شهید محمد خدری. سیستان و بلوچستان. شهرک محمد شاکرم. خدری .پاسدار .پسر عمو شهید عیسی خدری
شهید محمد خدری پسر ارشد حاجی و کربلایی علی خدری در خانواده ای دیندار و مذهبی بود
شهید محمد خدری پسر عمو سردار شهید عیسی خدری و شهید ابراهیم خدری
دانش آموز شهید محمد خدری فرزند ارشد خانواده کربلائی علی خدری ، فرزند خانواده ای دیندار و مذهبی بود؛ انجام آدب مخصوص هنگام تولد مانند کام گرفتن نوزادان به ذره ای از تربت سیدالشهداء (ع) و قرائت اذان و اقامه در گوشهای نوزاد، بردن حتی المقدور به مسجد ، سنت های مذهبی است که هنگام تولد اکثر شهدا انجام شده است. مسلما رعایت آداب شرعی تاثیر فراوانی در شکل گیری شخصیت شهدا دارد . صدای گریه ی محمد در هنگام تولد موسیقی گوش نوازی بود که جمله خانواده را خوشحال کرد. بوی سپند همه خانه را عطر آگین کرده بود . محمد مسئولیت بزرگی را بگردن گرفته بود باید زود بزرگ میشد . او از آیه هایی بود که امام امت (ره) نوید آمدنش را سالها قبل داده بود جوان ۱۷ ساله ای بود که ارکان ظلم بلرزه افتاد و او با بیان شیوا ، پا به پای انقلاب با دادن آگاهی و بصیرت مردم را به صحنه می آورد . همه وجودش را برای انقلاب گذاشته بود و در معامله با خدا کم فروشی نمی کرد . انقلاب که پیروز شد برای حفاظت از این نهال نوپا سر از پا نمی شناخت . دوست داشت در سخت ترین عرصه ها خدمت کند . فردی بی پیرایه و ساده ، دلسوز پدر و مادر و اعضای خانواده بود در کارهای خانه مثل یک دختر خانه شستن لباس خانواده ، شستن ظروف آشپزخانه ، غذا درست نمودن ، جارو زدن منزل ، نگهداری نوزاد خانه آوردن آب از نهر و ... دوش به دوش مادر و بدون اینکه کسی بهش دستور دهد ، کمک می نمود. وقتی جنگ شروع شد درنگ را جایز ندانست . خانواده اش را اینگونه دلداری داد و توجیه کرد مگر ما آرزو نداریم که ای کاش در کربلا بودیم تا به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) پاسخ می دادیم . امروز فرزند حسین همان فریاد را برآورده و ما اگر در گفتارمان صادقیم باید او را یاری کنیم. پس از شرکت در عملیات فتح المبین بسوی کردستان راهی شد تا در آنجا به خدمتش ادامه دهد . سرانجام به همراه همرزم دوست داشتنی اش شهید ابراهیم خدری در یک سنگر ، بدست گروهکهایی که با هدف تجزیه کشور و شکست انقلاب توسط ابر قدرتها تشکیل شده بود ،
به آروزی دیرینه اش رسید
