همیشه وقتی صحبت از دانشجویان بوده، آنان را نخبگان جامعه مینامیدهاند. نخبگانی که باید به مشکلات جامعه کمک کنند. شاید از همین فهم جامعه از دانشجو، تفاوتهایی را بتوان بین عملکردی که از دانشجویان انتظار میرود با سایرین داشت. جمعی که دانشجویان در آن مجتمع شدهاند، تشکل دانشجویی است و جمعی که مردم در آن مجتمع شدهاند، امروزه بسیج است.
تفاوتی بین بسیج محلات و تشکل دانشجویی بیش از تفاوت بسیج محلهٔ بلوار ابوذر با بسیج نارمک است. قرار نیست تفاوت این باشد که بسیج محلهٔ فلان به مشکلات محلهٔ فلان بپردازد و تشکل دانشجویی به مشکلات دانشگاه خودش. اگر چنین بود، دانشجو را مؤذن جامعه نمینامیدند. اگر میگوییم دانشجو مؤذن جامعه است، پس مخاطبش کل جامعه است؛ اینکه دانشجو را محدود به دانشگاهش کنیم، ظلم در حق دانشجو و رسالت اجتماعی اوست.
اگر بسیج محلات به دنبال بهبود وضع معیشت اهالی محل با ایجاد یک کارگاه کوچک با کمک خیرین است، تشکل دانشجویی قرار نیست در این حد عمل کند. تشکل دانشجویی بهواسطهٔ علم و دانشی که دارد، درصدد آن است که کارآفرینی و اشتغال را از حالت استثنا به روند عادی تبدیل کند. ممکن است برای این کار در امر سیاستگذاری دخالت کند یا به دنبال عزل یک مسئول نالایق باشد.
از این ولی نباید غافل بود که باید به حال امروز مردم نیز باید پرداخت. زمانی که فقیران بر در خانهٔ فاطمهٔ زهرا(س) میرفتند، حضرت آنان را به بهانهٔ وجود دولت اسلامی یا رفع ریشهای مشکل، دست رد بر درخواست آنان نمیزد. به همین دلیل است که فعالیتهای خیریهای به طور جنبی در تشکلهای دانشجویی انجام میشود. البته فعالیتهای جهادی که فضای دیگری دارند و بحثشان چیز دیگری است.
جهادی نوعی عملکرد مرکز زدا و حاشیه گرا است که اتفاقاً بهجای آنکه فرد متمکن بهجای آنکه بر تخت عزتش تکیه زده و پولی را که در نظام ناعادلانهٔ اقتصادی جمع کرده، با هزار منت بر صاحبان واقعی آن پول که از آنان غصب شده بپردازد؛ خود به میدان کار میرود و در آنجا خدمت میکند. این فضا کاملاً متفاوت است. این روند انسانساز است.
در این شرایط تشکلها باید چه کنند؟ به فعالیت جهادی بپردازند؟ یا خیریهای عمل کنند؟ یا به فعالیتهای ملی بپردازد؟ پاسخ این سؤال نیازمند آن است که بدانیم چرا تشکلها متکثری وجود دارند. علت تکثر تشکلها، سلیقهها و نگاههای متفاوت در مسائل است. این تفاوت در سلیقه و نگاه در مسائل خیریهای و جهادی وجود ندارد. در این شرایط باید برای حداقل شدن اتلاف انرژی در بروکراسی و جلوگیری از ناپاکی نیت، باید بهجایی مانند جهادی دانشگاه پناه برد که حداقل وابستگی تشکیلاتی را دارد و میتواند نقطهٔ وحدت در این نوع فعالیتها باشد.