وقتی با رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس روبهرو میشویم میبینیم که خاطرات زیادی از آن دوران دارند که برای ما بسیار شیرین و جذاب است، وقتی میپرسیم چرا خاطرات خود را نمینویسید؟ میگویند ما که نوشتن نمیدانیم. این در حالی است که در طول دفاع مقدس و پس از آن، بسیاری از افراد را داشتیم که یادداشت و نامههایشان در طول جنگ نگاشته شد و پس از انتشار با اقبال عمومی مواجه شد، مثل نامههای فهیمه یا حرمان هور که توسط کسانی نوشته شده که آموزش ندیده بودند و سابقه خبرنگاری و نویسندگی نداشتند و اتفاقاً آثار خوبی را تولید کردهاند.
گاهی اوقات برخی از اینها سواد خیلی بالایی هم نداشتهاند؛ مثلاً نصرتالله محمودزاده که در دوران دفاع مقدس حماسه هویزه یا سفر سرخ را نوشته است؛ تعریف میکند: «من در هنرستان درس خواندهام، دیپلم اتومکانیک دارم. یادم میآید وقتی میخواستم دیپلم بگیرم، ادبیات را تکماده کردم؛ چون نمرهام زیر ده بود. خیلی هم بدخط بودم و هستم. اگر همسرم نبود، هیچ کس نمیتوانست خط مرا بخواند.» در چنین شرایطی ایشان خاطرات خودش را نوشته و خوب هم نوشته. برخی از اینها که با خاطراتشان شروع به نوشتن کردند، بعدها نویسندگان مشهوری هم شدند.
سعید تاجیک دربارة نوشتن خاطرات خود میگوید: «سال 1371 که در شرکت بنیاد لکوموتیو کار میکردم، یک روز یکی از دوستانم از من خواست تا برایش انشایی بنویسم. او در مدرسة شبانه درس میخواند. به من گفت که معلمشان از آنها خواسته تا دربارة جنگ انشایی بنویسند. کاغذ را گرفتم و در همان کارگاه برای اولین بار شروع به نوشتن کردم. در کلاس، معلمشان میپرسد خاطره را چه کسی نوشته. دوستم میگوید یکی از بچهها. معلم میگوید: از طرف من به او بگو خیلی زیبا جبهه را توصیف کرده، اگر خاطراتی دارد بنویسد.» کتاب خاطرات سعید تاجیک به نام «جنگ دوستداشتنی» با اینکه کمترین تجربه و حتی مطالعهی سابقی نداشته، هنوز هم یکی از خواندنیترین کتابهای جنگ محسوب میشود.
محسن مطلق نویسندهی آثار متعدد دفاع مقدس دربارة چگونگی نگارش اولین کتاب خودش، «زنده باد کمیل» میگوید: «وقتي كه جنگ تازه تمام شده بود، اسلحههايمان را تحويل داديم و به جاي آن از تداركات قلم و كاغذ گرفتيم تا از آن آرمانهايي كه در جنگ بدان اعتقاد داشتيم، به نوعي دفاع كنيم. خود من به صورت ناخواسته وارد اين عرصه شدم؛ نه رشته تحصيليام و نه كارم، با نوشتن مرتبط نبود.»
مهدی جعفرینسب نویسنده کتاب باغ نعنا یا جعفر ربیعی که خاطرات خودنوشت خودش را از دوران اسارت نوشته یا سید ناصر حسینیپور که کتاب «پایی که جاماند»اش خیلی مشهور شده یا کتاب «تاکسیسرویسی برای فاو» آقای بلوری که مقام معظم رهبری در بیاناتشان به آن اشاره کردند، یا یادداشتهای روزانة شهید عبدالرضا رسولی به نام «675 روز در جبهه» و ... نیز نمونههای خوبی هستند. تجربة چهلسالة اخیر در باب خاطرهنویسی جنگ، نشان میدهد که بدون کلاسهای آموزشی، تجربه و حتی بدون مطالعه نیز میتوان به نگارش خاطرات پرداخت.
رهبر معظم انقلاب در اینباره میگویند: «همه آدمها، جوانها، انگیزهدارها، دلدارها، در زمینههای مختلف، از اطراف این کشور وارد این میدان میتوانند بشوند و شدهاند.» یعنی نهضتی راه بیفتد و رزمندگان و دیگران را آموزش داد تا خاطرات خود یا دیگران را بنویسند. این نهضت کمک میکند گنج عظیمی که از جنگ باقی مانده است، از دست نرود. همچنین ایشان در این سخن به کتاب تاکسی سرویسی برای فاو: خاطرات خودنوشت محمد بلوری به عنوان نمونه اشاره میکنند که میتواند قرینة مهمی باشد.
اینکه مقام معظم رهبری به آقای مرتضی سرهنگی تاکید میکنند برای بیست سال بعد برنامهریزی کنید، بدین خاطر است که یک رزمنده که در هنگام جنگ بالای 17 سال داشته، حالا در آستانه پنجاه سالگی است و برای بیست سال دیگر کمی دیر خواهد شد، ممکن است خاطرات خود را فراموش کند، خاطرات دچار تحریف شود و ....
پس، برای نوشتن خاطرات و ... نیاز نیست که آن رزمنده حتما نویسنده باشد، اما میتوان در نوشتن به او کمک کرد. به طور مثال:
استفاده از تمامی ظرفیتها:
از ظرفیتهای مختلفی همچون ساخت فضای رسانهای یا مسابقات، علاقهمندان به موضوع نگارش خاطرات خود، را ترغیب کرد تا به این کار روی بیاورند. نوشتن خاطرات، بیش از هر چیز، انگیزه نوشتن و همت شروع میخواهد. پس از آن، پیمودن راه چندان دشوار نیست.
آموزشهای کاربردی و فراگیر
در آغاز راه، نیازمند آموزشهای کاربردی فراگیر و عمومی مثل کتابهای خودخوان، ویدئوهایی آموزشی و... برای ارتقاء آثار هستیم. مهمترین موضوع برای کسی که قصد کرده تا خاطرات خود را بنویسد، چگونه نوشتن است. باید این کار را آموزش داد.
مشاوره
وقتی افراد دست به قلم شدند، باید امکان مشاوره پیش و حین تولید را فراهم کرد. برگزاری جلساتی در شهرهای مختلف برای مشاوره و همفکری، کمک و ارتقا و انتقال تجربیات، میتواند مفید و سودمند باشد.
آرشیو و ثبت آثار
در مراکز اصلی مرتبط با خاطرات دفاع مقدس، باید زیرساختهای آرشیوی مناسبی برای ذخیرهسازی این آثار فراهم شود.
پس از جمعآوری خاطرات، باید برای ارائه این آثار به بازار برنامهریزی کرد. مبرهن است که تمامی آثار امکان ارائه به بازار را ندارد. ثبت گنجینه این هشتساله زرین، مهمترین هدف این نهضت است که از تحریف و از بین رفتن خاطرات جلوگیری میکند.
انتشار
پس از ارزیابی، میتوان آثار خوب را برای انتشار آماده کرد، همچنین میتوان سوژهای که نیاز به کار بیشتر و اصلاح دارد را به مشاوران این عرصه و نویسندگان حرفهای سفارش داد.