شاید این سوال که برای چه به این دنیای خاکی پا گذاشته اید بارها به ذهنتان آمده باشد و هنوز در در کنجکاوی رسیدن به این پاسخ باشید. اینکه بدانیم برای چه خلق شده ایم و هدف از آفرینش ما بر روی این جهان چیست می تواند معنی دیگری به زندگی ما بدهد. افراد بسیاری در جهان بوده اند که با قدم گذاشتن در مسیر رسالت شخصی خود گام های بزرگی در جهان برداشته اند و توانستند تغییر بزرگی در جهان ایجاد کنند.
در اینجا قصد ندارم فردی را بزرگ کنم چرا که همه ما توانایی رسیدن به بزرگترین جایگاه ها را داریم و به عقیده من انسان بزرگی در جهان وجود ندارد که توانایی خاصی داشته باشد بلکه هر کدام از افراد در مسیر رسالت زندگیشان قرار گرفتند و با تکرار و تمرین در همان مسیر به موفقیت های بی شماری دست یافته اند.
یکی از اشخاص برجسته ای که همواره الگویی برای من بوده است استیو جابز می باشد. به خاطر دارم در سخنرانی که در دانشگاه استانفورد امریکا انجام داد یکی از زیباترین مباحثی که مطرح نمود در رابطه با یافتن عشق و علاقه در زندگی بود.
جابز این نکته را مطرح می کند که تا زمانی که به کاری که عاشق آن هستید نرسیدید دست از تکاپو بر ندارید و ادامه دهید. این موضوع اهمیت کشف رسالت و علاقه انسان را می رساند و این نکته می تواند به ما بگوید که قرار گرفتن در مسیر علاقه می تواند ما را به موفقیت های بزرگی در زندگی مان برساند.
شناخت عشق و علاقه در زندگی می تواند در روند رشد ما بسیار موثر باشد. چرا که قرار گرفتن در مسیر کاری که به آن علاقه داریم می تواند باعث رضایت ما از زندگی و احساس خوب باشد و پیامد این دو مورد پیشرفت هر روزه در مسیر شغلی می باشد.
کشف علاقه چیز عجیبی نیست و خیلی از مواقع افرادی را می بینم که در شناخت علاقه ای که دارند سردگم هستند ومدت ها دست به هیچ کاری نمی زنند تا عشق و علاقه خود را پیدا کنند. اگر شما هم جز همین دسته هستید مسیر را اشتباه می روید.
خیلی از اوقات چیزهایی که ما فکر می کنیم عاشق آن هستیم هوس زودگذری بیش نیست و زمانی که به آن رسیدیم می بینیم که هیچ لذتی از آن نمی بریم. پس بهتر است شروع کنید و کارهایی را که فکر می کنید به آن علاقه دارید تجربه کنید. چرا که تجربه یک مورد می تواند به شناخت بهتر شما نسبت به خودتان بینجامد.
از تجربه ترسی نداشته باشید. به جای اینکه تا پایان عمر مسیری را که هیچ علاقه ای نسبت به آن ندارید را طی کنید ترس را کنار بگذارید و تجربه کنید تا بتوانید علاقه واقعی تان را شناسایی کنید.
شاید برایتان این سوال پیش بیاید که چگونه میتوان علاقه خودمان را شناسایی کنیم. یکی از بهترین روش ها استفاده از تمرینی است که در ادامه توضیح میدهم.
یک برگه بردارید و هر آنچه را که در زندگی میخواهید به آن برسید بنویسید. خانه، پول ، رابطه زیبا و .... هر چه را به ذهنتان می رسد. پس از اتمام لیست به مکانی آرام بروید که کسی مزاحم تمرکز شما نباشد و تصور کنید به تمام آنچه که می خواهید رسیدید. حالا می خواهید چه کار کنید؟ اگر این تمرین را به درستی انجام دهید می تواند کمک بزرگی به شما کند.
مراقب باشید مسیر زندگی تان را به خاطر نگاه و نظر دیگران انتخاب نکنید. به یاد دارم با یکی از دوستانم در رابطه با کار آینده اش صحبت می کردم. متوجه شدم که انتخابش تنها به دلیل نظر دیگران است و در واقع هیچ علاقه ای به آن شغل ندارد. سوالی از او پرسیدم که می تواند برای شما نیز مفید باشد. گفتم اگر در دنیای دیگری حضور داشتی و هیچ فرد دیگری نیز آن جا نبود آیا باز حاضر می شدی این کار را انجام دهی و پاسخش منفی بود. مراقب باشید مسیر زندگی را به خاطر دیگران تغییر ندهید.
پا گذاشتن در مسیر علاقه و رسالت نیازمند داشتن شهامت و ایمان می باشد. به خداوند ایمان داشته باشید و به مسیری که به آن علاقع دارید وارد شوید.
در خیلی از مواقع وجود باورهای محدود کننده ما می تواند مارا از مسیر علاقه و رسالتمان دور کند. تصور کنید پسری عاشق فوتبال است اما در خانواده ای بزرگ می شود که همیشه به او می گویند فوتبال نون و آب نمی شود. شکل گیری این باور اشتباه در فرد می تواند مسیر زندگی این فرد را کاملا تغییر دهد و به دلیل وجود این تفکر محدود کننده این فرد هیچ گاه در مسیر علاقه اش قدم بر ندارد.
سعی کنید در زندگی به خود شناسی برسید و با شناخت علاقه و قدم گذاشتن در مسیر علاقه و رسالتتان بتوانید لذت و خوشبختی را در این دنیا تجربه کنید.
امیدوارم گفته هایم برای شما عزیزان مفید واقع شود هر چند بسیار مختصر بود.