نشریه خیزش نو
نشریه خیزش نو
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

سرمقاله (ویژه‌نامه‌ی ورودی‌های ۹۹)

الآن که این سطور را برای شما می‌نویسم روزی نزدیک ۳۰۰ تا کشته کرونایی داریم و هنوز نمی‌دانم که آیا نسخه فیزیکی این نشریه به دستتان می‌رسد یا نسخه الکترونیکی؟! درباره علموص هم پایین توضیح می‌دهم، عجله نکنید، حداقل ۴ سال باید اینجا باشید، اصلاً کجا ازاینجا بهتر!




اول سلام می‌کنم به همه‌ی شما نو علم و صنعتی‌ها، چه آن‌هایی که قبلاً یک پیش‌زمینه‌ای نسبت به این دانشگاه داشتند، چه آن‌هایی که نداشتند! چه آن‌هایی که گفتند «آخیش!» علم و صنعت قبول شدیم، جه آن‌هایی که گل و گاوزبان لازم شدند، پس از دیدن نتیجه قبولی!

نکتهٔ اول من‌بعد به‌جای علم و صنعت برای اختصار از علموص استفاده می‌کنیم.

اول مقداری از خودم بگویم، من شش سالی است که علموصی هستم، البته الآن دانشجوی ارشد هستم، یک‌زمانی سال ۱۳۹۴ مثل شما، دانشجوی کارشناسی بودم و احتمالاً به‌اندازه کافی پیراهن ببخشید اشتباه شد، نه منظورم کتاب و جزوه بود که بعداً از امتحان پاره کردم و بعضاً از شدت علاقه آتش زدم!

اصلاً هم قصد منبر رفتن ندارم، چون جایی که این متن را برایتان می‌نویسم، به‌زور صندلی گیر می‌آید، چه برسد به منبر.

نکتهٔ دوم را هم اینجا می‌گویم که با سال بالایی‌ها مشورت کنید و نظراتشان را بشنوید ولی مطیع بدون چون چرای آن‌ها نشوید که هرکسی از زاویه دید خودش به قضایا نگاه می‌کند و شاید توصیه‌اش به درد شما نخورد و جهت خاصی داشته باشد. علموص پر است از جهت‌گیری‌های مختلف! شهر هزار طایفه که چه عرض کنم، دانشگاه هزار طایفه اینجاست!

اول اینکه تو دانشگاه دانشجو بودن به این معنا نیست که ما که حالا پس از رد کردن هفت‌خوان کنکور آمدیم دانشگاه پس دیگر همه‌چیز تمام‌شده و من چقدر از خوشبختم و از این حرف‌ها، اتفاقاً اول کار و تلاشتان است و این حرف‌ها که می‌شنیدید چیزی جز اغفال شما برای درس خواندن و خوب کنکور دادن و ... نبوده و کار شما تازه شروع‌شده.

نکته دوم اینکه سعی کنید در دانشگاه فقط مسیری که طی می‌کنید خانه، خوابگاه (البته درصورتی‌که جناب کرونا گورش از دنیا گم کنه) به دانشکده نباشد، البته در صورتی هم که درس و دانشگاه به‌صورت مجازی بود، بازهم می‌شود یک سری برنامه داشت و ما هم یک سری برنامه داریم (الآن از اسرار مَگو است بعداً میگویم)، غرض از این سطوری که گذشت تو دانشگاه سیب‌زمینی نباشید و دنبال تجربه کردن فضاها و تجربه‌های مختلف باشید که تک‌بعدی رشد نکنید و فردا که این فرصت از دست رفت، کاسه چه کنم چه کنم دستت نگیرید، من خودم این تجربه‌ها باعث شد مسیر زندگی‌ام عوض شود و تو ارشد رشته‌ام را عوض کنم و حتی این تجربه‌ها ممکن است باعث شود، شما نیمه گمشده‌تان را هم پیدا کنید از ما گفتن بود حالا!

نکته سوم اینکه حالا اجازه بدهید برایتان چند مثال بزنم از تجربه‌هایی که تو دانشگاه می‌توانید کسب کنید مثلاً می‌توانید در دانشگاه نرم‌افزارهای مرتبط یاغیر مرتبط با رشته را یاد بگیرید که بعداً قطعاًً برای کار پیدا کردن به دردتان می‌خورد، تجربه بعدی می‌توانید با بقیه در یک حلقه مطالعاتی کتاب بخوانید و درباره‌اش با بقیه صحبت کنید یا می‌توانید قلم‌فرسایی کنید و تو نشریات دانشگاه (مثل ما!) بنویسید که ما یکی از خوب‌های نشریات دانشگاه هستیم (علم و صنعت پر است از نشریات تقلبی که تنها کارکردشان انتخابات شورای نشریات است و بس! نشریات فعال بسیار محدود است)، احتمال بالا مشتری خودمان باشید! (چه اعتماد به سقفی داریم) ، می‌توانید کارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی کنید. از مسئولین دانشگاه یا یک کشور یک مورد را مطالبه کنید (غیرممکن هم نیست، هم‌تشکلی‌های خودمان تجربه‌ی جلسه با معاونت عربی-آفریقایی وزارت امور خارجه، سفارت ونزوئلا و ... را داشته‌اند)، می‌توانید در کرسی‌های آزاداندیشی درباره یک موضوع مثل حجاب و آزادی و... بحث و مناظره کنید و قس علی‌هذا ...

کم‌کم وقت خداحافظی می‌رسد من که دلم برای شما تنگ می‌شود امیدوارم شما هم تا اینجا خوشتان آمده باشد، تعداد راه‌های رسیدن به خدا که زیاد است (به تعداد انسان‌هاست) برای به ما رسیدن‌ها دو تا راه به شما پیشنهاد می‌کنم!

می‌توانید بیایید به آدرسی که می‌گویم، ما پشت ساختمان ۱۵ خرداد (همان ساختمان سفید روبروی سردر اصلی دانشگاه) هستیم که با یک لوگو رو سردرمان نوشته‌شده «مجمع دانشجویان حزب‌الله» که به روی همه آغوشمان باز هست، اگر هم با در بسته مواجه شدید، در بزنید که ابتدا در را بازکنیم، بعد آغوشمان را!

می‌توانید به‌صورت مجازی به ما بپیوندید! فقط کافی است به ادمین ما در شبکه‌های اجتماعی پیام بدهید.


سرمقالهبه جای سرمقالهخیزش نوویژه‌نامهورودی‌های ۹۹
ارگان رسمی مجمع دانشجویان حزب‌الله، عضو اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید