در یک روز تابستانی گرم مشغول کار در دفترم بودم. من همیشه به قوانین مالی و خود مدیریتی کارهام پایبند بودم، اما این بار در روزی که باید قبض موبایلم را پرداخت میکردم، غرق در کارهای روزمره، تمام جزئیات را فراموش کرده بودم. ساعت به آرامی میگذشت و من بیخبر از نزدیک شدن مهلت پرداخت، در کارهای پروژهاش غرق شده بودم.
دقایق به ساعات تبدیل میشد و من که به شدت مشغول بودم، بیخبر از فاجعهای که در حال وقوع بود، به کارم ادامه میدادم. این روزها به دلیل استرس کار و فشارهای مالی نگرانکننده، چندین بار مشغول تنظیم برنامههای مالی شخصی شده بودم اما هر بار به دلیل مشغلههای کاری، نتوانستم برنامهای فعّال اجرا کنم.
حدود ساعت ۴ بعدازظهر، وقتی از کنار دستگاه کپی داخل در سالن دادگستری عبور میکردم، به یکی از همکارانم برخورد کردم. همکارم با لبخند گفت: «رسولا! امیدوارم قبض موبایلت را پرداخت کرده باشی، چون آخرین مهلت آن امروز است!» جمله مانند یک زنگ خطر در ذهنم به صدا درآمد.
من با نگرانی پاسخ داد: «اوه نه! فراموش کردم!»
لحظهای که صدای همکارم را شنیده بودم، نگرانی از یک طرفه شدن سیمکارت سراسر وجودم را فرا گرفت. من واقعاً نمیخواستم در آن روز موبایل یک طرفه و قطع شود. این نه تنها به معنای قطع ارتباط با دوستان و خانوادهام بود، بلکه آن روز به شدت برای کارهایم و تماس با دیگران به تلفن همراه نیاز داشتم. درخواستها، تماسهای مهم، پیامهای فوری؛ همه چیز به تلفن همراه من وابسته بود.
کمی بعد،من به ماشین برگشتم و میدانست که باید یك کاری فوری انجام بدهم. به شماره پشتیبانی شرکت ارتباطات سیار زنگ زدم، اما صدای لحن رضایتمندانه اپراتور به من دلداری نداد: «قبض شما باید تا امروز پرداخت شود، در غیر این صورت، خدمات شما قطع خواهد شد.»
من نگران و خشمگین، حتی احساس ناامیدی برمن غلبه کرد.و از خودم میپرسیدم، «چرا هیچ وقت وقت نکردم که این را تنظیم کنم؟»
در حالیکه روی مبل نشسته بودم و روزنامهای را ورق میزدم، به این فکر افتادم که اگر روزی به پرداختهای خودکار آشنا شده بودم، چه راحت میتوانستم از این وضعیت جلوگیری کنم. من به دایرکت دبیت فکر میکردم، جایی که تنها با تنظیم یک بار، میتوانستم تمام پرداختهایم را بهصورت خودکار از حساب بانکی کسر کنم. برایم تصور کردن آن روزها که دیگر نیازی به نگرانی از بابت تاریخهای مهم مالی نخواهد بود، بسیار دلگرمکننده بود.
یاد میآوردم که یکی از دوستان سالها پیش، در اولین روزهایی که در این زمینه اطلاعاتی داشت، برایم از مزایای پرداختهای خودکار صحبت کرده بود. او به وضوح گفته بود که: «با پرداختهای خودکار، دیگر نگران جریمهها و مشکل قطع خدمات نخواهی بود.» من، در آن لحظه میخواستم همانطور که روزنامه را ورق میزدم، زمان را به جلو برگردانم و همه چیز را تغییر دهم.
به یاد میآوردم که یکی از روشهای پرداخت آنلاین نیز موجود بود. به سرعت به تلفن نگاه کردم و برنامه اپلیکیشن بانکی را باز کردم. خوشبختانه با بررسی امکانات اپلیکیشن، متوجه شدم که میتوانم بهراحتی پرداخت را انجام دهم.
چند دقیقه بعد، صفحه تأییدیه پرداخت واریز را دیدم و لبخند بر لبم نشسته بود.من نمیتوانستم هنوز باور کنم که توانستم به سرعت مشکل را حل کنم. اما در ذهن، سوال دیگری که به وجود آمد این بود که چرا اصلاً برای تنظیم پرداختهای خودکار اقدام نکرده بودم؟
شب هنگام و زمانی که همه چیز به خوبی حل شده بود، تصمیم گرفتم تا به بالا رفتن آگاهی مالی کمک کنم. به یاد خاطراتی از زمان دانشگاه افتادم که در دورههای مالی شرکت کرده بودم و امیدوار بودم که در آینده، از تجربیات به بهترین نحو استفاده کنم.
بنابراین با خودم گفتم: «امروز درس بزرگی گرفتم. دیگر نیازی به نگرانی از بابت تاریخهای مالی ندارم و میتوانم با اطمینان بیشتری زندگی کنم.»
در آن لحظه، من نه تنها از پرداختهای خودکار آگاه شدم بلکه تصمیم گرفتم که از این پس، همه پرداختها را بهصورت خودکار انجام دهم.
چند روز بعد، با مشاهده اولین کسر مبلغ از حساب برای پرداخت قبوض، متوجه شدم که با تصمیمهای هوشمندانهاش، نهتنها باید از آسیبهای مالی خود جلوگیری کنم بلکه بابت زندگی راحتتری که در پیش خواهد دارم، سپاسگزار باشم.