روز نمیدانم چندم قرنطینه بود. جلسهای گذاشتیم که برای خوبگاه مجازی چه کنیم؟ چه موضوعاتی داشته باشد؟ من هم ایدهای دادم و قرار شد چند کلامی برای شما بنویسم. موضوع، استفاده درستاز زمان در این ایام بود. داشتم در مورد اسم متن فکر میکردم که یاد موضوع معروف انشاها افتادم. این ایام تعطیلی ما هم گرچه با درس همراه است ولی شبیه تابستانی ناخواسته و زود هنگام شده است. داستان انشای ما هم از یک ماه و اندی قبل شروع می شود:
پنجم اسفند ماه بود. اوایل دوران قرنطینه. هنوز اساتید خیلی با آموزش مجازی انس نگرفته بودند و تقریبا هیچ کار خاصی نداشتم. برخلاف آموزش مجازی که شاید بعضا خستهکننده باشد، فضای مجازی این طور نبود. دو سه روزی فضای مجازی ما را مشغول به خود کرد تا وقتی که اولین تکلیف مجازی آمد. گفتم ای دل غافل! یک هفته بیکار بودی هیچ شکری نخوردی. آمدن تکلیف همانا و متحول شدن ما همانا. اندک برنامهای ریختم برای چند روز بعد. با خود عهد کردم: به جای پرسه زدن در کوچه پس کوچه های اینستاگرام حداقل فیلمی، مستندی یا سریالی البته از نوع مفیدش:) ببینم. آن موقع اگر یادتان باشد، تازه مستندی جنجالی آمده بود. سایتی هم فرصت را غنیمت شمرد و مستند را با اشتراک رایگان در سایت خود قرار داد. این شد که ما هم فیض بردیم.
خلاصه که گرچه کار مفید غیر درسی من تا به حال به همین مستند و فیلم دیدن ختم شده است ولی از شرکت در چالشهای مجازی مفیدتر بود. همهی ما زمانی که درسها هجوم می آوردند با خود میگوییم که ای کاش کمی وقت آزاد داشتیم. آن وقت فلان کار را می کردیم و فیلهای زیادی هوا میکردم. اتفاقا همهی ما هم به خوبی میدانیم که در اکثر اوقات همتی نمیکنیم و زمان وقت آزادمان را دو دستی تقدیم فضای مجازی میکنیم.
چند وقت پیش در جایی خواندم، چین که اکنون دارد بر کرونا غلبه می کند،کمپ ترک اعتیاد فضای مجازی و اینترنت در بعضی مکانها راه انداخته است. ویروس فضای مجازی نه انسان ها بلکه وقت آنها را میکشد و غلبه بر آن بسی دشوار است. در این زمان ها که خانه نشین هستیم، بسیار فرصت خوبی است که کمی وقت را صرف اندیشیدن، کتاب خواندن و یاد گرفتن کنیم. همهی ما همیشه در ذهنمان علایقی داریم که یادگیری آنها را گذاشتهایم برای وقتهای آزادمان. برنامهنویسی، نقاشی، خطاطی، فوتوشاپ، عکاسی و... آن شنبهای که قرار است برنامه ریزی کنیم و وقتی آزاد برای خودمان جور کنیم، همین شنبهای میباشد که دو سه روز دیگر میآید. ما خوابگاهیها همیشه به خاطر شرایط زندگی خوابگاهی نالان بودیم که واقعا حق داشتیم، الآن دیگر بهانهای برای ما وجود ندارد و باید همتی بلند داشت و عزمی راسخ. وگرنه چند صباحی دیگر حسرت این زمان را نیز خواهیم خورد. مانند تابستانهایی که گذشتند و احتمالا آنطور که باید و شاید از آنها استفاده نکردیم.
در آخر هم چند ترفند را با شما به اشتراک می گذارم که شاید به کارتان بیاید:
اول دوری از گوشی موبایل: این وسیلهی اعجابانگیز قرن ۲۱ امی خیلی ما را به خود وابسته کرده است که اگر در کنار ما باشد، هر چند دقیقهای آن را برمیداریم، قفلش را باز میکنیم و با این وجود که میدانیم پیامی برای ما ارسال نشده است، مجددا تلگراممان را چک میکنیم. بعضی وقتها هم نمیدانم دلیل این کارمان چیست که فقط قفل آن را باز میکنیم و بدون انجامدادن کار خاصی میبندیم. اما زمانی که خارج از دسترس ما باشد، کمتر وقت ارزشمند ما گرفته خواهد شد.
دوم برنامه ریزی: من شخصا آنچنان اهل برنامه ریزی نیستم ولی کارهایی که فردا باید انجام می دادم را یادداشت میکردم تا چیزی را از قلم نیندازم. این کار سردرگمی را از بین میبرد و باعث می شود از وقت خود به خوبی استفاده شود.
سوم دیر خوابیدن: لطفا دور دیر خاوبیدن را خط بکشید. هم بدنتان را رو به زوال خواهد برد و هم زمان طلایی صبح را از شما خواهد گرفت. البته در این مورد هم مشابه مورد قبل، هنوز نتوانستم به خوبی این کار را انجام دهم. چرا که همتی بالا میطلبد اما از پیشرفت خود راضی هستم.
به امید خوبگاهی دیگر و متنی دیگر در دوران پسا کرونا.....