نخستین منزل سرزمین خاطرات است که، در آن، پدربزرگ و مادربزرگ و برادران کوچک در گذشتۀ خود را باز مىبینند؛ زیرا مردگان هم زندگى مىکنند؛ آنان تنها به خواب رفتهاند و هربار که زندگان آنان را به یاد مىآورند بیدار مىشوند: این راز سادهاى است که آدمیان از آن بىخبرند. سپس به درون کاخ شب راه مىیابند که پر از عجایب است؛ سرانجام، در دل جنگلىاند که در آن، به تحریک مادهگربه، درختان که دانۀ الماس به آنها چهره و آوا ارزانى داشته و جانورانى که به کمکشان آمدهاند مىکوشند تا تیلتیل را بکشند؛ لیکن فداکارى سگ تیلتیل نجاتش مىدهد.