کلمهٔ «شفافیت» به شکل تناقضآمیزی اصلاً شفاف نیست! بسیاری هستند که ادعای شفافیت دارند و وقتی توضیح میدهند در واقع در حال دروغ گفتن به شما هستند. دو کلمهٔ «پاسخگویی» و «شفافیت» اگرچه در عمل دارای تشابه هستند اما در عمل بسیار متفاوتاند.
پاسخگویی یعنی بعد از آنکه فرد مورد سؤال قرار میگیرد، به سؤالات پیش آماده جواب میدهد. اما در شفافیت قبل از سؤال کردن جوابها منتشر میگردد. علاوه بر این تفاوت یک اشتراک نیز باید موردتوجه قرار گیرد. هم در شفافیت و هم در پاسخگویی، عموم ذینفعان از حق پرسش و دریافت پاسخ بهصورت برابر بهرهمند هستند.
تعریف منطقی از شفافیت، دسترسی شخص مناسب، در زمان مناسب، در مکان مناسب به اطلاعات و دادهها میباشد. منظور از شخص مناسب، افرادی است که دارای حق بهرهمندی هستند. این حق نیز از طرف قانون و شرع برای این شخص لحاظ گردیده است. منظور از زمان مناسب آن است که اطلاعات در زمان لازم برای تصمیمگیری یا واکنش در اختیار افراد قرار بگیرد. زیرا اطلاعات نیز زمان مناسب استفاده دارند. نمیتوان اطلاعات دوران مدیریت یک فرد را بعد از اتمام دورهٔ مدیریتش منتشر نمود؛ آن زمان تنها میتوان به جرائم او رسیدگی کرد اما اگر طی دوران مدیریت این انتشار صورت بگیرد، میتوان حتی بدون عزل و اخراج، جلوی آسیبها را گرفت. مکان مناسب نیز به محلی گفته میشود که دارای دسترسی آسان باشد. معمولاً مکان مناسب به سایتی یکپارچه گفته میشود که تمام اطلاعات در آن جمع شده است.
باتوجهبه این تعریف، میتوان دانست که «ما شفافیم، هر کس سؤال دارد بیاید بپرسد» هر چه باشد هیچ شباهتی به شفافیت ندارد و چنانچه این موضوع به تمام ذیحقان بهصورت برابر و در بستر مناسب ارائه نشده باشد تنها جوابی است برای بستن دهان منتقدان و حتی نمیتوان نام آن را پاسخگویی گذاشت.
• شفافیت چرا اهمیت دارد؟
شفافیت میتواند کمککنندهٔ ناظران باشد. طی سالهای اخیر با حجم بالای مفاسد رخداده و سوتزنیهای گاه و بیگاهی که صورتگرفته است، بهصورت عینی مشخص گردید که نظارت متمرکز به اندازهٔ کافی نتیجهبخش نیست. این نظارت متمرکز نهتنها نتوانسته است به اندازهٔ کافی از رخدادن مفاسد جلوگیری کند، بلکه باعث ایجاد افشاگریها شده است. افشاگری اگرچه باعث میشود با مفاسد برخورد شود اما برای افشاگران بی هزینه نبوده است. در برخی مواقع حتی باعث دستگیری این فساد ستیزان شده است. این موضوع در تجربهٔ آقایان حسن خسروآبادی (افشاگر فیشهای نجومی) و یاشار سلطانی (افشاگر املاک نجومی) پدیدار است. حتی اگر از آسیبهایی که افشاگران در راستای آرمانهایشان میبینند چشمپوشی کنیم، بحرانی که سرمایه اجتماعی حکومتها با آن روبرو میشوند به اندازهٔ کافی برای حکومتها آسیبزاست. اگر این افشاگری با عدم برخورد دستگاه قضایی با مفسدین همراه شود، باعث ریختن قبح فساد در جامعه نیز خواهد شد و تأثیر این افشاگری با کاهلی حکومتها دوچندان خواهد شد.
اما اگر این شفافیت به طور عمومی صورت بگیرد، بدون نیاز به افشاگری، میزان مفاسد کاهش خواهد یافت. در شرایط شفافیت، اشخاصی که امکان فساد دارند، با علم به اینکه درک این فساد برای عموم مردم امکانپذیر است؛ از این اقدام اجتناب خواهند نمود.
(آمار گزارش فساد مردم و دستگاههای نظارتی از فساد)
شفافیت مردم را از حقشان آگاه میکند. شرایطی را در نظر بگیرید که قرارداد شما با شرکتها بهصورت محرمانه منعقد گردد و شما از مبلغی که میتوانید دریافت کنید آگاه نباشید. آیا میتوانید به کم بودن مبلغ پرداخت شده اعتراض کنید؟ این شرایط دارای گستردگی فراوان است. فرض کنید مسئولیت یک تشکل به عهدهٔ شماست. اگر مبلغی که بهعنوان سقف بودجهٔ شما در نظر گرفته شده است به شما اعلام نگردیده باشد، چطور میتوانید برای تشکل خود برنامهریزی کنید؟ در نظر بگیرید که منشور حقوقی دانشجویی یا آییننامههای مرتبط مشخص نباشند. اگر حراست شما رو مؤاخذه کند، شما میتوانید مدعی شوید که فعلی که انجام دادهاید تخلف نبوده است؟ یا مدعی شوید حکمی که برای شما صادر شده با آییننامههای مرتبط مغایرت دارد؟
شفافیت در بسیاری موارد حامی حقوق عامه است. اگر جلسات درسی شما بهصورت عمومی منتشر شود، شاید اساتید خیلی محترمانهتر برخورد کنند. شاید خیلی سطح درس کلاسها افزایش پیدا کند. اگر برگههای امتحانی (بدون ذکر نام به دلیل حریم خصوصی) منتشر شود، خیلی از دانشجوها بتوانند نسبت به نحوهٔ نمره دهی اعتراض کنند. البته اگر تکالیفی که دانشجویان ارائه میدهند نیز منتشر شود، شاید خیلی تکالیف بهتری ارائه شود!