بله تو" تا ابد داغداری"
برای قربانیان هواپیمای اوکراینی
اما برای قربانیان هواپیمای اوکراینی
نه برای هر هواپیمای دیگه ای!
نه برای هر قربانی دیگه ای!
مثلا اگر اون هواپیما توسط آمریکا با دو موشک سرنگون شده باشه
نه در کل سابقه ی فعالیتت در شبکه های اجتماعی شما دلنوشته که نه، حتی یک خط کامنت یا به دونه لایک در موردش پیدا می شه
نه در موردش پادکست ساخته میشه
نه کسی در مورد مادر و کودک اون پرواز که از ارتفاع 14000 پایی یعنی بیش از 4200 متر از هواپیما پرت شدن و مادر تا آخرین لحظه بچه ش رو تو بغلش نگه داشته حرفی می زنه
نه کسی میاد برای قربانیانش کلیپ جگر آنش زن از لحظات خصوصی و عروسی شون با موزیک غمناک می سازه
نه کسی براشون مراسم می گیره
نه حتی کسی اسم یک دونشه شون رو بلده! حتی یک نفر! تو اسم چند نفر از قربانیان هواپیمای اوکراینی رو بلدی؟ عموم مردم چند نفر رو می تونن اسم ببرن؟ اما حتی اسم یک نفر از نزدیک به 300 نفر از قربانیان اون یکی هواپیما رو کسی نمی دونه!
تو تا به حال خانواده هاشون رو دیدی؟ در موردشون تو شبکه های اجتماعی شنیدی؟ دیدی کسی بیاد براشون سوگواری کنه، عزاداری کنه، همدردی کنه، دادخواهی کنه، حتی به ظاهر و فرمالیته مسببانش رو محکوم کنه؟
انصافاً اگر من همین پست رو 3 نصف شب قبل از خوابیدن نمی نوشتم، تو اصلاً یادت میومد؟
بزار رک با هم صحبت کنیم! تو همه ی این سال ها عین خیالتم نبوده! نیا اینجا به من بگو نه این طور نیست برای اون ها هم خیلی ناراحتم و از این ادا اطوار ها که همه می دونیم تنها یک فریبه...
عدم واکنشت به اون یکی در کل سابقه ی شبکه های اجتماعی در مقابل این همه عزاداری و سوگواری و دادخواهی و همدردی با این یکی نشون می ده عین خیالت هم نبوده
نه هیچ روزی به خاطرش گریه کردی
نه خشم سرتاسر وجودت رو گرفته
نه حس استیصال و در ماندگی کردی
نه نفرت از مسببانش پیدا کردی
هیچ حسی بهش نداشتی
آره می تونی بیای اینجا به من بگی نه اینطور نیست! من همچین آدمی نیستم! اینطور که تو فکر می کنی نیست!
چرا هست! خوب می دونی که هست! نیاز نیست من بهت ثابت کنم! خودت درون خودت رو نگاه کنی می بینی که هست
چی هست دقیقاً؟
یکی که وجدانش کار می کنه، اما فقط بعضی موقع ها!
یکی که بین جون آدم ها فرق میزاره: جون با ارزش که از دست رفتنش خیلی غمناک و سوزناکه و جون بی ارزش که اگر از دست بره، خب به درک!
آره به درک! این رو تو میگی
با همه ی سکوتت در این سال ها
با بی خیالیت
با بی تفاوتیت
با نداشتن حتی یک واکنش کوچولو که بهانه رو از من بگیره!
لعنتی هیچی نداشتی!
چرا؟
گناه کار بودن؟
مقصر بودن؟
حقشون بود؟
نه!
چون جون مسافرای اون یکی هواپیمابرای تو، تو دسته ی بی ارزش هاست
می دونی چرا اینطوریه؟
چون بر خلاف داد و فریاد و گریه و شیون و ناله و یقه جر دادنت و این ژست حال به هم زن ظلم ستیزانه که اصلاً بهت نمی خوره
جون آدم ها اصلاً برات ارزشی نداره
"از دست رفتن" جون آدم ها بعضی جاها برات با ارزش میشه
کی؟
موقعی که بتونی مرگ آدم ها رو بندازی گردن کسایی که خوشت نمیاد!
فقط اون موقع جون برات ارزشمند میشه
فقط اون موقع جان از دست رفته ی انسان برای تو میره تو دسته ی "با ارزش" ها
اون موقع تو میای از عشق و عاشقی آرش و پونه می گی
اون موقع میای از مادری که تا آخرین لحظه بچه ش رو ول نکرده می گی
اون موقع وظیفه ی خودت می دونی بیای علیه فراموشی از مظلومیت و بی کسی و بی پناهی تو شبکه ی اجتماعی تند و تند پست بزاری
اون موقع وجدانت کار می کنه
اما اگر مرگ آدم ها رو نتونی بندازی گردن کسایی که خوشت نمیاد یا اگر تقصیر کسایی باشه که تو ازش خوشت میاد
خفه خون می گیری
به معنای واقعی کلمه، خفه خون می گیری
همونطور که تا حالا گرفتی
برای این همه آدم کشته شده در اون یکی هواپیما
برای بیش از 1,000,000 عراقی کشته شده
برای بچه های یمن که یه روز که داشتن می رفتن مدرسه سرویس مدرسه شون رو با بمب هدایت لیزری زدن
برای اون همه افغانستانی...
برای پاکستانی هایی که عروسی شون با موشک برای همیشه تبدیل به عزا شد
برای بچه های پروانه ای بغل گوشِت
برای این همه آدمی که حتی نمیشه شمرد
خفه خون گرفتی
چون که اینا تو دسته ی بی ارزش هان
اگر همین هواپیمای اوکراینی به جای اینجا، رفته بود تو دریای سیاه ناو آمریکایی زده بودش،
تو آرش و پونه و نگار و الوند و ریرا و بقیه رو
نه تنها فراموش می کردی
اصلاً نمی شناختی!
برای تو، می رفت تو دسته ی به درک ها!
همونطور که بقیه رفتن
هر کی هم میومد به تو می گفت: هواپیمای اوکراینی! توش پر آدم بود! روت رو بر می گردوندی عین خیالت هم نبود
همونطور که برای اون یکی عین خیالت نیست
چرا که تو
پی نوشت:
1- بعد از تمام شدن گرفتاری های کاری سعی می کنم یک تحلیل فنی جامع در مورد سانحه ی هواپیمای اوکراینی بنویسم البته اگر کار اجازه دهد.
2- شما به خودت نگیر، شما خوبی!