علی عباسی
علی عباسی
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

سه مردِ تنها، دو روز تمام در برابر درّندگان ارتش سرخ شوروی . . .

دقیق یادم نیست برای چه اما در تقویم چشمم به "سالروز مقاومت شهدای پل جلفا در برابر شوروری" افتاد و نظرم را جلب کرد و بعد نماهنگی کوتاه در شبکۀ مستند در باب این واقعه دیدم. آرام و قرارم را گرفت. سرچ کردم. خواندم. غمگین شدم. عصبانی شدم. گرمایی در درون حس کردم و آخر همچنان عصبانیت احساس غالب بر تمام فکرم بود. دیدید یکهو وقتی واقعیتی مسکوت را کشف می‌کنید دوست دارید به تمام عالم و آدم بگویید و آرام و قرارتان بریده می‌شود؟ همانطور. و عصبانی از اینکه چطور ممکن است همچین چیزی هشتاد سال آنجا گوشۀ تقویم‌ها (و خیلی از تقویم‌ها حتی این واقعه را ندارند!) خاک بخورد و ما آنقدر فیلم و سریال و انیمیشن و کتاب و دروس مدرسه درباره‌اش ندیده باشیم که دیگر برایمان عادی شده باشد. چطور دنیا رمانی درمورد آن نخوانده؟ فیلمی ندیده؟ عصبانی بودم و دیدم خودمان باید چرخۀ سکوتش را بشکنیم. شاید دومینویی که آخر به ساخته شدن فیلم و نوشته شدن رمان بینجامد را خودمان با یک هل کوچک به اولین مهره‌های کوچکش بتوانیم راه بیندازیم. از من در همین حد جستارک ویرگول و چهارتا استوری بر می‌آمد . . .

ساعت یک بامداد سوم شهریور 1320، وزیر امور خارجۀ شوروی سفیر دولت شاهنشاهی ایران را احضار میکند تا خیلی ساده و وقیحانه بگوید 4 بامداد به شما حمله می‌کنیم و بهتر است مقاومت نکنید. انگلیس از جنوب، ما از شمال. با اینکه دولتمان واضحاً اعلام بی‌طرفی کرده بود اما شوروی و انگلیس اعتقاد داشتند ما به آلمان‌ها پناه داده‌ایم تا بر علیه متفقین توطئه کنند.

پل جلفا بر رود ارس
پل جلفا بر رود ارس


"نظر به اینکه عده زیادی از آلمانی‏‌ها در ایران به عناوین مختلف بر ضد متفقین مشغول فعالیت هستند و چون دولت ایران به یادداشت‏های دولتین شوروی و انگلیس در این زمینه وقعی نگذاشته و در اخراج آنها اقدامی نکرده است و به جای آن رویة خصمانه در قبال متفقین در پیش گرفته، دولت شوروی براساس مادة شش عهدنامۀ مودت 1921 به ارتش سرخ دستور داده است که وارد خاک ایران شوند و این اقدام به‏ هیچ‏‌وجه بر ضد ملت ایران نبوده و به محض رفع عللی که منتهی به این حمله شده خاک ایران را ترک خواهند کرد." -

البته اگر خواستید ببینید تجاوزشان با حیوانات ارتش سرخ شوروی و انگلیس "به هیچ وجه" بر ضد ملت ایران بوده یا نه کافیست به تاریخ رجوع کنید و وضع مردممان را در قحطی و آشوب و کشتار بعد از این اشغال مشاهده کنید. یکی از شاهکارهایشان فقط، بمباران مردم و مواضع ایران در بدو تجاوزشان بود. به همین راحتی بر طبق فلان بند و مادۀ خزعبل در کنار شومینه‌ای در کرملین به سفیرمان خبر دادند به‌زودی مانند مور و ملخ به مرزهایتان سرازیر می‌شویم. حکومت مرکزی به تمام ژاندارم‌ها و فرماندهان دستور "ترک مخاصمه" و عدم مقاومت داد اما در جلفا، در مرزهای آذربایجان، چهار سرباز مرزبان (ژاندارم) و یک فرمانده پا در یک کفش کردند که ترک مخاصمه بی‌غیرتیست. گوشه‌ای کنار بایستیم که دو سال دیگر فرزندانمان روسی و انگلیسی صحبت کنند؟ در مرز جلفا پلی فلزی بر رود ارس سایه انداخته و تا چند کیلومتری، تنها راه عبور از مرز همان پل تمام فلزیست. عرض پل به‌گونه‌ایست که تنها یک ماشین سنگین نظامی مانند تانک در آن واحد می‌تواند از آن عبور کند و بقیۀ ادوات سنگین مجبورند پشتش به شکل صف حرکت کنند. شب عملیات، از آن 5 نفر 2 نفر رفتند و یک فرمانده و دو سرباز سه تنه در برابر درّندگان وحشیِ داس و چکشیِ استالین باقی ماندند. سرجوخۀ شهید، مصیب محمدی؛ ژاندارم شهید، سید محمد راثی هاشمی؛ ژاندارم شهید، عبدالله شهریاری.

ارتش سرخ
ارتش سرخ


شهید شهریاری در برجک فرماندهی سنگر گرفته بود، فرمانده محمدی در یک متری پل فلزی و شهید هاشمی در پشت بام فرماندهی. اولین تانک بلشویک‌های کمونیست که وارد شد، یکی از نیروها با تک تیرانداز (در روایتی دیگر با تیربار) راننده را مورد اصابت قرار داد و تانک از حرکت ایستاد. بلافصله تیربار مرزبانی بر سر ارتش سرخ باران آتش بارید و معجزه شروع شد. چهل و هشت ساعت تمام، سه نفری هرکه را که میخواست بر تانک سوار شود به هلاکت رساند و به علت عرض کم پل، صف ادوات ماشینی سنگین ایستاد و راه پل بند آمد. در آخر نیروی توپخانه‌ای مستقیماً مرکز فرماندهی را مورد اصابت قرار داد و دو نفر درجا شهید شدند و استالینیست‌ها از زاویه‌ای دیگر فرمانده را به تیربار بستند. نقل است، وقتی نبرد به اینجای کار رسید و تانک متفقین و سایر ادوات و افراد از پل رد شدند، «نوویکوف» فرمانده ارتش متفقین پرچم ایران را که در پاسگاه بود، روی پیکر نیمه جان سرجوخه محمدی می‌کشد و ضمن ادای احترام نظامی به او می‌گوید، کاش من فرمانده سربازانی چون تو بودم که چنین دلاورانه از کشورتان دفاع می‌کنید. فرماندۀ کمونیست ارتش سرخ یکی از درجه‌هایش را کنده و به نشانۀ احترام بر سینۀ فرمانده محمدی می‌گذارد و هنوز هیچکدام باورشان نمی‌شود تمام این 48 ساعت زیر آتش مقاومت تنها 2 سرباز مرزبان و یک سرجوخه بوده‌اند . . . پس از رد شدن ارتش سرخ (در نقلی به دستور فرماندۀ شوروی یا همان نوویکوف) چند چوپان پیکر سه شهید مقاومت را غریبانه در همان نزدیکی پل دفن می‌کنند. نمی‌دانم این تعبیر درست است یا نه اما به ‌شدت علاقه داشتم ذکر شود:

سه سرباز در شمال و چند سرباز در جنوب (رئیس علی دلواری و یاران)، شوروی و انگلیس، استالین و چرچیل را حسابی آزردند و تا وقتی از پیکرشان رد شوند، اجازۀ عبور ندادند . . .

یادوارۀ سه شهید پل چلفا
یادوارۀ سه شهید پل چلفا

اما این پایان اعجاب نیست. روس‌ها پس از عبور از سه شهید مقاومت به پاسگاه قره بلاغ می‌رسند. با بلندگو اعلام می‌کنند اسلحه‌هایتان را زمین بگذارید و تسلیم شوید. بحث سنگینی بین اعضای پاسگاه بالا می‌گیرد و در آخر همگی بجز شهید عبدالعلی نعمتی معروف به میرزاعلی پاسگاه را ترک می‌کنند (در روایتی دیگر از ابتدا تنها میرزاعلی در پایگاه حضور داشته). آن روز خط ارتباطی پاسگاه با حکومت مرکزی قطع بود لذا میرزاعلی از دستور ترک مخاصمه با خبر نبود اما طبق گفته‌ها، سربازی در همان حوالی نامۀ ترک مخاصمه را برای او می‌برد و نشانش میدهد ولی میرزاعلی با عتاب و خشم می‌گوید: "کاش به جای دستور تسلیم، تعدادی فشنگ و خمپاره برای من می‌آوردی و به مبارزه تا پای جان ادامه می‌دهد."

میرزاعلی به روایتی هرچه ادوات جنگی در پاسگاه موجود بود را به کانالی برد و شروع به تیراندازی کرد و همین باعث شد ارتش سرخ متوجه نشود پشت تمام این مقاومت تنها یک مرد ایستاده. ارتش سرخ که نتوانست با تجهیزات غیرتوپخانه‌ای میرزاعلی را متوقف کند و پس از سه ساعت مقاومت تک نفره، با شلیک‌های توپخانه‌ای سنگین، پاسگاه را کوبید و میرزاعلی هم در غربت شهید شد . . .

قبل‌تر در یادداشت "شرق عاشقیش را می‌کند اگر غرب بگذارد" درباب حملۀ شوروی به آذربایجان تازه مستقل شده نوشته بودم. البته آنجا یک فیلم درست و حسابی برای حماسه‌هایشان ساخته بودند . . .


ارتش سرخ کمونیست‌های شوروی
ارتش سرخ کمونیست‌های شوروی


منابع:

مصاحبه و یادداشت های مرحوم دکتر نیکبخت میرکوهی، کتاب سه تفنگدار، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ماهنامه شاهد یاران

برای مطالعۀ بیش‌تر:

اینجا فقط ۳ نفر روی پل جنگیدند/ ادای احترام فرمانده متفقین به سرجوخه محمدی+ تصاویر

مقاومت تا پای جان/ روایتی از جانفشانی ۳ سرباز ایرانی مقابل ارتش شوروی در جلفا+تصاویر

روایت بازماندگان از شهدای مرزبانی جلفا در جنگ جهانی دوم/ دیدار با شهید پس از 73 سال

مرزبانان پایدار پل جلفا

همایش ایران و جنگ جهانی دوم

رضا شاهشورویاشغال ایرانتاریخ
نشر جهان درونم، فردیتم و خلاصه ای از تجربه‌های شخصیم بدون تضمین دقیق یا جذاب بودن . کانال تلگرام: https://t.me/ketab_stuff
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید