هر نوع شیرینی، برای خودش دنیایی داره. ظاهری داره و باطنی. برخی از شیرینیها ظاهر خوبی دارند، ولی درونشون خوب نیست، خوشمزه نیستند.
خوشمزه بودن شیرینی از درونش میاد یعنی چیزی باید در فرایند آماده کرده شیرینی اتفاق بیفته که شیرینی رو خوشمزه کنه. البته این خوشمزه بودن به ذائقه هم بستگی داره ولی خیلی وقتها شیرینیهایی هستند که ظاهر خوبی دارند اما خوشمزه نیستند.
برای همین من یاد گرفتم مزه یک شیرینی را براساس ظاهرش قضاوت نکنم بلکه بچشمش و بعد تصمیم بگیرم که این شیرینی، جزو خوشمزهها طبقهبندی بشه یا معمولیها یا «بد مزهها».
ما با چشم جذب ظاهر شیرینی میشویم و وقتی اون رو دست میگیریم، لمسش میکنیم، شامه هم مهمه اما همه اینها وقتی شیرینی زیر زبان میاد، تحت الشعاع چشایی قرار میگیرند.
چشیدن یک شیرینی فرایند جالبی است، اینجا است که از ظاهر رد میشویم و به باطن پی میبریم.
یک بار که شیرینی میخورید، این فرایند رو با توجه و تمرکز در نظر بگیرید، اول ببینید، بعد لمس کنید و ببویید و در نهایت بچشید.
این طوری شاید به دنیای یک شیرینی پی ببریم. راستی این فرایند باید بدون چای یا مشابهش باشه، چون هر چیزی، دنیای پنهان در یک شیرینی را تحت تاثیر قرار میدهد.
پ.ن: شهرها، آدمها، ساختمانها، کتابها، جمعها و هر چیزی که فکر کنید، ظاهر و باطن دارند، راه چشیدن باطن هر کدوم فرق میکنه.