جواب آخر را اولش میدهم، چون صبر نداریم! اما این پاسخ فرایندی دارد.
شغل ما تخصصمان نیست بلکه فروشِ تخصص کار ما است، پس ما فروشندهایم! و این بزرگترین درس کسبوکار است، تخصص بدون فروش، یعنی هیچ!
اما برگردیم سر اصل ماجرا:
هر کسبوکاری نیاز به بازاریابی دارد، اما چرا بازاریابی نمیکنیم، چون فکر میکنیم بازاریابی یعنی پول داشتن!
چرا اینطوری فکر میکنیم بهخاطر اینکه میخواهیم تقلید کنیم، از کی؟ از اسنپ، دیجیکالا یا از کسبوکارهایی که به رشد مناسبی رسیدن و حالا پولشان را به اینفلوئنسرها میدهند تا برایشان تبلیغ کنند، ما هم میخواهیم همان مسیر را برویم، تا زودتر دیده شویم! اما دقت نمیکنیم که دیجیتال مارکتینگ یعنی انتخاب و استفاده هوشمندانه از ابزارهای در دسترس برای بازاریابی، یعنی شاید مسیر اسنپ، دیوار، رونیکس یا داشتن سئو مناسب یا حتی تبلیغات شبکههای اجتماعی را فعلاً نخواهیم! ما باید مسیر خودمان را پیدا کنیم. از ابزارهای موجودمان استفاده متناسب کنیم!
گاهی نیاز است که به اطراف خودمان دقیقتر نگاه کنیم، مشتریهای بالقوه که اعتماد مناسبی به ما دارند، فقط لازم است درخواست کنیم، از دیگران بخواهیم که به ما کمک کنند، بخواهیم که جاهای مختلف از ما تعریف و مشتری جذب کنند. به حلقههای ارتباطیمان خدمات خودمان را خوب توضیح دهیم، قسمتی از سود را به اطرافیانمان پیشنهاد دهیم بعد ببینید که چه درهایی به روی ما باز میشود!
برای رسیدن به یک کسبوکار معروف، یا یک برند بزرگ باید صبر داشته باشیم! بهقولمعروف گر صبر کنی زغوره حلوا سازی!