A post for you
The wind was blowing
And
The sound of dark whispers
In the whisper of the day
It was nearing sunset
A notebook from a tired bench
From a street full of cold
The rustling of leaves
And the howl of lonely whispers
A leaf was separated from that notebook
There was an inscription on it
It was a name, the subtitle was written
which is written earlier than the text
It made me excited to read it
he had written
I am with you, you are with me
And I become a voice
For all your unspoken words
The passer-by had brought the paper earlier
He had written a poem in it
for you and for me
For us over time
You forgot
for myself for yourself
You are with me and I am with you
for loneliness
All the tired cities
For the unsaid of the crying children's hearts
For the stature of tired men
He is sad because of the coldness of women's hands
For lonely alleys
For the crowded sky full of black smoke
For streets crowded with honking horns
For a cold world
For a world full of pain
For countries that are at war and their children are alone
He wrote the caption of that note
For beautiful girls who have braided their hair
But they don't have shoulder to shoulder
For boys
who laugh with hatred in their throats
But the amusement park of their city is nothing more than ruins
for tomorrow
A world full of peace
A world full of happiness
For all looks and all eyes
For the happy children of the world...
Keivan reisipourashraf
3Mar2024
نوشته ای برای تو
باد رد میشد
و
صدای زمزمههای تاریکی
در نجوای روز
به انتهای غروبش نزدیک میشد
دفتری از لابلای نیمکتی خسته
از یک خیابان پر از سردی
لای بلای خشخش برگها
و زوزه صدای نجواهای تنهایی
برگی از نگاه آن دفتر جدا شد
نوشتهای روی آن نقش بسته بود
اسمی بود زیرنویس نوشته
که زودتر از متن نوشته
برای من شوق خواندنش را میداد
او نوشته بود
من توام تو ازمنی
و من صدایی میشوم
برای همه آن ناگفتههای تو
رهگذر کاغذ را پیشتر آورده بود
در آن شعری نوشته بود
برای تو که برای من
برا ی ما در گذر زمان
فراموش کردی
برای خودم برای خودت
تو که با منی و من که با توام
برای تنهایی
همه شهرهای خسته
برای ناگفتههای دلهای کودکانه گریان
برای قامت مردان خسته
برای سردی دستان زنان به غم نشسته
برای کوچههای خلوت
برای آسمان شلوغ پر از دودهای سیاه
برای خیابانهای شلوغ از هیاهوی بوقها
برای یک جهان سرد
برای یک جهان پر از درد
برای کشورهایی که در جنگند و کودکانشان تنهاییند
زیرنویس آن یادداشت نوشته بود
برای دخترکانی زیبایی که موهایشان را بافتهاند
اما شانه به سر ندارند
برای پسر بچههایی
که خندان بغض در گلو دارند
اما شهربازی شهرشان ویرانهای بیش نیست
برای فردا
جهانی پر از صلح
جهانی پر از شادی
برای همه نگاهها و همه چشمان
برای بچه های شاد دنیا....
کیوان رئیسی پور اشرف
14/12/1402
https://virgool.io/@keivanforkeyhan/a-post-for-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%88-xxxkdn7q6qxl
https://medium.com/@keivanreisipourashraf/a-post-for-28a3979f37cf
http://happybabyworld.blogfa.com/?