نشریه خیزش نو
نشریه خیزش نو
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

سرمقاله/ کیک نیم‌پز عدالت (شماره‌ی ۱۰۲ام نشریه)

در این دور و زمانه اکثر افراد به فکر شکم خودشان هستند و برای سیر کردن خود و قوم خویشان خود هر کاری می‌کنند. دغدغهٔ افراد بیش از آنکه رفع فقر برای همگان باشد و اینکه چرا قلهٔ ثروت در کنار دره‌های ثروت داریم، این است که چرا من قله‌نشین نیستم! افراد برای ارضای احساس انسانیت خود اندک کمکی به خیریه‌ها می‌دهند شاید هم کمر بستند و رفتند و دو تا عکس هم کنار چند کودک مستضعف بگیرند. در این جامعه چطور زمان صحبت از عدالت‌خواهی گذشته؟! نه خیر! هنوز دوران صحبت از عدالت‌خواهی تمام نشده! هنوز خیلی مانده خود عدالت را بفهمیم؛ چه رسد به آنکه دوران صحبت دربارهٔ آن تمام شده باشد.

عدالت در جامعه شترگاوپلنگی است که معلوم نیست چطور خوانش شود؟! یکی عدالت را از نگاه هایِک می‌خواند که عدالت بازی‌ای است که چپ‌ها درآوردند تا آدم‌های باعرضه که مالی جمع کرده‌اند بچاپند. یکی عدالت را از نگاه مارکس می‌خواند و در سودای جامعهٔ بی‌طبقه‌ای است و یکی آن را فرهنگی می‌بیند و خیال می‌کند که می‌توانند تنها با مواسات (نه به معنای صدقه) همهٔ مشکلات فقر را حل کرد.

مطمئناً هرچقدر در تحقق فرهنگ عفاف و حجاب موفق بودیم، هرچقدر در کنار زدن فرهنگ مصرف موفق بودیم، در پیاده کردن فرهنگ مواسات هم موفق خواهیم بود.

برفرض مثال مواسات بین مردم رایج شد، وقتی‌که با یک تفسیر از اصل ۴۴ قانون اساسی چند صدهزار کارگر بیکار می‌شوند و حقوق معیشتی کارگران پایمال میشود، چگونه می‌خواهیم با مواسات تمام مشکلات فقر را ریشه‌کن کنیم. آن‌وقت ایران خیریه‌ای سرمایه‌دارانه به وسعت یک کشور خواهد بود! شاید بهتر است به‌جای شعار «برادری، برابری، عدالت عدل علی» ، شعار «مواسات اشراف سر به سجده» را جایگزین کرد!

غافل از فرهنگسازی برای عدالت! نیازمند گفتمان‌سازی در جامعه و ایجاد آمادگی در آن هستیم. وقتی‌که هنوز برای عدالت فرهنگ‌سازی درستی صورت نگرفته چطور می‌توان گفت که دوره عدالت‌خواهی گذشته؟ چقدر از ابزارهای عدالت‌محور صحبت شده؟ چقدر از مسئلهٔ تکاثر و نکوهش آن صحبت شده؟

نمی‌توان اقدامات سیاست‌گذارانه را بدون زمینه‌سازی فرهنگی انجام داد و مطمئناً نمی‌توان اقدامی عدالت‌خواهانه را بدون حمایت توده‌های مستضعف مردم انجام داد. (زیراکه خواص و ذی‌نفوذان و زرمندان جلوی این کار را می‌گیرند)

برای خطیبان به مسئلهٔ عدالت فقط در حد اینکه «عدالت خوب است» پرداخته‌اند. خب این را هر کس می‌داند. اگر این‌طور نبود که کمونیست‌ها ره به جایی نمی‌بردند. دریغ از حرف ایجابی. تنها رویکردهای سلبی را نسبت به جریانات مختلف می‌بینیم که اینها در نهایت خوارج‌اند! خب اینها خوارج، پس علی کیست؟ عدل علوی کجاست که به جمل و صفین منتهی شود؟

متأسفانه عدالت به‌گونه‌ای شده که یک عده قصد براندازی دارند و می‌خواهند روی ضعف در برقراری عدالت اجتماعی دست بگذارند و دوست دارند این زخم هر چه عمیق‌تر شود و عفونت کند تا بیشتر به نظام و مردم ضربه بزنند. دستهٔ دوم هم فقط نقد می‌کنند که خودشان گفته باشند و نوبت به ضدانقلاب نرسد. در واقع تنها سوپاپ اطمینان هستند و بس! تمام دغدغه‌شان فقط حفظ نظام است و ارزش عدالت برایشان در حد بال مگس است. در دفاع از نظام تا جایی پیش می‌روند که نظامی بدون عدالت بنا کنند. درحالی‌که وظیفهٔ نظام اسلامی برقراری عدالت است.

حفظ نظام یعنی حفظ ارزش‌های اساسی آن، اگر عدالت را از زمرهٔ وظایف نظام خارج کنیم، عملاً اسلامی بودن آن را کنار زدیم. حفظ چنین نظامی از اوجب واجبات است.


به جای سرمقالهسرمقالهخیزش نوشماره‌ی ۱۰۲ام نشریه خیزش نوشماره‌ی ۱۰۲
ارگان رسمی مجمع دانشجویان حزب‌الله، عضو اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید