اعظم محمدپور
ضرورت کار برای شهدای مدافع حرم در این است که در دنیایی زندگی میکنیم که عدالت به معنای واقعی در آن وجود ندارد. در دنیای اطراف ما قدرت، حرف اول را میزند. اگر کشوری قدرت نداشته باشد، ماهیت و تمامیت ارضی آن توسط کشورهای قدرتمند تصرف میشود. نمونه آن هم در دنیا زیاد است. مانند کشورهای آفریقایی یا همین سوریه و عراق. از طرفی ایران تنها کشور شیعه جهان است که توانسته با یک انقلاب مردمی و اسلامی یک حکومت دینی با مدل ولایت فقیه تشکیل دهد و اتفاقاً موفق هم بوده و توانسته در برابر نظامهای اومانیستی یک مدل حکومتی الهی و دینی موفق داشته باشد و مورد توجه سایر ملتهای آزاده دنیا قرار گیرد و از طرفی هم مورد غضب کشورهای استعمارگر باشد. در این چهل سال بارها چه با ترور و چه جنگ هشت ساله مورد تهاجم قرار گرفته است.
بعد از شروع قضیه داعش و شکلگیری جبهه مقاومت با بازگشت اولین شهید مدافع حرم به خوزستان طبق تکلیف و وظیفهای که بر دوش خودمان احساس میکردیم کار ثبت و ضبط خاطرات شهدای مدافع حرم را شروع کردیم و برای بعضی از شهدا ویژهنامه شهادت تولید کردیم و در مراسم چهلم هر شهید توزیع میکردیم. تا اینکه از طریق حوزه هنری با انتشارات خط مقدم آشنا شدم. «راز قلعه حمود»، اولین کتابی بود که برای این انتشارات کار کردم. این کتاب زندگی طلبه شهید مدافع حرم، سیداصغر فاطمیتبار بود. دومین کتابی که این انتشارات افتخار تدوینش را به بنده سپردند، زندگینامه طلبه شهید مدافع حرم، احمد مکیان با عنوان «پسری با تیشرت کلاهدار» بود.
کار برای مدافعان حرم و ثبت و ضبط خاطرات واقعاً سخت است. گاهی خانوادهها و اطرافیان باور ندارند که حرفها و خاطراتشان میتواند در جامعه اثرگذار باشد. عموماً میگفتند تولید این کتابها چه فایده دارد؟ چرا وقتتان را برای اینکار میگذارید؟ بعضاً برای بیان خاطرات همکاری لازم انجام نمیشد، گاهی خودم و دوستان برای انجام مصاحبه ساعتها وقت میگذاشتیم تا افراد را قانع کنیم که یک ساعت وقت بگذارند و خاطرات شهدا را بیان کنند. گاهی کارمان به توسل میکشید تا خانوادهای راضی به مصاحبه شوند و گاهی هم بعضی افراد اصلا قانع نشدند و خاطرات زیادی در پستوی ذهن آنها ناگفته باقی ماند.
اگر کسی از نزدیک شهدای مدافع حرم را بشناسد، خوب میداند که این شهدای عزیز به سختی توانستند خانواده و اطرافیان خودشان را راضی کنند تا اجازه دهند آنها برای شرکت در جهاد مقدس به کشور دیگری بروند. شاید اگر حرم مطهر اهل بیت(ع) در عراق و سوریه نبود، این شهدا هرگز موفق راضی کردن اطرافیانشان نمیشدند.
حالا ببینید برای قانع شدن یک ملت چقدر باید وقت و انرژی صرف شود تا آنها هم به اهمیت این موضوع پی ببرند. مردم کشور ما شیعه هستند و حضور حرم مطهر اهلبیت(ع) در سوریه و عراق در فهم مسئله ضرورت حضور مدافعان حرم بسیار کمککننده بود. اما باز هم عدهای این شبهه را وارد میکنند که با وجود نیروهای نظامی چرا جوانان بسیجی در این جبهه حضور پیدا کردند؟ اینجاست که تألیف کتب زندگی مدافعان حرم برای رفع این شبهات میتواند بسیار کمککننده باشد به شرطی که همه افراد و نهادهای دخیل در این مسئله با ناشران و مؤلفان این کتب همکاری کنند تا دلایل، شواهد و اسناد موجود در این زمینه را با قلم خود به تصویر بکشند. هرکتاب بسته به میزان همکاری افراد برای تألیف، درصدی از این تکلیف زینبی را ادا کرده است، اما هنوز تا رسیدن به هدف اصلی راه زیادی باقی است.
ما از حوادث دفاع از حرم و جهاد در جبهه مقاومت فاصله زمانی زیادی نگرفتهایم. از طرفی ابزار الکترونیک و فضای مجازی اصلا قابل مقایسه با دوران دفاع مقدس نیست. لذا قاعدتا برای اثبات حقانیت مطالب نشر شده نباید مشکلات زیادی داشته باشیم. اما متأسفانه چون بحث تألیف کتاب برای شهدای مدافع حرم خیلی جدی گرفته نمیشود و یا بعضا از طرف خانوادهها یا متولیان امر همکاری لازم انجام نمیشود برای بیان همان حقایق واضح هم دچار مشکل هستیم. امیدوارم قبل از اینکه أثار جهاد در این جبهه زیر غبار فراموشی پنهان شود، فکری برای ثبت و ضبط این آثار بهصورت مکتوب هم اندیشیده شود.
احساس میکنم هنوز جایگاه شهدای مدافع حرم و ارزش ازخودگذشتگی و شجاعت این شهدا برای جامعه ما جا نیافتاده است. مقام معظم رهبری فرمودند: «شهدای مدافع حرم اجر مضاعف دارند، چون هم مجاهد بودند، هم این جهاد در غربت انجام شد». این تکلیف متولیان فرهنگی کشور است که باید غبار غربت و شبهات را از چهره معصوم و مظلوم این شهدا کنار بزنند. جامعه باید بداند که شهدای مدافع حرم از نظر جایگاه، هدف، ایثار و مجاهدتی که انجام دادند، هیچ تفاوتی با شهدای دفاع مقدس ندارند و شاید مظلومتر هم باشند. هم خودشان مظلوماند و هم خانوادههایشان که با انواع نیش و کنایهها و طعنهها از سوی عده قلیلی از افراد جامعه مواجه شدند. بنابراین تکلیف ما نویسندگان نیز بهعنوان راویان جبهه مقاومت سختتر میشود.
شاید با گذشت زمان نگاه جامعه نسبت به ضرورت بحث جهاد و جنگ نیابتی و حضور مجاهدین ما در بیرون از مرزهای جغرافیایی قدری موشکافاتهتر شود و اینکه پژوهشگران و نویسندگان ما با حضور در مناطق عملیاتی سوریه و عراق برای تصویرسازی از صحنههای این جهاد مقدس موفقتر عمل کنند.
شاید با گذشت زمان، مطالبهگری جامعه بهویژه جوانان و نسلهای آینده از نقش مدافعان باعث شود خانوادههای شهدا برای نشر آثار شهید همکاری بیشتری داشته باشند. همچنین همرزمان و مسئولان امر با آزادی بیشتری بتوانند به تشریح شرایط مجاهدت این شهدا بپردازند و نکته آخر اینکه با گذشت زمان قدری از ملاحظات امنیتی کاسته میشود و نقد و بررسی عملیاتهای برونمرزی و مجاهدتهای ارزشمند مدافعان حرم بدون محدودیت منتشر خواهد شد.
نوجوانان و جوانان امروز شوق عجیبی برای خواندن رمانها و خاطرات شهدای مدافع حرم دارند. این نسل سوم و چهارم انقلاب سالها زندگی شهدای دفاع مقدس را خواندند و آنها را الگوهای دستنیافتنی میدیدند، اما وقتی عمده شهدای مدافع حرم که از لحاظ سنی از همین نسل بودند، توانستند مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند، طوری که شاید اگر منع قانونی اعزام نیرو در کشور نداشتیم، جبهه سوریه و عراق را جوانان ایرانی پر میکردند.
با این همه شوق و اشتیاق نوجوانان و جوانان، متأسفانه در چند سال اخیر و همزمان با مبارزه با داعش، کار تولید کتابهای شهدای مدافع حرم تعطیل بود و شاید اگر مجاهدت چند ناشر و نویسندگان متعهد نبود، همین چند اثر هم تولید نمیشد. بازار فروش و حمایت از این کار تولیدی جایگاه اصلی خود را پیدا نکرده است، چون متناسب با نیاز جامعه قدرت تألیف این کتب توسط ناشران وجود ندارد.