اولین روز مدرسه برای یک کودک کلاس اولی، مثل باز کردن درِ دنیایی تازه است. برای بعضیها این در پر از هیجان و شادی است و برای بعضیها همراه با ترس و اشک. روانشناسان کودک معتقدند که نحوهی مواجهه والدین با این روز مهم، میتواند مسیر سالهای بعد تحصیلی فرزندشان را شکل دهد.
در فرهنگ ما هم همیشه گفتهاند: «سالی که نکوست، از بهارش پیداست». اگر آغاز مدرسه با تجربهای شیرین همراه باشد، احتمال اینکه کودک با انگیزه و علاقه درس بخواند خیلی بیشتر خواهد بود.
بچهها بیشتر از آنچه ما فکر میکنیم هوشیارند. آنها میفهمند که مدرسه یعنی جدایی از خانه، ورود به جمع جدید و روبهرو شدن با معلمی ناآشنا پس طبیعی است که مضطرب شوند.
به عقیده روانشناسان کودک: «هیچ کودکی از مدرسه نمیترسد؛ او از ناشناختهها میترسد.»
پس قدم اول برای والدین این است که به جای سرزنش یا نادیده گرفتن نگرانی، با کودک همدلی کنند. جملههایی مثل:
«میدونم شاید یه کم استرس داشته باشی، طبیعیه»
«منم وقتی همسن تو بودم، دلم برای مامانم تنگ میشد»
میتواند حس امنیت به کودک بدهد.
یکی از بهترین راهها کاهش ناشناختههاست. اگر امکان دارد، چند روز قبل از بازگشایی، همراه کودک به مدرسه سر بزنید.
حیاط، کلاسها و حتی سرویس بهداشتی را به او نشان دهید.
بگذارید روی نیمکت بنشیند، تخته را نگاه کند، در حیاط بدود.
این کار، حس غریبه بودن را کمتر میکند. مثل کسی که قبل از سفر، نقشهی راه را دیده باشد.
بچهها عاشق لوازمالتحریر رنگیاند. وقتی در خرید کیف، دفتر و مداد حق انتخاب داشته باشند، حس مالکیت پیدا میکنند. این مشارکت باعث میشود به مدرسه رفتن افتخار کنند:
«این مداد را خودم انتخاب کردم!»
«کیفم رو خودم پسندیدم!»
چنین جملههایی ساده به نظر میرسند، اما اعتمادبهنفس بچهها را بالا میبرند.
یکی از بازیهای مؤثر این است که در خانه «بازی مدرسه» کنید.
شما یا یکی از خواهر و برادرها نقش معلم را بازی کنید.
کودک روی صندلی بنشیند و دفترش را باز کند.
حتی میتوانید زنگ تفریح خیالی بگذارید.
این تمرین ساده باعث میشود کودک روز اول مدرسه را یک بار در ذهنش تجربه کرده باشد.

یک ماه مانده به مدرسه، بهترین زمان برای تغییر ساعت خواب است. اگر کودک عادت دارد دیر بخوابد، کمکم هر شب ۱۵ دقیقه زودتر بخوابد تا به موقع بیدار شود.
کمخوابی بزرگترین دشمن شوق یادگیری است. تحقیقات روانشناسی نشان دادهاند کودکانی که خواب کافی دارند، تمرکز و حافظهی بهتری از همسنهای کمخوابشان دارند.
یکی از نگرانیهای کودکان در مدرسه، وابستگی بیش از حد به والدین است. والدین میتوانند قبل از شروع مدرسه مهارتهای کوچک استقلال را تمرین دهند:
✓ بستن بند کفش
✓ باز و بسته کردن ظرف غذا
✓ شستن دستها
این کارها به ظاهر کوچکاند، اما کودک در مدرسه حس «من میتوانم» پیدا میکند.
قصه بهترین زبان برای بچههاست. میتوانید خاطرهی شیرین اولین روز مدرسهی خودتان را تعریف کنید یا قصهای خیالی بسازید:
مثلاً قصهی «علی کوچولو» که روز اول از مادرش جدا شد، اولش ترسید، اما بعد با دوستان تازهاش بازی کرد و خوشحال شد.
این قصهها در ذهن کودک تصویر مثبت میسازد.
گاهی والدین ناخواسته با جملاتی مثل «ببین معلمت بهت چی میگه» یا «اگه اذیت کنی به معلمت میگم» مدرسه را به جای محیط یادگیری، به صحنهی تهدید تبدیل میکنند.
بهتر است با جملاتی مثبت جایگزین کنیم:
«معلمت خیلی مهربونه، ازش کلی چیز یاد میگیری.»
«مدرسه جاییه که میتونی دوستان زیادی پیدا کنی.»
واقعیت این است که حتی با بهترین آمادهسازی، بعضی بچهها روز اول گریه میکنند.
اشک، بخشی از فرآیند جدایی است. اگر والدین هم مضطرب شوند و کودک را با عجله یا تهدید رها کنند، این اضطراب بیشتر میشود.
بهتر است آرام، کوتاه و مطمئن خداحافظی کنید. جملهای مثل:
«میدونم دلت برام تنگ میشه، منم دلم برات تنگ میشه. اما زود میبینمت. تو میتونی.»
بعد از تمام شدن اولین روز مدرسه، میتوانید جشن کوچکی در خانه بگیرید. یک کیک کوچک یا حتی یک نقاشی دستهجمعی با خانواده کافی است.
این کار باعث میشود ذهن کودک «مدرسه = تجربهی شیرین» را ثبت کند.
اولین روز مدرسه مثل بذر کوچکی است که اگر درست کاشته شود، درختی تنومند از علاقه به یادگیری به بار میآورد.
والدین میتوانند با چند کار ساده، این تجربه را از اضطرابآور به خاطرهای شیرین تبدیل کنند:
همدلی با نگرانی کودک
بازدید و آشنایی با محیط
مشارکت در خرید لوازم
تمرین استقلال
و مهمتر از همه حفظ آرامش خودشان
یادمان باشد بچهها بیشتر از آنچه میشنوند، آنچه را میبینند یاد میگیرند. اگر ما آرام و مطمئن باشیم، آنها هم شجاعتر خواهند بود.