در جستوجوی «خِرَد»؛ با چراغ «رسانه»
جنون ۸۸ و خودکشی جمعی دارودستههای سیاسی تهران!

● در فیلم عجیب و تاریخی «دارودستههای نیویورک» (۲۰۰۲) یک جمله شاهکار هست؛ جایی که اوباش شهر به رقابت انتخاباتی روی آوردهاند و از هر گوشه، گدایان و روسپیان و ملوانان مست و افتاده را با دگنک برای رأی دادن به نامزد خود میآورند. در اوج رأیگیری و شمارش آرا، یکی به فرماندار میگوید برگههای رأی تمام شده و جواب میگیرد: «اولین اصل سیاست یادت باشه؛ نتیجه [انتخابات] رو برگههای رأی مشخص نمیکنن، اونهایی که میشمرن مشخص میکنن! برید بشمرید! باز هم بشمرید!»
این جمله طعنآمیز درباره ماهیت رأیگیری و دموکراسی را به برخی چهرههای سیاسی شرق و غرب هم منسوب کردهاند. واضح است که هیچ کدام این جمله را درباره ایران نگفتهاند و دموکراسیهای بهاصطلاح پیشرفته غربی منظورشان بوده. بله صندوق رأی بهعنوان قلب تپنده دموکراسی، همیشه و تقریبا در همه جای دنیا موضوعی بحثبرانگیز بوده، هست و خواهد بود!
اولین بار که فیلم را دیدم از گزندگی این تعبیر تعجب کردم؛ هرچه باشد با فیلمی از سینمای بدنه آمریکا روبهرو ایم و هجو بیپرده ریشهها و رؤیاهای آمریکایی در این سطح از این صنعت پولساز رایج نیست. ماجراهای فیلم در سالهای شروع جنگ داخلی آمریکا و لغو بردهداری میگذرد و شوخی با دموکراسی آن سالها، جسارت به اصل و اساس آمریکایی است که میشناسیم!
چند سال بعد دوبله فرانسوی فیلم را از شبکه ۱ تلویزیون فرانسه (TF1) میدیدم. کنجکاو بودم به این جمله برسد ببینم به زبان مادری دموکراسی آن را چهطور میگویند. دوبله فرانسوی به جای اولین اصل «سیاست»، گفت اولین اصل «دموکراسی آمریکایی» این است که برای شمردن، برگه رأی لازم نیست! مثلا میخواست با سانسور، دامن دموکراسی فرانسوی را پاک نگه دارد! تقریبا تا آخر فیلم ریسه رفتم! شبکههای اجتماعی هم پر شد از هجو سانسور. ظاهرا حماقت رسانههای دولتی همهجا مثل هم است.
بگذریم. برای من این فیلم ۳ ساعته اسکورسیزی یک مکاشفه سیاسی تمامعیار بوده؛ چه ۱۷ سال پیش که برای اولین بار دیدم، چه با دوبله سانسور شده و «اوشین»وار فرانسوی، چه بعدها... اشارههای فیلم به ماهیت تاریخی قدرت در آمریکا، از نقش اشراف و سیاسیون گرفته تا پلیس و گنگهای تبهکار، بهغایت هوشمندانه و لذتبخش است.
چه فیلم را یک اثر داستانی صرف بدانیم که ناخودآگاه گفتمان سیاسی را بازنمایی میکند (رویکردی که در بخشی از علوم سیاسی به سینما رایج است)، چه آن را بازتاب اندیشه سیاسی نویسندگان و سازندگان بدانیم، فیلم اسکورسیزی یک اثر سیاسی درخشان است و یکی از مهمترین مانیفستهایی که صادر میکند این است که بازی صندوق رأی بعد از شمارش آرا تمام میشود. صیانت از آرا اگر زورتان میرسد فقط در حین شمارش. مقاومت بعدی و زدن زیر میز بازی، اشتباه محض و فاجعهبار است.
● ● ●
این روزها دادگاهی برای رسیدگی به ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ در جریان است و دوباره همه از خود میپرسند آیا در آراء سال ۸۸ دست برده شد؟ با روندی که بعد از انتخابات طی شد، از یکطرف اعتراض نادقیق و بیپشتوانه، از طرف دیگر شتابزدگی و بیپاسخ گذاشتن اعتراضها، هیچوقت نخواهیم فهمید. اما چیزی که همان ۸۸ فهمیدیم و در این ۱۰ سال به یقین رسیدهایم این است: کشاندن اعتراضات به کف خیابان اشتباه محض بود. اشتباهی که هیچ برندهای نداشت و حتی برندگان ظاهری هم بازندگان بزرگ بودند و برندگان مخفی هم تاوان بزرگی برای آن خواهند داد...
«اشتباه» برای توصیف اتفاقات ۸۸ زیادی لطیف است! ۸۸ اشتباه نبود؛ فاجعه بود، سرطان بود، رسوایی بود، افتضاح بود، بزرگترین خودکشی سیاسی در تاریخ معاصر بود، #پساحقیقت محض بود، نمود آن روی پلید و پلشت سیاست بود، دیوانگی بود، اشک بود، آه بود، حسرت بود… حسرت هست! هزینهای که نهتنها سیاست، که جامعه و فرهنگ و اقتصاد ایران از ۸۸ تا امروز پرداخته است کمر هر ملتی را میتواند خم کند.
پوستکلفت و قهرمان بودهایم که هنوز برپا ایستادهایم. کاش به ۸۸ برمیگشتیم و این بار همه عاقل بودند! کاش...!●
| #پساحقیقت |
دس خدا را شکر، بالاخره از رشتهتوییت دل کندید.
کاش همت کنید و محبت، و رشتوهای توییتر را اینجا بهصورت یه متن/نوشته/مقالهی پیوسته نشر دهید.