ویرگول
ورودثبت نام
kdjcom
kdjcom
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

قرنطینه چگونه آغاز شد

به یاد روزی می‌‎افتم که در حال خواندن کتاب انسان خداگونه بودم و ستایش بی‌‎پرده‌‎ی یووال نوح هراری از این‌‎که بشر با نبوغ بی‌‎سابقه‌‎اش در از میان بردن بیماری‌‎های واگیردار به چه دانش چشم‌‎گیری دست یافته است را می‌‎خواندم که خبر رسیدن ویروس چینی به ایران تأیید شد، حالا خود رسیدن یک ویروس به مرزهای یک سرزمین مانند رسیدن مسافری که همگان منتظرش بودیم نبوده است هیچ کس نمی‌‎داند که نحوه‌‎ی ورود این ویروس منحوس به چه صورت بوده است، زیرا همان‌‎گونه که از چند و چون داستان پیداست هیچ کس منتظر آویزان کردن مدال صداقت بر گردن آویز هیچ قهرمانی که بیاید و اولین ابتلای ویروس به کشور را به خود بگیرد نیست، آخر مایکل فلپس نبوده است که تلاشی برای دستاوردش کرده باشد، مبتلا شده است دیگر بدون این‌‎که زحمتی کشیده باشد تازه در بهترین حالت بوی تخطئه به مشام همه می‌‎رسد، حالا نمی‌‎گویم که آقای هراری چه می‌‎دانست که من چنین بی‌‎موقع قرار است کتاب‌‎هایش را بخوانم و دیگر هوس کتاب‌‎هایش را نکنم.

کتاب را جلو می‌‎زنم، مضطرب می‌‎شوم و طی اولین تماس با خانواده همه‌‎ی برنامه‌‎ی رفتن نزد خانواده را لغو می‌‎کنم، دار و ندارم روی هم می‌‎گذارم و مواد ضدعفونی کننده، سرکه، الکل و هر آن‌‎چه که روزی ویروس‌‎ها را از بین می‌‎برد سفارش می‌‎دهم، هرگز نمی‌‎دانم که سرمایه‌‎ای که قرار بود با آن گوشی بخرم در کسری از ثانیه برای زنده نگه داشتن شخص بنده چون دود به هوا رفت.

بعدتر کتاب سفارش می‌‎دهم و در مدتی که قرار است خود را محبوس کنم به مطالعه‌‎ی کتاب‌‎های مورد نظر می‌‎گذرانم. پازل، دسته‌‎ی بازی و دارت سفارش می‌‎دهم، روزگار را می‌‎گذرانم و تنهایی خسته‌‎ام نمی‌‎کند، به نوشتن فکر می‌‎کنم امّا هرگز نمی‌‎نویسم و تنها تحت تأثیر کتاب دن آرام، متن کوتاهی منتشر می‌‎کنم و به این می‌‎اندیشم که بالاخره یک روز من هم خسته می‌‎شوم.

قرنطینهیووال نوح هراریویروسمایک فلپستئوری توطئه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید