Elham khoda
Elham khoda
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

قورباغه را قورت نده


هرموقع قرار بود نقاشی ای بکشیم که ابهت نقاشی، ترس و واهمه بر دلمان می انداخت یکی از راهکارهای استاد این بود که ابتدا آن قسمتی را بکش که بیشتر دوست داری.

داستان دقیقا عکس آن کتاب کوچک "قورباغه را قورت بده" بود. رازش این بود که وقتی یک قسمت زیبای نقاشی را تکمیل می کنی؛ آن زیبایی تو را شجاع می کند، نترس می کند . مثل کنسرو اسفناج ملوان زبل می ماند. اگر قرار بود این فن نقاشی به الگویی برای انجام امور روزمره تبدیل شود شاید می شد کتاب کوچکی باشد. می توانست اسمش این باشد که "اول برو سراغ ته دیگ سیب زمینی" که معادل سرخپوستی اش می شد: "چشم و دلت را به آن نقطه زیبا بده و برو به اعماق ناشناخته"

البته انتخاب آن نقطه دلخواه از نقاشی برای شروع کردن ، خودش دشوار بود. انگار کن رفته ای یک کافه تازه و از گارسون کمی دستپاچه و خوش تیپ آنجا بپرسی کدام کیک خوشمزه تر است؟ بعد پشت را تکیه بدهی به پشتی صندلی و در نورکافه چهره جوان را بررسی کنی و او بین کیک هویج و گردو "با عطر دارچین که از یک قنادی ارمنی توی جلفا آمده" با کیک شکلاتی خیس" که هر موقع بخواهند توجه شیرینی پزهای بالقوه را به یک دستور پخت جلب کنند می نویسند : آموزش کیک شکلاتی خیس کافی شاپی" مردد مانده باشد.

بعد همانطور که بوی قهوه در فضا پیچیده ، یک نفس عمیق بکشد و برای این که کارش شاید ساده تر شود و کمی زمان بخرد ، پرسیده باشد ، کیک را با چه نوشیدنی ای می خواهید میل کنید؟

انتخاب اینکه نقاشی را از کجا شروع کنی که بعدش مایه دلگرمی و چشم روشنی ات باشد از آن هم سخت تر است. مثل گارسون خوشحال و سر به هوایی که قرار است کیک مورد علاقه خودش را برایت انتخاب کند و احساس کند بار یکی از تصمیمات مهم جهان روی دوشش است. و بعد که کیک را آورد یک گوشه بایستد و توی چشم شما نگاه کند ببیند به اندازه ای که او فکر کرده از انتخابش راضی هستید؟ اگر آن برق رضایت را ندید پیش خودش فکر کند دیگر به آن کافه می آیید؟

اگر آن جای قشنگ نقاشی ، همان جایی که اصلا من را مجبور کرده است مقوا را بچسبانم روی شاسی، دقیقا همانجا، اگرقشنگ نشود چه؟ اگر به جای چشم روشنی، خارچشم شد چه؟

اینجا ها فکر می کنم شاید بهتر باشد همان توصیه قورباغه را قورت بده را به کار بریم . مگر نه این است که در ابتدای نقاشی استرس تازه وارد بودن به ساحت مقوای سفید، پرش قلم را برای کشیدن جزئیات زیاد می کند.....

اما مگر کشیدن اولین قسمت نیست که تکلیف بقیه سفیدی مقوا را معلوم می کند؟ گاهی فکر می کنم خوبی زندگی این است که جاهای قشنگش معلوم نیست یعنی می توانی در هر صفحه سفید هر لکه را به قشنگترین لکه تبدیل کنی. اما طبق معمول بین این که خوب بود نقاط روشن زندگی معلوم بود یا همان بهتر که نیست، سرگردان می شوم... بهتر است به ژله توت فرنگی فکر کنم که بعد از هر قورباغه از راه می رسد یا شاید هم با هر قورباغه ای متولد می شود.

\پ.ن: این مطلب رای برای یک نقاشی از آبشار در اینستاگرام نوشته ام و یک فیلم کوتاه هم دارد. که در آدرس زیر می توانید آن را ببینید

https://www.instagram.com/p/ChtofOBNZ6T/

فکر نکنم قورباغه خوشحال به قورت داده شدن فکر کند.:)

دستور پختنقاشیزندگیتوت فرنگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید