اینکه شما از چیزی ناراحت هستید، خشمگین هستید، به چیزی اعتراض دارید و می خواهید به خیابان بروید و نارضایتی خود را ابراز کنید، کوچکترین حقی برای شما ایجاد نمی کند که به اموال عمومی یا خصوصی کوچکترین آسیبی بزنید، یا به افراد به هر دلیلی به هر میزان تعرض کنید، یا به پلیس حمله کنید! اگر این کارها را انجام دادید، مجرم هستید و اگر شما را دستگیر کردند و مجازات کردند، این چیزی است که محق آن هستید، حتی اگر شما در موضوعی که به آن معترض هستید کاملاً در موضع حق باشید و طرف مقابل ناحق.
اگر شما در حال اعتراض هستید و در این میان افرادی اقدام به آسیب زدن به اشخاص و اموال یا اقدامات خطرناک مانند استفاده از اسلحه ی گرم یا سرد یا پرتاب مواد آتشزا کردند، شما خودتان باید آن افراد را از جمعتان بیرون کنید و با صدای بلند اعلام کنید اینها از شما نیستند و اقدامات آنها مورد تایید شما نیست! اگر این کار را نکردید، خواه ناخواه این اقدامات به نام شما نوشته می شود و شما اغتشاشگر هستید چه برسد به اینکه برای این گونه افراد کف و سوت بزنید و آنها را تشویق کنید! تایید اقدام خشونت بار، خود عین خشونت است.
حمله به آمبولانس، ماشین آتش نشانی و سایر وسایل امدادی، جنایت است! جدای از اینکه شما در دنیای ذهنی خودتان چه توجیهی برای آن می تراشید! واضح است که هرگونه اختلال در روند امداد باعث بالا رفتن احتمال آسیب رسیدن به افرادی می شود که در همین لحظه به کمک فوری نیاز دارند.
در همه ی آن کشورهایی که شما آبادشده و زیبا و آزاد و پیشرفته می پندارید، ورود که نه، نزدیک شدن به حریم پاسگاه پلیس یا پایگاه های نظامی به واکنش کشنده ی دولت های دموکراتیک این کشورهای خیلی نایس می انجامد، چه برسد به حمله به آن! دلیل آن هم روشن است زیرا سقوط این مراکز و افتادن اسلحه و مهمات موجود در این مکان ها در دست کسانی که حتماً افراد عادی نیستند، موجب پیش آمدن فجایع خونباری غیر قابل اجتنابی می شود که امکان جلوگیری از وقوع آنها دیگر امکان پذیر نخواهد بود و تنها راه جلوگیری از کشته شدن بی حساب صدها یا هزاران نفر با این اسلحه ها ممانعت از ورود افراد غیر مجاز به داخل این مکان ها است. حتی اگر به قیمت کشته شدن این افراد تمام شود. این جبر اداره ی کشور است و ربطی به نوع حکومت و صفاتی که شما ممکن است به آن نسبت دهید ندارد.
پلیس، انسان است. و مانند هر انسان دیگری به صورت ناخوداگاه از خود دفاع می کند. اگر پلیسی ببیند که افرادی با سنگ و آجر و قمه و تبر به سوی او می آیند یا بر بالای او دارند در مورد چگونه به زنده زنده به آتش کشیدنش صحبت می کنند هرگز نمی توان انتظار داشت که از اسلحه اش استفاده نکند و به سمت مهاجمان شلیک نکند. در همان کشورهای "کیلی نایس" از نظر برخی ها خیلی قبلتر از این مراحل پلیس طرف را گلوله باران کرده و با افتخار از امن کردن جهان با از بین بردن یک جانی صحبت می کند.
اینکه شما می خواهید به صورت مجازی اعتراض خود را نشان دهید، هرگز به شما اجازه نمی دهد به افراد دیگر تهمت و نسبت ناروا بزنید یا با کلمات آزاردهنده و فحاشی به آن ها فشار روانی وارد کنید یا عقاید آنها را جرم بدانید و به آنها وعده ی مجازات خشونت بار در "فردای آزادی!!!" بدهید. این کار ها تعرض ظالمانه ی بی رحمانه به افراد است.
اینکه شما معترض هستید، هرگز به شما اجازه نمی دهد ادعاهای بی سند و مدرک کنید یا اگر کسی همچین ادعاهایی کرد آنهم ادعاهایی که این روز ها می شود، شما آن ها را پخش کنید. پخش کردن یک دروغ باورپذیر برای مردم بسیار آسان است اما ثابت کردن دروغ بودن آن برای تمام کسانی که باورکرده اند، بسیار مشکل و عملاً غیر ممکن است و در ذهن افراد باقی می ماند و قضاوت آنها را به خطا می برد. و شمایی که در نشر آن دروغ دست داشتید، مسئول این اتفاق هستید.
و در پایان
اگر شما به هر دلیلی و با هر توجیهی وقوع خشونت را به شدید ترین شکل و با بلندترین صدا محکوم نمی کنید و در برابر آن ساکت هستید، تنها یک علت دارد و آن این است که در اعماق وجود شما، در زیر این کت و شلوار و کروات و لباس های زیبا و چهره های خوشتیپ و عنواین دکتر مهندس و بنیان گذار و سنیور و صحبت از حقوق مردم و دموکراسی و آزادی خواهی و پرستیژ و شخصیت و سایر این لایه ها، موجودی زندگی می کند که نه تنها از خشونت منزجر نیست، بلکه عاشق خشونت است و اعمال آن را برای خودش و رفقا علیه مخالفان را کاملاً جایز و مشروع می داند و اگر روزی مصلحت حفظ ظاهر و آبرو پیش خانواده و کار و جامعه کنار برود، مشتاق اعمال خشونت است از انجام دادن آن کیف می کند! منتها اگر از سایر افراد خشونتی سر بزند ناگهان وجدان خفته اش بیدار شده و به صورت خلق الساعه حق طلب و دادخواه و مدعی عدالت می شود. این موجود خطرناک است. این موجود را باید کشت قبل از آنکه بخواهد کشته شدن افراد را برای ما توجیه کند.