سبب می شود که درآمد تولیدکننده با فروش بیشتر افزایش یابد.

پیشنهاد فعلی توسعه تمرکز بر روی کاهش هزینه در گام های ابتدایی و عرضه محصول است. فرض می کنیم سه نوع منبع هزینه دارم:

منابع مالی (X) : همه هزینه های ثابت شرکت و خرید نمونه و تجهیزات به جز نیروی انسانی

زمان (t) : هر آن مدت زمان از دست رفته بخاطر عدم حضور در بازار جهت فروش محصولات و کسب درآمد

منابع انسانی (xt): شامل همه افرادی که حقوق آنها توسط شرکت پرداخت می‌شود و هزینه های جاری شرکت ضربدر مدت زمانی که آنها بایستی در شرکت کار کنند.

در هر کدام از مراحل زیر منابع هزینه را به صورت زیر فرض کنیم:

1. خرید داخلی یا واردات نمونه محصول (X+xt)

2. تحقیق و توسعه برای امکان سنجی تولید و بازار محصول (xt)

3. مهندسی معکوس فرایندهای تولید و ارايه نمونه اولیه (xt)

4. خرید داخلی یا واردات دستگاه های خط تولید (X+xt)

5. راه اندازی زیرساخت ها و خط تولید (X+xt)

6. اخذ مجوزهای ضروری بر پایه استانداردهای بین المللی (X+xt)

همانطور که دیده می شود هیچ کدام از شش خوان تولید، مستثنی از زمان (t) نیستند، وابستگی بیش از حد شروع و اجرای طرح به زمان، از عوامل مهم فرایند تولید محصولات و عرضه آنها به بازار خواهد بود.

حال بببنیم در کشورهای نوظهور در عرصه صنعت و پیشرفته کنونی چه فرایندهایی برای کاهش این پارامتر زمان انجام می دهند:

خرید و فروش طرح های تجاری قابل اجرا در کشور

حاکمیت کشورها با استفاده از قدرتی که دارند، (سرمایه مالی، نفوذ در حاکمیت ها، مذاکره بالادستی) اقدام به خرید طرح های تجاری کسب و کارهای کوچک و متوسط (SME Business plan) در داخل کشور یا خارج از کشور می کنند و آن طرح های خریداری شده را به سرمایه گذاران و اشخاص حقوقی داخل کشور برای اجرا در مدت زمان خاصی واگذار می کنند. (این طرح با خصوصی سازی متفاوت است زیرا که در خصوصی سازی کلیه امکانات و تجهیزات و طرح پیاده سازی شده است و محصولات در خط تولید هستند و حاکمیت نسبت به واگذاری آن اقدام میکند.)

در واقع اینجا حاکمیت (شما فکر کنید وزارت خارجه، وزارت بهداشت، مجموعه سفیران کشورها ، اتاق بازرگانی، رییس اداره کل تجهیزات پزشکی و....) اقدام به خرید پلن های تولید زیادی تا ارزش نهایتا یک تا دو میلیون دلاری میکنند و آنها را برای اجرا در مدت زمان محدودی به تعداد حداقل 10 الی 20 شرکت خصوصی به قیمت یک دهم یا بیستم ارزش واقعی طرح واگذار می کنند. (به تعداد شرکتی که در صورت موفقیت همه آنها، حداقل دو برابر ظرفیت مصرف کشور از آن محصول تامین باشد.) تو این حالت هسته اصلی R&Dشرکت ها پیرامون توسعه و راه اندازی و اجرای پلن ها هست تا اینکه چرخ مجدد اختراع بشه یا آتش کشف شود!

در صورتی که در مدت زمان مشخص تعیین شده این شرکت ها نتوانند به نتایج مشخص در طرح برسند، بایستی هزینه کامل طرح به قیمت روز محاسبه و از سرمایه موجود شرکت توقیف شده و در مزایده ای عمومی به سرمایه گذاران خصوصی فروخته شود.

چین و کره جنوبی از اجرا کنندگان امثال این طرح ها بوده اند که خب تو صنعت تجهیزات پزشکی بهترین جواب ها رو گرفتند. امریکا سالانه حدود 30 میلیارد دلار به بخش های تحقیق و توسعه شرکت های دارویی سوبسید می دهند، دقت شود که تنها به بخش R&D !

تو این شرایط دولت حمایت خودش رو نقدا ابتدای کار به شرکت ها پرداخت کرده و نیازی هم نیست بعدا در فروش به تولیدکننده ها و کنترل بازار کمک کند. برای حمایت های بیشتر، بازه زمانی معافیت های مالیاتی را بیشتر و سهم کارفرما از حقوق تامین اجتماعی را کمتر نمایند. به این نکته دقت شود که واردکنندگان هر محصولی نقش تنظیم کنندگان و توسعه دهندگان بازار( فرهنگ سازان استفاده از محصول) هستند و افزایش تعرفه ها سبب کاهش این توسعه و فرهنگسازی در جامعه خواهد بود.

و نکته آخر به نظر می رسد حمایت های تعرفه ای هم مناسب باشد ولی نه برای صنایع کوچک نه برای شرکت های SME ، بلکه برای زیرگروه های صنایع فولاد بذارید، پتروشیمی و نفت .... دیگر که هم گردش مالی بزرگتری دارند و هم نظارت های حاکمیتی بر آنها گسترده تر است .

حمایت های مالیاتی و تامین اجتماعی برای تولیدکنندگانی که در گذشته زحمات فراوانی برای این هفت خان کشیده اند می تواند راهکاری باشد تا آنها نیز از حمایت های حاکمیتی بهره مند شود.

یک مثال :

حالا فرض کنید شرکتی 5 سال تحقیق و توسعه میکنه که به یه محصولی برسه که چندین سال هست تو دنیا داره استفاده میشه!

شبیه به این شرکت 10 تا دیگه هست که اگر هر کدام 5 سال هزینه نفرزمان و استهلاکش و... بشه قراره بعد از 5 سال بعدترش که محصول فقط یکی یا دو تا از این شرکت ها که هفت خان رستم رد شده اند در بازار عرضه بشه و حمایت های تعرفه ای نصیبش بشه!

آمارها نشون میده بیشترین شکست های بیزنس ها مربوط به حوزه ی ارائه محصول یا نحوه فروش محصولات نیست بلکه در واقع مربوط به لانچ بیزنس ها و قابلیت اجرایی بودن طرح ها در جوامع هست.

وقتی طرحی توسط حاکمیت خریداری بشه پس مجوزها و سطوح کیفی و استانداردها و میزان پیروی از استانداردها هم توسط خودشون خریداری شده، پس کارشناس اداره کل نمیاد گیره بده برو استانداردهای جهانی رو ببین! شاید لازم نباشه ما از استانداردهای جهانی که توسط شرکت های خیلی مطرح (شما بخونید تاپ برندها) پیاده سازی یا الگو گرفته شده اند پیروی کنیم. شاید لازمه فقط کپی های درجه دو سه و چهار باشیم و البته مقرون به صرفه تر!

موفق باشید.

مثل یک بازرگان!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید