Sahar Khalilian
Sahar Khalilian
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

تجربه شماره ۸| سینوس، کورتون یا سیاه دانه

۴ سال می شود که به عنایت آلودگی هوای تهران و ‌دلایل احتمالی دیگر، چندین بار در سال دچار عفونت سینوسی می شوم و اخیرا که فهمیده ام پولیپ هم به آن اضافه شده.

این اتفاق که می افتد، تمامی مجاری بالایی بینی و حتما فضای سینوس ها جوری بسته می شوند که نفس از بینی که باید فراموش شود و بو که تا چند هفته از درک آن محروم می شوم. سردرد و خستگی و کلافگی و‌سنگینی سر، بماند که احتمالا می دانید.

در زمستان من یک کلاه بافتنی به سر با لبه دوبل هستم که شال گردن را پای چشمم بالا می آورم. پیش از این ۴ سال اصلا نمی فهمیدم. چرا بعضی چنین می کنند.

تلاش من برای نرفتن به سمت کوروتون و احتمالا دارویی مثل سفکسیم (اگر نهایتا سینوس ها باکتریایی بشوند) با شستن دائم بینی با سدیم کلراید و بخور بابونه و...و استفاده از روغن سیاهدانه در بینی (که سوزش آن دیگر اینقدر تکرار شده که اهمیتی ندارد) برای دو هفته ادامه پیدا می کند. دست آخر شب ها با احساس خفگی به رختخواب می روم و مجبور می شوم بیدار بمانم و دست آخر خوابم هم که ببرد تا صبح با دهان باز نفس می کشم که می توانید حدس بزنید چه تجربه گندی است.

سرانجام روش سنتی به روش مدرن می بازد ‌‌و برایم سفکسیم و یک مشت داروی ضد حساسیت که هیچ کورتون تجویز می کنند. تا حالا نشده تجربه درمان سنتی برایم افاقه کند.

الان باید فریاد زنده باد کورتون سر بدهم چون به ساعتی نفس و بو و انرژی را برگرداند. اما بی خیال روال سنتی نمی شوم. دارو هایم که تمام شوند روالی که اینقدر می گویند اثر دار است را در حالی که بیمار نیستم انجام می دهم شاید این بار درست تر آن را انجام دهم و به کل درمان شوم. این تخیلی است که احتمالش را می دهم اگر جواب نداد دیگر ناز طبیبان را خریده و همان کورتون و ... را روی سرم میگذارم، حلوا حلوا. این را هم بگویم که برای درمان سنتی نزد پزشک رفته ام.

سینوسعفونت سینوسدرمان سنتی
ساخته شده برای ساختن چیزهایی مثل پارچه دست باف، نان و ساختمان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید