mordab e pir
mordab e pir
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

دوستی آموخت:بی عنوان بنویسم و دوستی آموخت:مفهوم در طولانی بودن جمله هایت نیست.

آمده ام کوتاه ولی پر از معنا برایتان به نمایش در بیاورم ،جمله هایی از سراچه ی وجودم ولی از زبان بزرگانی عاشق..




تو مرا آزردی...

که خودم کوچ کنم از شهرت...

تو خیالت راحت!

میروم از قلبت...

میشوم دورترین خاطره در شبهایت

تو به من میخندی!

و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...

بر نمیگردم ، نه !!!!

میروم آنجا که دلی بهر دلی تب

دارد عشق زیباست و حرمت دارد. 


- سهراب سپهری



در حقیقت

ما همه بشر بودیم!

تا اینکه

نژاد

ارتباطمان را برید!

مذهب

از یکدیگر جدایمان ساخت!

سیاست

بینمان دیوار کشید!

و ثروت

از ما طبقه ساخت

همه آزادی میخواهند بی آنکه بدانند اسارت چیست!

اسارت به میله های دور جسمت نیست

به حصارهای دور تفکرت است!


- صادق هدایت



بگذار بگویند که او مَرد نبود...

این عشق به گریه کردنش می ارزید!


- سید مهدی موسوی



لذت و رنج چنان به هم وابسته‌اند که که اگر کسی قصد حداکثر بهره‌مندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیشترین مقدار ممکن از رنج را بچشد.

📚تسلی بخشی های فلسفه:

آلن دوباتن



وقتی که زندگی من دیگر چیزی نبود،

هیچ‌چیز به جز تیک‌تاک ساعت دیواری،

دریافتم باید دیوانه‌وار دوست بدارم

کسی که مثل هیچ کس نیست.


- فروغ فرخزاد



یک عمر نگرانِ چه می‌شودها بودم...

به لبم رسید!

کم کم یاد گرفتم که دیروز و فردا را ول کنم،

به جهنم که چه شد!!

به درک که چه می‌شود!!

📚یک پرونده کهنه:

رضا جولایی



خسته است از جهان و آدم‌هاش

توی لبخندهاش غم دارد...

حرف او را کسی نمی‌فهمد

همه‌جا شکل متّهم دارد!


- سید مهدی موسوی

میخواستم بروم و داستان نیمه تمامم را برای تان تکمیل کنم اما ترجیح دادم در وقت اضافی ام این شاهکارهارا یکجا جمع کنم ...

من با وجودم آنها را میپرستم...

امیدوارم لذت ببرید🍂🌺

در پناه پروردگاری مهربان

تسلی بخشی‌های فلسفه
و سوگند به هنگامی که از زنِ زنده بگور پرسیده میشود: به خاطر کدامین گناه کشته شده ای !؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید