ویرگول
ورودثبت نام
Ali QANAVATI
Ali QANAVATI
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

از خاتمی تا جنتی؛ بحران آبرو در سیاست بی‌آبروی ایران

از چپ چپ تا راست راست سیاست ایران همه در یک ویژگی مشترک اند: آن‌ها اعتماد مردم را از دست داده‌اند | تصویر ساختگی
از چپ چپ تا راست راست سیاست ایران همه در یک ویژگی مشترک اند: آن‌ها اعتماد مردم را از دست داده‌اند | تصویر ساختگی


● به انتخابات نزدیک می‌شویم و بحران «آبرو» (یا آن‌طور که من نوشتن‌ش را ترجیح می‌دهم «آب‌رو») دامان هر ۲ سوی صحنه سیاست ایران را بدجور گرفته: یک‌طرف سید محمد خاتمی که تـَـکرار نمایشی بدون پی‌گیری مسئولانه مطالبات آب‌رویش را برده، یک‌طرف شورای نگهبان که چند دهه از جای‌گاه‌ش قلدرمآبانه و غیراقناعی استفاده کرده. رقابت دیگ و دیگ‌چه!

اما وقتی از آب‌روی سیاسی حرف می‌زنیم دقیقا از چه سخن می‌گوییم؟ واژه تخصصی معادل «آب‌رو» در سیاست، «نامند» یا همان برند است. در سیاست هم مانند ورزش، هنر، تجارت و حتی علم، «نامند» بخش مهمی از دارایی افراد و نهادها ست. البته در سیاست تقریبا تمام دارایی آن‌ها ست! سیاست‌مداری که به «نامند» و «آب‌رو»ی خود چوب حراج می‌زند یک سیاست‌مدار مرده ست!

موضوع نامند سیاسی در سال‌های اخیر به بخش مهمی از گفتمان سیاسی و علوم سیاسی تبدیل شده. در ایران یک عوام‌فریب دانشگاهی‌نما! می‌خواست با تولید محتوای انبوه بی‌مصرف برای خودش نامندسازی کند که البته گند زد! خیال‌تان را راحت کنم: خلاصه همه بحث‌های علمی همین پاراگراف قبلی ست که گفتم.


●●●


وقتی پای مفاهیم عمیق ارتباطی مثل آب‌رو، نامند، حسن‌شهرت و اعتماد در میان است، حکمت‌های نشسته در باور و فرهنگ عامه یا همان ضرب‌المثل‌ها، معمولا راه‌گشا اند. ببینیم ضرب‌المثل‌های شیرین فارسی برای برون‌رفت از «بحران آب‌رو» چه راه‌کاری پیش پای سیاست بی‌آبروی این روزهای ایران می‌نهند. چند ضرب‌المثل را مرور کنیم:


● «آب‌رو، آب جو نیست!» یا «آب‌رو را از سر جو نیاورده‌ام!»

●● سیل مردم را که به یک سیاست‌مدار اقبال می‌کنند نباید با آب جو اشتباه گرفت که جاری است و انگار هرچه برداری تمام نمی‌شود. آب‌رو یک برکه است که هرچه بزرگ باشد روزی تمام می‌شود. خلاصه؛ مصرف بی‌رویه کار خیلی بدی‌ه آقای خاتمی! :)


● «آب‌رو شبدر نیست که دوباره سبز بشه» یا «آب‌رو چون رفت رو هم می‌رود»

●● وقتی در هر انتخابات مجلس صدها نفر بدون توضیح قانع‌کننده رد صلاحیت می‌شوند و صدها صندوق بدون توضیح کافی ابطال، انتظار نداشته باشیم با ۲ تا مصاحبه و لب‌خند تلویزونیِ سخن‌گو، اعتماد مردم جلب شود آقای کدخدایی!


● «آبی که آب‌رو ببرد در گلو مریز» یا «آب‌رو بهر نان نباید ریخت!»

●● مهارت نامندداری یا همان آب‌روداری سیاست‌مداران ایرانی زیر صفر مطلق است. فرهنگ سیاسی مدیران وسیاسیون ایران هنوز ارباب‌رعیتی و قلدرمآبی است: من کار خودم رو می‌کنم و رعیت وراج خفه! جنتی و عارف ندارد هردو همین اند!

در این روی‌کرد غالب سیاسیون ایرانی، مگر می‌شود آب و نان را به‌خاطر حرف مردم که باد هوا ست رها کرد؟ آقا تا تنور گرم‌ه نان را بچسبان! ژن خوب بچه‌ارباب و شاخ‌داماد را عشق است! چی؟ مشارکت و رأی را انتخابات بعد هم لازم داریم؟ آقا از این ستون تا اون ستون فرج‌ه! کی‌داده کی گرفته؟


● «آب‌روی گل ز رنگ و بوی اوست!»

●● قرار نیست مردم تا ابد به عبای شکلاتی و انگشتر فیروزه سال ۷۶ دل خوش کنند. آن عبا الآن پوسیده و آن انگشتر جرم گرفته است. اگر رنگ نو و حرف تازه‌ای برای مردم ندارید، اگر فقط بوی شکست می‌دهید، یهنی آب‌رویتان ته کشیده است و سکوت کنید سنگین‌تر اید!


● «تا آب‌رو نریزی این آسیا نگردد!»

●● سیاست‌مدار ایرانی که از سیاست فقط مدل پستوخانه‌ای را یاد گرفته، هیچ نمی‌داند کجا باید آب‌رو و نامند خودش را خرج کند. وقتی مردم در فقر اقتصادی کمرشکن دست‌وپا می‌زنند، وقتی ظلم آشکاری در دست‌گاه قضا می‌رود، در سوراخ موش قایم می‌شوند. بعد نزدیک انتخابات سرشان را بیرون می‌آورند و با مردم دالی می‌کنند.

چرا مردم باید به عبای شکلاتی کسی که هیچ کنش فعال و اثرگذار سیاسی در این سال‌ها نداشته دل خوش کنند؟ چرا مردم باید به نگهبانی که بارها بعد از انتخابات نتیجه را خودسرانه ابطال کرده اعتماد کنند، بی‌آب‌روها؟!

دیده‌اید این روزها باب شده رستوران‌ها تابلو می‌زنند با شرافت‌م تضمین می‌کنم گوشت تازه و واقعی در غذا استفاده کرده‌ام؟ بس که اعتماد نداریم؟ کاری ندارد؛ از کبابی‌ها یاد بگیرید: می‌خواهید مردم دوباره اعتماد کنند و پای صندوق بیاییند؟ آقای خاتمی به شرافت‌ش قسم بخورد! جنتی هم!

آقای خاتمی! لطفا بیانیه‌ای بده و بگو به شرافت‌م قسم می‌خورم خودم و این لیست من این ۲ مطالبه را بی‌وقفه پی‌گیری خواهیم کرد!

آقای جنتی! لطفا بگو به شرافت‌م قسم می‌خورم رد صلاحیت‌ها و ابطال صندوق‌ها؛ قانون‌محور، شفاف، علنی و دموکراتیک است! در این روزهای آخر به آن نیاز داری!


● «آبرو را خورده و حیا را قی کرده است!»

●● بدون شرح...!

بگذریم. ضرب‌المثل‌های فارسی درباره آب‌رو تمامی ندارد، یکی را می‌گویم که انگار برای نمایندگان مجلس سروده‌اند و می‌گذرم:

● «دست طمع چو پیش کسان می‌کنی دراز پل بسته‌ای که بگذری از آب‌روی خویش...!»


●●●


تـَـکرار می‌کنم: یک سیاست‌مدار، منهای نامند و آب‌روی سیاسی، هیچ‌چی نیست! و یک «هیچ‌چی» در سیاست، جایی که سرنوشت نسل‌ها را پی می‌ریزند، دشمن مردم و کشور است!

به هیچ رأی نمی‌دهیم. ●


((بعدالتحریر:

این یادداشت را در قالب رشته‌توییت در توییتر نوشتم و دوستانی فکر کرده بودند می‌گویم آقایان خاتمی یا جنتی دشمن مردم اند! موافق نیستم. شخصا معتقد ام هردو هنوز خرده آب‌رو و نیم‌چه نامندی در سیاست ایران دارند. اگر آن را درست و کنش‌گرانه مصرف کنند نامندشان دوباره اوج می‌گیرد و نام‌شان به نیکی ماندگار می‌شود. اگر نمی‌توانند بهتر است خود را بازنشسته کنند.))



| #پساحقیقت | #رسانه‌شناسی |

| خردخواهی | یادداشت‌های علی قنواتی | تلگرام | توییتر |

نامنددارینامند سیاسیبرندپساحقیقتانتخابات
در جست‌وجوی «خِرَد»؛ با چراغ «رسانه»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید