جرج اورول کتاب ۱۹۸۴ را استادانه نوشته و موضوعات مختلف را بسیار زیبا به همدیگر وصل میکند. پیشبینیهای اورول بسیار جسورانه است و نوشته های او در مورد دغدغههای فکری انسان، ترس، امید، وجه تاریک قدرت، جدال دروغ و حقیقت، و… بسیار دقیق هستند.
پاراگرافهایی از کتاب
وقتی هیچ نوع اثر خارجی که بتوان برای به یاد آوردن گذشته ها به آن رجوع کرد وجود نداشته باشد حتی مهمترین وقایع زندگی نیز از خاطر انسان می رود.
تا هنگامی که به هوش نیایند نمی توانند دست به انقلاب بزنند و تا هنگامی که انقلاب صورت نگیرد، به هوش نخواهند آمد.
آزادی، آزادی ابراز این حقیقت است که دو به اضافه دو چهار شود. اگر این حق اعطا شود، همه حقوق دیگر به دنبال آن تحصیل خواهد شد.
هنگامی که انسان، زندگی انسانی ندارد مرگ و زندگی مشابه است.
هیچ کس قدرت را به خاطر اینکه آن را از میان ببرد در دست نمی گیرد...
? درباره «1984» اثر جورج اورول