کتابچی
کتابچی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

آیشمن در اورشلیم؛ گزارشی در باب ابتذال شر


اتاق گاز، کوره‌های آتش، اردوگاه‌های کار اجباری. با این سه کلمه جمله‌های زیادی نمیشه ساخت و تمام این جمله‌ها به جایی در برلین سال 1940، بین خرابه‌های شهر و آتش و خاکستر می‌رسه. حکومت نازی به هرکجا که پا گذاشت، از خودش ویرانی عظیمی رو به‌جا گذاشت و به همون اندازه که توی فناوری و تسلیحات و کشتار گسترده بود، اثر چشم‌گیری هم در هنر و ادبیات و فلسفه داشت. هزاران محقق و نویسنده و متفکر بعد از جنگ جهانی تلاش کردن تا زمینه‌ها و پیامدهای هولوکاست رو ارزیابی کنن و تنها نتیجه‌ای که گرفتن، این بود که فقط جنون می‌تونه باعث این‌‌همه اتفاق فاجعه‌بار بشه. اما به‌جز شخص هیتلر که پیشوای میلیون‌ها آلمانی بود، افسر‌های عالی‌رتبه‌ی رژیم نازی هم در رقم خوردن این اتفاق‌ها نقش مستقیم داشتن؛ مهم‌ترین این افراد هم کسی نبود غیر از آدولف آیشمن. شهرت آیشمن به‌خاطر نظارتیه که روی برنامه‌ریزی هولوکاست و طرح برنامه‌های اصلی اون داشت. به این ترتیب اگه قرار باشه قضاوت کنیم، می‌گیم مشخصه که آیشمن هم به اندازه‌ی هیتلر در این جنایت‌ سهیم بوده و مجازاتش اعدامه. شاید خود آیشمن هم زمانی که آواره‌ی کشورهای دورافتاده بود و دیگه فرار رو راه‌حل نمی‌دید، درمورد خودش همین فکر رو کرد. همین‌ زمان هم بود که دست از رفتن کشید و منتظر موند تا توسط مأمورای اطلاعات موساد دستگیر و دادگاهی بشه. ولی هیچ محکمه‌ای نیست که بتونه برای موردی به این اندازه چالشی و بحرانی، ادعای عدالت حقیقی رو بکنه.

آیشمن جلسات زیادی قبل از حکم نهایی، پشت میز بازپرسی نشست و مثل کسی که از کارش پشیمونه موبه‌موی اتفاقات رو تعریف کرد؛ یکی از افراد حاضر در دادگاه هم زنی بود به اسم هانا آرنت، فیلسوف و جامعه‌شناس فرانسوی. آرنت یکی از بازمانده‌های هولوکاست بود و انگیزه‌‌های شخصی محکمی برای محکوم کردن آدولف آیشمن داشت. اما از سمت دیگه تفکر به چرایی و چگونگی این واقعیت‌ها و اعتراف آیشمن به قتل عام دسته‌جمعی انسان‌ها، چیزی رو در اعماق وجود اون زنده می‎‌‌کرد؛ چیزی عمیق‌تر و پرمعناتر از رنجی که از این اتفاق‌ها متحمل شده بود. به این ترتیب بود که سوال‌های آرنت از زبان قاضی پرسیده می‌شد و جواب‌های ساده‌ی آیشمن، برای این نویسنده به نتایج تازه‌ای منجر شد. 17 سال بعد از ارتکاب جنایت، حالا یکی از سران حزب نازی سوژه‌ای شده بود تا کتابی به نام آیشمن در اورشلیم نگارش بشه. این کتاب در بستر تاریخ نوشته شده و اسم یه منطقه رو روی خودش داره؛ اما مفهومی که در دل اون هست و درباره‌ش بحث میشه، چیزی فراتر از اکنون و این‌جاست. هانا آرنت به عنوان یکی از انسان‌هایی که از کشتار هولوکاست فرار کرده و ابعاد واقعی ماجرا رو به چشم دیده، خواننده رو دعوت می‌کنه تا به قضاوت کردن آیشمن فکر کنه و با مسائل واقعی درگیر بشه. به محض این‌که پای خواننده به متن کتاب باز میشه، دغدغه‌ی نویسنده اصالت خودش رو بروز میده و مخاطب رو هم مجاب میکنه تا توی ذهن خودش، دادگاهی خیالی تشکیل بده.

درست و نادرست‌های اخلاقی در مرکزیت همه‌ی ایده‌ها و افکار هانا آرنت قرار گرفته و واکنش آیشمن به انتخاب‌هایی که کرده، شگفتی‌های این کتاب رو چند برابر میکنه. به طور معمول انتظار نمیره یه کتاب تاریخی که زنده‌کننده‌ی فجایع تلخ جنگ جهانیه، توی قشرهای مختلف جامعه دیده بشه. ولی هانا آرنت اونقد توی عمق حادثه بوده و دردی که ازش می‌نویسه تا عمقی از استخون میرسه، که نیازی به ابتکارهای ادبی و تکنیک‌های شاعرانه نیست. هیچ داستانی نمی‌تونه مثل تاریخِ مکتوب، شکننده و حیرت‌آور باشه؛ پس نویسنده دست‌به‌قلم میشه و در مقام تفکر، تلاش می‌کنه که شاخصه‌های تازه‌ای از روان و وجود انسانی رو از تصمیم‌ها و انتخاب‌های آیشمن بیرون بکشه. آیشمن در اورشلیم در سال 1963، یعنی نزدیک به دو دهه بعد از پایان جنگ جهانی دوم منتشر شد و دنیا رو با حقایقی آشنا کرد که، هرچند زخمی رو دوا نمی‌کرد و جلوی جنگ‌های آتی رو نمی‌گرفت، اما می‌تونست تسکینی فردی و انسانی برای این رنج‌ها باشه. در ایران استقبال زیادی نسبت به این کتاب صورت گرفت و نشرهای متفاوتی اون رو چاپ کردن که به عنوان موفق‌ترین اون‌ها، نسخه‌ی نشر برج با ترجمه زهرا شمس پیشنهاد میشه.

جنگ به تجملی گران‌بها تبدیل شده است که فقط کشورهای ثروتمند بضاعت آن را دارند!

کتابچی خرید اینترنتی کتاب، کمک درسی، دانشگاهی، زبان با تخفیف. ketabchi.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید