اگر بخواهیم اسلام ناب را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم اسلام دین توحید است. (رهبرانقلاب ۱۳۷۴/۱/۱۶ و ۱۳۶۹/۳/۱۰)
توحید زیربنای همه ی اصول و معارف اسلامی است؛ (امامخمینی ۱۳۵۷/۱۰/۱۸ ؛ علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۱۳۳) هم جهان بینی و هم شریعت (ایدئولوژی) اسلام، توحیدی است.(آیتالله خامنهای، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسهی۸)
بنابر جهان بینی توحیدی اسلام _که بیانگر حقیقت عالم تکوین است_ همه چیز آفریده و بندهی خدای یگانه و در ید قدرت اوست. با این فهم توحیدی از عالم این جهان یک مجموعهی نظام مند، قانون مدار و هدف دار است و امید بستن به غیر او یا ترس از غیر او بی معنا است؛لذا انسان موحد بصیرتی به دست میآورد که تحلیل هایش را با دیگران متفاوت میکند و رسالتی الهی را بر دوش خود احساس میکند که باید تمام زندگی و توانش را در راستای آن قرار دهد.(رهبرانقلاب ۱۳۸۹/۸/۴)
بر اساس این جهان بینی توحیدی که میگوید حکومت تکوینی دراختیار خداست، لاجرم حکومت تشریعی و حق قانونگذاری هم باید از آن او باشد.(آیتالله خامنهای، مقاله روح توحید نفی عبودیت غیر خدا) شریعت، در واقع دستورالعمل هماهنگ شدن با عالم تكوين و حقیقت هستی است.
روح توحید عبارت است از نفی عبودیت غیر خدا؛《لا اله إلا الله》که شعار اسلام و همه ی ادیان الهی است، یعنی عبادت انحصاری خداوند. (رهبرانقلاب، ۱۳۵۲؛ ۱۳۷۱/۲/۲۳؛ ۱۳۹۷/۱/۲۵)
برای درک درست از این عبادت انحصاری خداوند، باید دونکتهی اساسی را مد نظر قرار داد:
۱.در منطق قرآن، هرگونه اطاعت از غیر خدا _چه یک شخص، چه یک تشکیلات و نظام، چه یک شیء، چه عادتها و سنت های رایج و چه هوا و هوسهای خود_ نیز عبادت و "اله" گرفتن اوست:
أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً [فرقان۴۳]
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ [یس۶۰]
لذا انسان موحد، از غیر خدا اطاعت هم نمیکند. (رهبرانقلاب، ۱۳۷۳/۱۰/۱۰؛ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹)
۲. نفی و اثبات توحید (لا اله الا الله) _ يعنى نفی عبودیت غیر خدا و تحقق عبودیت خداوند _ فقط در وجود انسان نیست، بلکه شامل بیرون از وجود انسان هم میشود.
این دو چهرهی نفی و اثبات همه جانبهی توحید _ که تا متن حیات فردی، اجتماعی و سیاسی امتداد مییابد و صرفاً به عنوان یک بحث ذهنی مطرح نمی شود (رهبرانقلاب، ۱۳۸۲/۱۰/۲۹)_ مهمترین معرفت دینی و مطلب اصلی در اسلام ناب است و با فهم درست و کامل آن میتوان به حقیقت اسلام ناب رسید. بسط این مطلب را میتوان به این صورت بیان کرد:
در وجود انسان:
_یعنی تبعیت نکردن از هوای نفس، عادات و ...
بیرون از وجود انسان:
_ در سطح جامعه: یعنی نفی عبودیت طاغوت و حکومت های غیر الهی، نفى عبودیت نظامهای اجتماعی و ساختارهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، نفی عبودیت خرافات و آداب غلط، نفی عبودیت اشخاص و قدرت ها و... .
_ در سطح دنیا: یعنی استکبارستیزی، نفی فرهنگ و قوانین غیر الهی.
در وجود انسان:
_ یعنی حاکم کردن اراده الهی در وجود انسان و تحقق انسان موحّد.
بیرون از وجود انسان:
_ در سطح جامعه: یعنی حاکم کردن ولیّ خدا و احکام الهی در جامعه و تحقّق جامعهی موحّد اسلامی. (رهبرانقلاب، ۱۳۹۰/۷/۲۴ ؛ ۱۳۹۸/۲/۱۸ ؛طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن جلسهی۱۰؛ پیام به مناسبت ایام حج ۱۳۹۹/۵/۸)
_ در سطح دنیا: یعنی تکثیر و توسعهی جامعهی اسلامی و تحقق دنیای موحّد یا به عبارت دیگر تمدن بین الملل اسلامی.
اسلامِ فردی، خود را فقط عهده دار خودسازی و مبارزه با بت نفس، یعنی توحید در وجود انسان معرفی میکند و عملاً آن را تنها هدف و غایت اسلام مینمایاند و به ساحت بیرون از وجود انسان یا نمیپردازد و یا آن را بسیار کمرنگ مطرح میکند؛ اما اسلام ناب، برای استقرار توحید در جامعه و ساختن دنیای موحّد و صددرصد اسلامی کردن دنیا _ کاری که تنها راه درمان دردهای بشریت است _ در تمام صحنه ها حاضر است. (آیتالله خامنهای، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسات ۱۲و۱۳ ؛ ۱۳۹۸/۲/۱۸)
اسلامِ آمریکایی، دینِ تکهتکه شده، دینِ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْض و دینِ ابتری است که از عرصه های واقعی زندگی انسان جداست.