اقتصاد چین در سراشیبی سقوط بدلیل ناتوانی در تعامل با جهان
خدایار عبدالهی
تحلیلگر اقتصادی
Khodayarabdollahi7@gmail.com
اقتصاد چین نقاط قوت و همچنین ضعف های بسیاری دارد هرچند تاکنون رشد خوبی داشته ولی ناتوانی در رشد همه جانبه ،نشان از این دارد که پایه های اقتصاد چین همیشه لرزان است و تا سال 2030 از اقتصاد های برتر ، سقوط خواهد کرد .
ناتوانی در رشد همه جانبه اقتصاد چین مانند یک درخت است که ساقه هایش رشد کرده ولی تنه درخت باریک مانده است و به همین دلیل این درخت همیشه در خطر سقوط است یک نقطه ضعف بزرگ که کمتر تحلیلگری به آن توجه می کند نداشتن تعامل موثر با جهان و ناتوان در پیدا کردن هم پیمانان قابل اتکا است و دلیل آن را می توان در نگاه یکطرفه چین جستجو کرد که همیشه می خواهد برنده باشد و کمتر به تعامل برنده برنده فکر می کند .
نمونه های زیر ناتوانی چین در تعامل با جهان را نشان می دهد :
1- با وجود شرکای تجاری در سراسر جهان، چین فاقد شبکه ای از متحدان است که آماده همکاری علیه دشمنان مشترک باشد.
همه همسایگان چین ترجیح می دهند روابط پرسود تجاری خود را با پکن حفظ کنند اما همزمان به سبب افزایش نگرانی از نفوذ و قدرت چین، روابط مستحکمی با امریکا برقرار می کنند.
برخلاف چین، ایالات متحده شبکه ای نیرومند از متحدان را در اقیانوسهای هند و آرام و همینطور خشکی های اوراسیا دارد که به درجات مختلف در نگرانی آمریکا از خیزش چین سهیم اند.
کالین پاول معاون وزیر دفاع وقت آمریکا در ۱۸ نوامبر و در اجلاس دیالوگ منامه متذکر شد، رقابت از طریق و در میان ائتلاف هاست و نه کشورها.
2-چین به رغم رشد اقتصادی ناتوان در رشد دموکراسی
نرخ رشد اقتصادی چین به ۴ درصد و حتی کمتر تنزل کرده و با سرعت گرفتن جداسازی اقتصاد چین و آمریکا که نزدیک به هشتصد میلیارد دلار تجارت سالانه را تضمین کرده بود، دسترسی چین به بازارهای بین المللی نیز محدودتر خواهد شد.
به نظر می رسد با ناامیدی آمریکا نسبت به اینکه تجارت آزاد در نهایت به آزادی های سیاسی و اجتماعی در چین تسری یابد، هر دو حزب آمریکا متفق القول هستند که وابستگی اقتصادی متقابل این دو کشور نه تنها به موجب سیاست های تجاری متقلبانه پکن عمدتاً به زیان آمریکا بوده بلکه راه چین را به سوی بلعیدن اقتصاد جهانی هموار کرده است.
به این ترتیب، جدا کردن اقتصاد چین و آمریکا نه تنها چین را از دسترسی به تکنولوژی های پیشرفته به ویژه نیمه رسانه ها دشوار می سازد بلکه با ابتکارهای واشنگتن مانند اعمال تعرفه های تجاری و تشویق دیگران برای عدم استقبال از کالاها و سرمایه های چینی می تواند به کازار اقتصادی چین آسیب بزند.
3-واکنش منفی جهان نسبت به حربه تله منفی بدهی چین :
به رغم تلاش های وافر پکن برای افزایش قدرت نرم، همچنان شمار چشمگیری از کشورها نسبت به نیات چین از جمله گستراندن آنچه «تله بدهی» از جانب او نامیده می شود، نگرانند. چین هراسی، آشکارا در حال تبدیل شدن به یک احساس غالب در میان کشورهای مجاور و یا تحت تاثیر نفوذ اقتصادی چین است.
4- ضعف چین ژئواستراتژیک است. چین با رقبای بالقوه مانند هند، ویتنام، کره جنوبی و روسیه مواجه است.
ضمن اینکه همسایگان چین از تسلط اقتصادی و نظامی این کشور در منطقه نگران هستند. ژاپن به دنبال مشارکت منطقهای نزدیکتر با ایالات متحده است و کره جنوبی اکنون مایل است نارضایتیهای تاریخی علیه توکیو را کماهمیت جلوه دهد تا جبهه محکمتری علیه پکن تشکیل دهد. هند نیز به طور فعال در گفتگوی چهارجانبه امنیتی، همراه با استرالیا، ژاپن و ایالات متحده شرکت می کند
5- چین و ادعای تسلط بر دریای جنوبی
تصمیم چین برای تسلط بر دریای جنوبی ،باعث نقطه ضعفی بزرگ برای او شده است .کشورهای دریای جنوبی همسایگان چین هستند و سیاست تسلط بر دریای جنوبی چین و عدم تعامل بر همسایگان باعث تمایل این کشورها به همکاری مستحکمتر با امریکا شده است بخشی از اقتصاد چین بابت سرمایه گذاری هایی است که کشورهای غربی بابت مشوق های اقتصادی مثل کارگز ارزان ، مالیات و...در چین کرده اند .نمونه آن فرش قرمزی است که شی جی پینگ برای آیلان ماسک پهن کرد که مونتاژخودروهای برقی اش را در چین انجام دهد .اگر چین به تایوان حمله کند خود را در مقابل غرب قرارداده است و بهترین بهانه را در اختیار آنان قرارداده است که چین را تحریم کنند و سرمایه های خود را از این کشور خارج کنند و به همین دلیل است که غرب روابط مستحکمی را با هند شروع کرده است که بتواند در صورت وقع چنین رخدادی ،هند را جایگزین چین کند و سقوط اقتصاد چین را رقم بزنند .