کتاب هزار خورشید تابان یکی از کتاب های بسیار معروف افغان است که به زبان فارسی ترجمه شده و در سال 1397 فروش بسیار زیادی داشت، این کتاب را می توان یکی از محبوب ترین کتاب های افغانی ترجمه شده دانست. در این مطلب قصد داریم کمی بیشتر درباره کتاب هزار خورشید تابان صحبت کنیم و این رمان را بیشتر به شما بشناسانیم. ما در این مطلب ابتدا کمی درباره این کتاب صحبت خواهیم کرد و بعد از آن بیشتر با نویسنده این کتاب آشنا خواهیم شد.
این کتاب فوق العاده زیبا خلاصه ای از زندگی بسیار سیاه و تیره و تار زنان افغانی را بیان می کند که چگونه در کشورشان با آنها برخورد می شود، در سال های اخیر کشور افغانستان وضعیت مناسبی نداشته است و در این میان زنان بیشتر از هر شخص دیگری در این کشور ضربه دیده اند، این کتاب دارای دو شخصیت اصلی می باشد که هر دو آن ها زن هستند، شخصیت اول یک زن به اسم مریم است. در واقع در مریم نمادی از زنان قشر ضعیف جامعه افغانستان می باشد که توسط پدرش از خانه رانده شده است و شخصیت دوم نیز زن دیگری به نام لیلا می باشد. لیلا دقیقا نقطه مقابل مریم است، از یک خانواده روشن فکر در افغانستان، این دو زن با این که شروع زندگیشان کاملا با یکدیگر متفاوت می باشد ولی در طول داستان دچار آینده ای مشابه می شوند و صحنه هایی بسیار جالب را به وجود می آورند که خواننده جذب داستان همین دو زن می شود.
کتاب زیبای هزار خورشید تابان توسط یکی از معروف ترین نویسندگان کشور افغانستان خالد حسینی نوشته شده است، این نویسنده یدی طولانی در بیان دردهای مردم کشور افغانستان دارد و معمولا او را در کشور افغانستان و کشورهای همسایه توسط همین موضوعات می شناسند، کشور افغانستان در طول سالیان دراز جنگ های داخلی بسیار زیادی را مشاهده کرده است. این داستان نیز در طول همین جنگ ها نوشته شده است و راوی زندگی زنان این کشور در طول جنگ های داخلی می باشد. شاید برای شما جالب باشد که بدانید خالد حسینی عنوان کتابش را از یکی از قصیده های صائب تبریزی گرفته است. خالد حسینی درباره کتاب خود میگوید که من در این کتاب سعی کرده ام که تصویری از روزهای سرد و بی پایان زنان کشورم را نشان دهم تا بتوانم به مردم کشورم و افرادی که این کتاب را به زبان های مختلف مطالعه می کنند نشان دهم که چه سختی و رنجی را زنان کشورم می کشند.
همانطور که گفتیم رمان زیبای هزار خورشید تابان دارای دو شخصیت اصلی می باشد که در کنار یکدیگر روایتی از زنان کشور افغانستان را بیان می کنند. داستان این کتاب به این شکل می باشد که ابتدا مریم بعد از مرگ مادرش توسط پدرش به عقد یک مرد مسن در می آید و بعد از ازدواج مشکلات بسیار زیادی را در خانه این مرد مسن تحمل می کند، درست زمانی که مریم دیگر امیدی به زندگی ندارد لیلا وارد خانه این مرد می شود و به عنوان همخانه لیلا معرفی می شود، لیلا فرزند یک خانواده روشن فکر بود ولی در اثر برخورد موشک به خانه آنها سرنوشت او را وارد این داستان کرده است. بعد از وارد شدن لیلا به زندگی مریم، مریم امید به زندگی بیشتری پیدا می کند و از این پس تمام تلاشش را می کند تا بتواند لیلا را از سرنوشتی که برای او نوشته شده است برهاند و او را از چنگال این مرد مسن وا رهاند. در ادامه داستان شما می توانید تلاش های مریم برای نجات زندگی لیلا می کند را مطالعه کنید، تلاش هایی که نشان دهنده نقش مادری مریم برای لیلا می باشد.
هنگامی که یکی از غرفه داران نمایشگاه کتاب، کتاب هزار خورشید تابان را به رهبر انقلاب نشان می دهد، ایشان می فرمایند که بله من این کتاب را به خوبی مطالعه کرده ام، این کتاب درباره جنگ های داخلی کشور افغانستان می باشد، در این کتاب درست زمانی که طالبان اوضاع این کشور را نابسامان کرده اند آمریکایی ها به عنوان نجات دهنده مردم این کشور می شوند. در این کتاب شما به هیچ وجه نمی توانید قسمتی را پیدا کنید که به ورود آمریکایی ها به کشور افغانستان اعتراض شده باشد، قطعا اتفاق هایی که در کشور افغانستان بعد از ورودی نیروهای آمریکایی اتفاق افتاده است بسیار بدتر از اتفاق هایی بوده است که قبل از ورود آن ها اتفاق افتاده است.
