Khashayar
Khashayar
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

فاجعه ی نظردهی منِ بی سواد

چرا اظهار نظر غیر تخصصی فاجعه بار است؟

ما در یک جامعه ی همه چیزدان زندگی می کنیم، کافی است کسی در یک مهمانی کسی عطسه کند تا در لحظه بیماری او تشخیص و سیلی از نسخه های مختلف شیمیایی و گیاهی برای او توسط شرکت کنندگان در مهمانی تجویز شود. چرا ما آدم های عادی به خود اجازه می دهیم در حوزه ی بسیار تخصصی پزشکی این گونه بی پروا نظر دهیم؟

بهانه ی طرح این پرسش، تحلیل جناب آقای رمضانی درباره ی علت شیوع کرونا بود. ابتدا که تحلیل ایشان را مشاهده کردم تصور کردم ایشان پزشک هستند یا حداقل تحصیلات مرتبطی با موضوع دارند اما ایشان در صفحه ی پروفایل شان خود را متخصص در زمینه انرژی معرفی کرده بودند.

با مطالعه ی تحلیل ایشان متوجه انواع و اقسام قضاوت های جهت دارانه، اتکا به منابع غیر مستدل و فرضیه های عجیب و غریب شدم. اما عجیب تر از همه ی این ها، استقبال مخاطبان از این تحلیل ضعیف بود! من ضعیف بودن تحلیل را در بخش نظرات یاداوری کردم اما در کمال تعجب آقای رمضانی در پاسخ گفتند: "...ضمنا این فقط تحلیل شخصی خودم بود و از هیچ مقاله و کتابی استناد نشده شما به بزرگی خود ببخشید ، تنها نکته مستند امار اعلام شده دولتها است!..."

دقیقاً مشکل چیست؟

در ادامه برخی دیگر از من پرسیده بودند چه اشکالی دارد؟ هر کسی می تواند تحلیل خود را ارائه دهد تو هم تحلیل خود را بگو! من می خواهم با صدای بلند بگویم من نمی توانم! من به عنوان یک برنامه نویس با تحصیلات مهندسی فناوری اطلاعات صلاحیت تحلیل علت شیوع کرونا را ندارم! نه تنها من، هیچ فرد غیر متخصص مربوط دیگری از جمله مهندسان، اقتصاددانان، فیلسوفان و... به هیچ عنوان صلاحیت و توانایی همچین تحلیلی را ندارند.

چرا متخصصان دیگر رشته ها نمی توانند درباره ی کرونا نظری داشته باشند؟

در دوران قدیم که وسعت علم محدود بود، این امکان وجود داشت که کسی به تمام علم زمان خود از شیمی و فیزیک گرفته تا فلسفه و پزشکی مسلط شود (مثلاً ابوعلی سینا) اما با گسترش وسعت علم امروزی عملاً همچین چیزی غیر ممکن شده است و افراد می توانند در یک شاخه متخصص شوند. اجازه بدهید کمی معنای متخصص را بررسی کنیم، متخصص، حداقل در این جا به معنای کسی است که در حوزه ی خودش می تواند فهم عمقی از مسائل داشته باشد. اجازه بدهید با مثال پیش برویم: فرض کنید نمودار قیمت نفت را در چند سال اخیر جلوی من برنامه نویس بگذارند من نوعی از این نمودار چه چیزی می توانم بفهمم؟ من صرفاً متوجه می شوم که قیمت نفت صعود و نزول داشته یا حداکثر به فلان مقدار رسیده است. اما یک اقتصاددان یا یک کارشناس حوزه ی انرژی از این نمودار چه چیزی متوجه می شود؟ او می تواند شرایط بازار را برای شما تحلیل کند، نقاط عطف را پیدا کند و مثلاً میزان تاثیر نرخ بهره را بر روند قیمت نفت بررسی کند و کارهای دیگری که حتی به ذهن من هم نمی رسند. در واقع او بر خلاف من که فهم سطحی از موضوع دارم، فهم عمقی دارد. می تواند توضیح دهد چرا قیمت نفت در فلان زمان جهش داشته، هر کدام از عوامل در این جهش چه میزان تاثیر داشته اند. آیا این جهش زیاد بوده یا کم؟ تاثیر آن بر ادامه ی نمودار قیمت نفت چه بوده است؟

دقیقاً همین مفهوم در سایر حوزه ها نیز وجود دارد اگر یک اقتصاددان، پزشک، مهندس عمران و... بخواهند راجع به برتری برنامه نویسی تابع گرا یا شیء گرا یا بهتر بودن معماریMVP یا MVVM نظری بدهد، نظرش با واقعیت فاصله ی بسیار زیادی خواهد داشت. زیرا او هم فهم سطحی از موضوع دارد (اگر اساساً فهمی داشته باشد!)

این فهم سطحی افراد غیر متخصص یک حوزه (حتی متخصصان تام سایر حوزه ها) باعث تحلیل سطحی می شود باید در نظر داشت که کلیشه های ذهنی و ویژگی های روانی هر شخص نیز بر روی تحلیل تاثیر گذارند. برای مثال در همین تحلیل آقای رمضانی ایشان تاکید بر فرهنگ بالای مردم ژاپن دارند، من از تمام کسانی که معتقد به فرهنگ بالای مردم ژاپن هستند می پرسم آیا این گذاره چیزی جز یک کلیشه ی ذهنی است؟ آیا شما دلایل قابل اثبات و قابل راستی آزمایی برای این گذاره دارید؟ آیا معلومات شما از یک کشور شرق آسیایی، چیزی جز فضای میان فکری حاکم درباره ی آن است؟ شما از کجا مطمعن هستید که مردم ژاپن هیچ حرکت منافی فرهنگی انجام نمی دهند (نویسنده قصد ندارد بگوید حتماً انجام می دهند! بلکه می گویید من و شما نمی دانیم انجام می دهند یا نه) از کجا مطمعن هستید که اگر انجام بدهند حتماً شما مطلع می شوید؟!! با این سطح از عدم اطمینان چگونه حکم بر بالا یا پایین بودن فرهنگ یک کشور می دهید؟؟ در نظر بگیرید این کلیشه ها تا چه حد می تواند باعث سوء گیری یک تحلیل حتی توسط متخصصان آن رشته بشود چه برسد به سایر افراد!!

چرا اظهار نظر غیر تخصصی فاجعه بار است؟

متاسفانه استاندارد پذیرش در ذهن عموم مردم بسیار پایین است. یعنی اگر منِ نا آشنا با ژاپن بگویم علت عدم شیوع کرونا در ژاپن، فرهنگ بالای آن ها است، هیچکس از من نمی پرسد چرا؟ از کجا فهمیدی؟ چه طور مطمعن شدی؟ زیرا این حرف من منطبق با کلیشه های ذهنی جامعه است. در حالی که برای عدم شیوع کرونا در ژاپن دها احتمال دیگر را می توان مطرح کرد که اصلاً ربطی به سطح فرهنگ مردم ژاپن ندارد! اما ذهن جامعه صرفاً آن چیزی را می پذیرد که مطابق با کلیشه های ذهنی است!

بنابراین کسی که اظهار نظر غیر تخصصی می کند (آن هم یک فرد متخصص در سایر حوزه ها که اعتبار بیشتری نسبت به سایرین دارد) نه تنها به فهم موضوع کمکی نمی کند، بلکه جامعه نظر سطحی او را که معمولاً منطبق با کلیشه های ذهنی است را همردیف نظر تخصصی قرار می دهد و خطرناک تر اینکه به آن استناد می کند! اکنون مصداق این بحث را می توانید در هجوم به جاده های شمالی کشور به وضوح مشاهده کنید! در حالی که پزشکان فریاد می زنند برای جلوگیری از شیوع بیماری در خانه بمانید، قسمت قابل توجهی از مردم با توجیهاتی مثل: کار خودشونه، زیاد جدی نیست، الکی میگن! جان خود و بقیه را به خطر می اندازند. در فاجعه بار بودن اظهار نظر غیر تخصصی همین بس که اینگونه توجیهات معلول فهم سطحی ناشی از اظهار نظر های غیر تخصصی است.­­­

تخصصکارشناستحلیل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید