سلام ترانه جون. خیلی دلم برات تنگ شده.این روزا جای خالیت خیلی بیشتر پیشم حس میشه. یاد روزای اولی که اومده بودیم به این خونه میافتم. اون روزایی که میرفتیم باغ رو کشف میکردیم، از دیدن حیوونای عجیب غریبش شگفت زده میشدیم، من از تو عکس میگرفتم و تو برام کتاب میخوندی.
از اینکه ارتباطمون به خاطر اینترنت قطع شده اول عصبانی شدم اما الان این حس دلتنگی و یادآوری خاطراتمون رو خیلی دوس دارم. یاد اون روزایی که رفته بودم زندان افتادم. یه کم هم نگرانتم، نمیدونم تو آفریقا شرایطت چطوره، چیکارا داری میکنی و کجاهایی. امیدوارم تو برنامههای سفرت خفنتر از قبل پیش برن و همهچی اوکی باشه. منم تو ایسهام و این روزای بارونی رو دارم با آرامش به کارهای بدون نیاز به اینترنتم سپری میکنم، کتاب میخونم و با برنامههای آهنگسازی بازی میکنم.
دلم برات تنگ شده قشنگم و امیدوارم این نامه رو بخونی و زودتر صدای قشنگتو بشنوم. تو گوشم صداتو میشنوم که از پشت تلفن میگی: 'گینگیییل؟' و منم بهت میگم: 'جون دلم؟'
دوستت دارم :*