شاید آرزوی هر نویسندهای باشد که در اولین اثر خودش، بهترین اثر خود را بیافریند! این ماجرا آنچنان برای سیمین دانشور صادق بود که هنوز هم اکثریت مخاطبان ادبیات، او را با رمان «سووشون» و رمان سووشون را با او میشناسند. موفقیت سووشون را در حدی میتوان دید که برخلاف اغلب آثار داستانی فارسی، به سطح جهان راه یافته و به بسیاری از زبانهای زندهی دنیا اعم از انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، ژاپنی، چینی و... برگردانی شده است. پس میتوان گفت که مجلس سیاوشان، بیش از آن که برای نویسندهاش غم و غصه به بار بیاورد، او را شاد کرده است و به قلهی موفقیت رسانده است. اما این موفقیت بینظیر، علیالخصوص در قدم اول، آنچنان هم بیراه و شانسی نبوده است! درواقع اگر بدانیم که دانشور پیش از آمدن به فضای رماننویسی، تجربهای شگرف را در حوزههای مرتبط به داستان اندوخته بود و بعد از مقالهنویسی، داستان کوتاهنویسی و آزمودن حوزههای مرتبط دیگر، رمانش را نوشت، حق میدهیم که اولین اثرش اینچنین موفق بوده باشد. البته علاوه بر کیفیت بالای اولین اثر، موفقیت اصلی دانشور را میتوانیم در جایی ببینیم که او برخلاف بسیاری از نویسندگان و هنرمندان، توانست تا در ادامه هم کیفیت آثار خود را حفظ کند و در کتابهای بعدی، مانند از پرندههای مهاجر بپرس، جزیرهی سرگردانی و کوه سرگردان هم شکل و شمایل یک نویسندهی بزرگ را حفظ کند.
یکی از نکتههای جذاب رمان سووشون، توجه دانشور به سنتها و روایت داستانی کهنالگویی و اساطیری، در عین بهره بردن از فضاهای جدید، امکانات جدید و مدرنیسم رو به ازدیاد دهههای بیست و سی از قرن چهاردهم شمسی بود. این نویسنده رمانی را نوشت که با مطالعهی آن، میشود هم به رویاهای صادقهی اساطیری فرهنگ خودمان دل ببندیم و هم میتوانیم چگونگی تطبیقپذیری فرهنگی سنتی با سیر متفاوت فرهنگ جهانی را درک یا حتی طرح کنیم. دیگر جذابیت این رمان آنجایی است که دانشور داستانش را به صورتی کاملا رئالیستی (واقعگرایانه) جلو میبرد؛ اما همزمان توانسته از نمادگراییهای بیشماری در دل واقعگرایی داستانش استفاده کند. این نکته از آنجا جالب است که بدانیم معمولا رئالیسم با نمادگرایی خیلی جور در نمیآید؛ اما دانشور نهتنها با این کار باعث ساخت یک داستان چندژانره و چندوجهی شده است، بلکه جذابیت بیشتری به دو وجه ظاهرا نامتجانس داستانش بخشیده است.
بعید است که یک نویسندهی زن در قرن حاضر -که شروع امکان نویسندگی و ابراز هنر برای زنان ایرانی بود- به نگارش چیزی دست بزند و در آن به دنبال ظهور و ابراز دغدغههای زنانه و جنسیت خاص خودش نباشد! اما اگر با نخستین زن ایرانی روبهرو باشیم که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشته است، طبعا حجم و غلظت این زنانگی هم بیش از پیش خواهد شد. البته فمینیسم موجود در کتاب سووشون، احتمالا با دغدغهها و معیارهای فمینیستی امروزهی مکتب فمینیسم، تشابه زیادی ندارد و بعضا در تضاد است؛ اما اگر به مسالهی موجموج بودن فمینیسم و تضارب آرای آن در دورههای مختلف توجه داشته باشیم، همچنان میتوانیم رمان سووشون را بنا به دورهی خود، اثری فمینیستی بنامیم.