آیا شما هم اینو قبول دارید که اتفاقهای خوب پشت سر هم از راه میرسند؟ البته برعکش هم هست « هر چی سنگه مال پای لنگه» هر دوی اینها میتونه درست باشه. اما برای من این روزها اتفاقات خوب، یکی پس از دیگری از راه دارند میرسند.
توی پست قبلی گفته بودم که در دوره کارآموزی تولید محتوا شرکت کردم و دارم خیلی چیزها یاد میگیرم. برای من که هیچ سررشتهای از این موضوع نداشتم، این آموزشها مثل نوشیدن جرعهجرعه از آب زلال چشمه داناییه. وقتی میتونم مطلبی بنویسم که با کمی ویرایش از جانب استادم، قابلیت انتشار در وب سایت رو پیدا میکنه، حالم رو خوب میکنه.
هنوز یک ماه نگذشته، اولین پیشنهاد کاری رو از طرف یکی از دوستان که مدیر یک مجموعه مدیریت ذهن و درمانگر چاقی هستند گرفتم. با اینکه در حوزه محتوا هنوز خیلی مبتدی به حساب میام و در جمع حرفهایهای این صنعت حرفی برای گفتن ندارم، اما این پیشنهاد، عجیب احساس اعتمادبهنفسم رو تقویت میکنه.
خوشحالیم از بابت این اتفاق خوب هنوز فروکش نکرده بود که نتیجه کنکور ارشد پیام نور اومد. همون کنکوری که در 20 سال گذشته حداقل 5 بار ثبتنام کرده بودم و هیچوقت سر جلسه امتحان نمیرفتم! این بار رفتم و قبول هم شدم.
دیدگاه من به ادامه تحصیل، قبل از خوندن بخش کارنکن وب سایت آقای آرامش با نظر الانم از زمین تا آسمون فرق داشت. من امروز به اینکه مدرک ارشد داشته باشم برای ارتقا در پست سازمانی یا حقوق بیشتر اصلاً فکر نمیکنم. امروز خوشحالی من بهخاطر حس ناب فتح قله یکی از اهدافم و لذت هدفمند درس خوندنه. و البته رشتهای که انتخاب کردم به روحیاتم خیلی نزدیکه و مطمئنم از چیزهایی که قراره بخونم حتماً لذت میبرم چون عاشق اینم سرم اونقدر شلوغ باشه که فرصت سر خاروندن نداشته باشم.
کی باورش میشه یک ماه پیش آدم افسرده و ناراضی بودم با کلی زمان بیهوده که هدر میدادم؟!
خدایا شکرت به خاطر همه آدمها و اتفاقهای خوبی که سر راهم قرار میدی.