ویرگول
ورودثبت نام
parvin.kh
parvin.kh
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

در آستانه فصل جدید زندگی ام

دو کلمه جادویی
دو کلمه جادویی

داستان از جایی شروع شد که بعد از دو سال و نیم احساس نارضایتی از وضعیتی که بودم، در گشت و گذارهای اینترنتی به این تصویر برخوردم که خیلی رک و صریح می گفت: کارنکن!

برای منی که عاشق کار کردن بودم و امنیت شغلی و آب باریکه‌ای که داشتم خیلی مهم بود اما توی هزارتوی تغییر و تحولهای اتوبوسی سازمانمون ناامید شده بودم از اینکه به‌خاطر توانمندی و اشتیاقم جایگاه مناسبی توی چارت بهم داده بشه، هر روز می‌نالیدم از اینکه چرا اینقدر بیکارم و وقتم رو از ساعت 8 صبح تا 4 بعداز‌ظهر دارم تلف می‌کنم، دیدن این دو کلمه مثل آب سردی بود که از ارتفاع 1000 متری روی سرم ریخته شد! شدت ضربه به حدی بود که باعث شد از خواب سنگین چندین ساله بیدار بشم.

در چند روز، تمام وبلاگ امین آرامش رو زیر و رو کردم و حرفهاشو با گوش دل شنیدم. انگار کارنکن رو برای من نوشته بود.

از همون جا فصل جدیدی در زندگی من شروع شد. آرزوهایی که تا اون لحظه دور و دست‌نیافتنی بودند، امروز دارم باهاشون زندگی می کنم.

رویای دست یافتنی من

من همیشه دوست داشتم با نوشتن زندگیمو اداره کنم. دلم می‌خواست نویسنده بشم. برای همین وقتی آگهی دوره کارآموزی تولید محتوا رو در کانال کارنکن دیدم بی‌درنگ درخواستم رو ایمیل کردم.

حالا به لطف استاد آرامش دارم یاد می‌گیرم چطور بنویسم و چطور نوشته هامو منتشر کنم.

خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرم اما قدم گذاشتن در راه دستیابی به رویاهام خیلی لذت‌بخشه.

تصمیم دارم تا پایان امسال تمام ابزاری که برای سفر زندگیم لازم دارم یاد بگیرم و توی کوله‌م بذارم و از ابتدای سال 98 راهی بشم.

شما هم تا دیرتر نشده رویاهاتونو زندگی کنید و راهی بشید...

کارنکنامین آرامشسفر زندگیشغل یا زندگیرویاهای دست یافتنی
در رویای دنیای بهتر بودم، بالاخره راهی شدم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید