گروه استارتیل (Startale Group)، یک شرکت فناوری زیرساخت وب ۳ است که با رویکردی متفاوت از سایر بازیگران این حوزه، خود را به عنوان یک شرکت یکپارچهسازی عمودی (vertically integrated) معرفی میکند. ماموریت اصلی این شرکت، «ساخت تمدن بعدی با آوردن میلیاردها نفر به فضای آنچین (onchain)» است و استراتژی خود را نه بر رقابت با توکنها، بلکه بر پایهریزی زیرساختهای پایدار برای آیندهای ۱۰ ساله بنا نهاده است. این گزارش نشان میدهد که رویکرد استارتیل از یک مدل کسبوکار صرفاً استارتاپی فراتر رفته و به دنبال ایجاد یک اکوسیستم کامل، مشابه غولهای فناوری وب ۲ است.
استراتژی اصلی این شرکت در قالب یک «نقشه راه اصلی» (Master Plan) سهمرحلهای تدوین شده است. این طرح از فاز اول که کسب درآمد پایدار از طریق مشاوره و تحقیق و توسعه است آغاز شده و سپس به فاز دوم که توسعه زیرساختهای اصلی وب ۳ است منتقل میشود. در نهایت، فاز سوم شامل استفاده از این زیرساختها برای ساخت برنامههای کاربردی پیشرفته و کاربردی خواهد بود. این مدل یکپارچه، استارتیل را قادر میسازد تا از یک حلقه بازخورد قدرتمند بهرهمند شود: بینشهای بهدستآمده از ساخت برنامهها، توسعه زیرساختها را بهبود میبخشند و در مقابل، زیرساخت قویتر، ساخت برنامهها را تسهیل میکند.
نقاط قوت منحصربهفرد استارتیل در همکاریهای راهبردی عمیق آن با شرکتهای بزرگ ژاپنی مانند سونی گروپ (Sony Group) و اسبیآی هولدینگز (SBI Holdings) نهفته است. این شرکت با بهرهگیری از «مزیت ژاپن»، یعنی قدرت فرهنگی و اقتصادی این کشور و محیط نظارتی رو به رشد آن، در بازاری کمرقابتتر به توسعه راهحلهای سازمانی میپردازد. پروژههای کلیدی مانند Soneium (با سونی)، پلتفرم توکنیزاسیون داراییهای واقعی (RWA) (با اسبیآی) و داراییهای توکنیزهشده سرگرمی (ETA) (با تویین پلنت)، ستونهای اصلی رشد آینده این شرکت را تشکیل میدهند. این پروژهها نمونههای بارز استراتژی استارتیل برای پل زدن میان دنیای سنتی و وب ۳ از طریق نهادهای معتبر هستند.
در نهایت، با وجود شکاف قابل توجه در تأمین مالی در مقایسه با رقبای جهانی مانند Aptos و NEAR ، استارتیل پتانسیل تبدیل شدن به یک رهبر جهانی را از طریق تمرکز بر یک بازار تخصصی دارد که اعتماد شرکتی، آمادگی نظارتی و دسترسی منحصربهفرد به بازار را ترکیب میکند. این رویکرد، یک استراتژی بلندمدت و قابل دفاع برای رشد در فضای رقابتی وب ۳ است.
گروه استارتیل با ماموریت بلندپروازانه «ساخت تمدن بعدی با آوردن میلیاردها نفر به فضای آنچین» وارد فضای وب ۳ شده است. این بیانیه نه یک شعار صرف، بلکه فلسفهای راهبردی است که رویکرد این شرکت را در هر دو بخش زیرساخت و کاربرد شکل میدهد. این شرکت به جای تمرکز بر سودهای کوتاهمدت از طریق توکنها، بر یک افق ۱۰ ساله برای ساخت یک شرکت جهانی از طریق وب ۳ تمرکز دارد.
بنیان این شرکت بر تیمی از افراد مجرب و باسابقه استوار است. سوتای واتانابه (Sota Watanabe)، مدیرعامل گروه استارتیل، یک چهره شناختهشده در صنعت وب ۳ است که نامش در فهرست «30 فرد موفق زیر 30 سال آسیا و ژاپن» مجله فوربز در سال ۲۰۲۲ و همچنین فهرست «100 فرد تأثیرگذار ژاپن» مجله نیوزویکز در سال ۲۰۲۳ به چشم میخورد. تیم رهبری او شامل افرادی با تخصصهای مکمل است، از جمله یوجی کوماگای (Yuji Kumagai) که سابقه کارآفرینی و سرمایهگذاری خطرپذیر در شرکت Akatsuki را دارد و میکیتو ابیجیما (Mikito Ebijima) که از تیم مهندسی زیرساخت مایکروسافت آژور (Azure) به استارتیل پیوسته است.
ترکیب تیم رهبری و کارمندان استارتیل که از بیش از ۲۰ کشور مختلف و شرکتهایی مانند بایننس (Binance)، Polygon، Google و مایکروسافت (Microsoft) گرد هم آمدهاند، استراتژی هوشمندانهای را نشان میدهد. این شرکت تنها یک شرکت بومی بلاکچین نیست، بلکه به صورت هدفمند در حال ترکیب حرفهایگری، قابلیت مقیاسپذیری و تخصص فنی در سطح سازمانی وب ۲ با دانش عمیق و فرهنگ بومی فضای وب ۳ است. یک تیم کاملاً وب ۳ بومی ممکن است در مذاکره و همکاری با شرکتهای بزرگ دچار مشکل شود، در حالی که یک تیم صرفاً وب ۲ فاقد درک لازم از جنبههای فنی و فرهنگی اکوسیستمهای غیرمتمرکز خواهد بود. استارتیل با تشکیل یک تیم ترکیبی، توانسته است یک مزیت رقابتی کلیدی برای خود ایجاد کند و به هدفش که پل زدن بین این دو جهان برای پذیرش انبوه است، نزدیک شود.
ساختار استارتیل شامل گروه استارتیل به عنوان شرکت مادر و زیرمجموعههایی مانند Startale Labs و Startale Cloud Services است. این ساختار به شرکت اجازه میدهد تا نقشهای متفاوتی را ایفا کند، از جمله مدیریت پروتکلها، توسعه زیرساختهای ابری و ارائه خدمات به مهندسان وب ۳.
نقش گروه استارتیل در اکوسیستم بلاکچین، از طریق ارتباط بنیادین آن با شبکه آستار (Astar Network) شکل گرفته است. استارتیل لبز به عنوان یک «مشارکتکننده اصلی» در شبکه آستار فعالیت میکند و تخصص خود را از طریق کار بر روی «بلاکچین پیشرو ژاپن» به دست آورده است. این رابطه یک همزیستی متقابل است، چرا که ابتکارات راهبردی استارتیل، مانند همسوسازی با Soneium، برای رشد و گسترش اکوسیستم آستار طراحی شدهاند.
این پویایی منحصر به فرد به دلیل نقش دوگانه سوتای واتانابه به عنوان مدیرعامل استارتیل و بنیانگذار آستار ایجاد شده است. در حالی که این ارتباط یک موتور قدرتمند برای رشد آستار و جذب مشارکتهای سازمانی به شمار میرود، اما در عین حال نگرانیهایی را در مورد تمرکزگرایی بیش از حد در یک بلاکچین عمومی که اصولاً باید غیرمتمرکز باشد، ایجاد میکند. واتانابه خود به این مسئله اذعان دارد و بیان میکند که استارتیل در حال حاضر «تنها بازیگر فعال اصلی است که رشد آستار را هدایت میکند». این وضعیت یک چالش و فرصت را به طور همزمان به وجود میآورد: آیا یک شرکت متمرکز میتواند به بهترین شکل یک اکوسیستم غیرمتمرکز را پیش ببرد؟ آینده موفقیت این مدل به میزان شفافیت استارتیل و توانایی آن برای توازن بخشیدن به اهداف تجاری خود با اصول حاکمیتی جامعه بلاکچین بستگی دارد.
سند «نقشه راه اصلی» استارتیل که در فوریه ۲۰۲۳ منتشر شد، به عنوان یک طرح استراتژیک سهمرحلهای، مدل کسبوکار و اهداف بلندمدت این شرکت را به وضوح تشریح میکند. این نقشه راه از یک رویکرد تجاری سنتی پیروی نمیکند، بلکه به دنبال یکپارچهسازی عمودی برای ایجاد ارزش پایدار است.
فاز اول: درآمدزایی از طریق مشاوره و تحقیق و توسعه: این مرحله به عنوان یک «دوره جایزه» (bonus period) توصیف شده است. هدف اصلی، کسب درآمد پایدار از طریق پروژههای مشاوره و تحقیق و توسعه با شرکتهای بزرگ ژاپنی است. این رویکرد به استارتیل اجازه میدهد تا با استفاده از «مزیت جغرافیایی خیرهکننده» خود در ژاپن و پیشبینی افزایش حرکت در صنعت وب ۳ در این کشور در سال ۲۰۲۳، جریان نقدی آزاد (free cash flow) تولید کند. این جریان نقدی به نوبه خود صرف توسعه محصول و سرمایهگذاریهای آتی میشود.
فاز دوم: توسعه زیرساختهای اصلی: این مرحله بر اساس «تئوری پروتکلهای فربه» استوار است. استارتیل معتقد است که ارزش در لایه پروتکل (زیرساخت) انباشته میشود، نه در لایه کاربرد. بنابراین، این شرکت قصد دارد زیرساختهای اصلی وب ۳ مانند کیف پولها (wallets) و ارائهدهندگان RPC را توسعه دهد. هدف در این فاز، ایجاد یک مدل درآمدزایی پایدار، احتمالاً از طریق راهحلهای سازمانی یا مدلهای SaaS مبتنی بر پرداخت بر اساس استفاده، است.
فاز سوم: ساخت برنامههای کاربردی پیشرفته: مرحله نهایی، استفاده از زیرساختهای پایدار و عملیاتی توسعهیافته در فاز دوم برای ساخت برنامههای کاربردی پیشرفته است. این فاز به صورت همزمان با فاز دوم پیش میرود تا بازخورد حاصل از ساخت برنامهها، به بهبود زیرساخت کمک کند.
تئوری «پروتکلهای فربه» یک مفهوم کلیدی در فضای بلاکچین است که فرض میکند ارزش در لایه پروتکل (مانند اتریوم یا آستار) نسبت به لایه کاربردی (dApps) که روی آنها ساخته شدهاند، سریعتر رشد میکند. این تئوری یک تغییر پارادایم از مدل وب ۲ است که در آن شرکتهای کاربردی (مانند فیسبوک یا اوبر) بیشترین ارزش را به خود اختصاص میدادند.
استارتیل به طور کامل این تئوری را در استراتژی خود به کار گرفته است. به جای تمرکز بر ساخت یک برنامه کاربردی واحد با امید به جذب کاربران انبوه، این شرکت در حال ساخت لایههای زیرین و اساسی اکوسیستم است. از طریق مدیریت زیرساختهایی مانند RPC، استارتیل قادر به جمعآوری دادههای حیاتی در مورد رفتار کاربران و فعالیتهای آنچین است که میتواند برای سرمایهگذاریهای آینده یا بهبود خدمات استفاده شود. این رویکرد به دنبال ایجاد «اثرات شبکهای» (network effects) و «اثرات قفلشدگی» (lock-in effects) است، به این معنی که با افزایش تعداد کاربران و توسعهدهندگانی که از زیرساختهای آنها استفاده میکنند، ارزش شبکه به صورت نمایی افزایش مییابد و وابستگی به این پلتفرم بیشتر میشود.
استارتیل به طور شفاف استراتژی خود را با مدل تجاری غولهای فناوری وب ۲ مانند گوگل (با Google Cloud Platform یا GCP)، مایکروسافت (با Azure) و آمازون (با Amazon Web Services یا AWS) مقایسه میکند. این شرکتها با ارائه زیرساختهای ابری، به توسعهدهندگان و شرکتها امکان ساخت و مقیاسپذیری برنامههای خود را میدهند و در ازای آن درآمد پایدار کسب میکنند.
این مقایسه نشان میدهد که استارتیل به دنبال ایجاد یک پلتفرم خدماتی مشابه در فضای وب ۳ است. سندی از استارتیل اشاره میکند که رقبایی مانند ConsenSys و Parity، در حال حاضر بیشتر شرکتهای زیرساختی هستند و برنامههای کاربردی توسعه نمیدهند. استارتیل با حرکت به لایه کاربرد و ساخت برنامهها بر روی زیرساخت خود، به دنبال ایجاد یک مزیت رقابتی است. این یکپارچهسازی عمودی یک مزیت منحصربهفرد ایجاد میکند: بینشهای حاصل از ساخت برنامهها به بهبود زیرساختها کمک میکنند و در مقابل، یک زیرساخت قویتر، فرایند توسعه برنامهها را آسانتر و کارآمدتر میسازد. این مدل، که شبیه کنترل اپل بر هر دو بخش سختافزار و نرمافزار است، یک سنگر رقابتی مستحکم ایجاد میکند و برای دستیابی به اهداف بلندمدت «قفلشدگی» و «اثرات شبکهای» ضروری است.
گروه استارتیل با درک اهمیت همکاریهای راهبردی برای دستیابی به هدف «Web3 برای میلیاردها نفر»، به صورت فعال با شرکتهای بزرگ ژاپنی وارد مشارکت شده است. این رویکرد، پایه اصلی مدل «از ژاپن به جهان» این شرکت را تشکیل میدهد.
یکی از مهمترین مشارکتهای استارتیل، سرمایهگذاری و همکاری آن با سونی نتورک کامیونیکیشنز (Sony Network Communications)، یکی از زیرمجموعههای سونی گروپ است. این همکاری که با یک سرمایهگذاری ۳.۵ میلیون دلاری از سوی سونی آغاز شد، منجر به تأسیس شرکت مشترک سونی بلاک سلوشنز لبز (Sony Block Solutions Labs) شده است که پروژه Soneium را اداره میکند. این مشارکت به قدری عمیق است که سونی نتورک کامیونیکیشنز ۹۰ درصد سهام این شرکت مشترک را در اختیار دارد.
Soneium یک شبکه بلاکچین لایه ۲ اتریوم است که بر روی پشته OP (OP Stack) ساخته شده و بخشی از اکوسیستم Optimism Superchain است. هدف اصلی این پلتفرم، پل زدن بین دنیای سنتی وب ۲ و وب ۳ است. نقشه راه Soneium یک رویکرد فازبندیشده را دنبال میکند: سال ۲۰۲۴ به راهاندازی شبکه آزمایشی (testnet) و ایجاد جوامع اولیه از توسعهدهندگان اختصاص یافت. سال ۲۰۲۵ بر جذب کاربران وب ۳ به شبکه تمرکز دارد و سال ۲۰۲۶ نقطه عطف کلیدی برای ادغام محصولات اصلی سونی مانند Sony Bank، Sony Music و Sony Pictures در این شبکه خواهد بود.
این مشارکت فراتر از یک همکاری تجاری ساده است؛ این مهمترین تأییدیه برای استارتیل است. یک شرکت چندملیتی بزرگ مانند سونی، با برند و پایگاه کاربری عظیم خود، به سادگی وارد یک سرمایهگذاری مشترک با یک استارتاپ جوان نمیشود. این همکاری به استارتیل سطحی بیسابقه از اعتماد و دسترسی به بازارهای جهانی و اعتبار برند را اعطا میکند. این امر به استارتیل اجازه میدهد تا نه با سرمایه، بلکه با دسترسی منحصربهفرد سازمانی و توسعه مشترک با شرکای بزرگ رقابت کند؛ یک مزیت رقابتی که تقلید از آن برای رقبا دشوار است.
استارتیل برای گسترش نفوذ خود در بخش مالی، یک سرمایهگذاری مشترک راهبردی با اسبیآی هولدینگز (SBI Holdings)، یک گروه مالی بزرگ ژاپنی با داراییهای تحت مدیریت ۱۱ تریلیون ین، اعلام کرده است. هدف این همکاری، توسعه یک پلتفرم معاملاتی آنچین برای سهام توکنیزهشده و سایر داراییهای واقعی (RWA) است. این پلتفرم با ویژگیهایی کلیدی طراحی شده است که شکافهای بازار سنتی را پر میکند: قابلیت معامله ۲۴ ساعته در هفت روز هفته، مالکیت کسری داراییها، تسویه حساب سریعتر معاملات برونمرزی و چهارچوبهای انطباق با مقررات برای مشتریان سازمانی.
این ابتکار نشاندهنده یک استراتژی دوگانه در بازارهای مالی است. استارتیل به طور همزمان با سونی (که بر بخش سرگرمی و مصرفکننده تمرکز دارد) و اسبیآی (که بر بخش مالی سنتی تمرکز دارد) همکاری میکند. این رویکرد به شرکت اجازه میدهد تا ریسک خود را با عدم وابستگی به یک بازار عمودی کاهش دهد و در عین حال، خود را به عنوان یک ارائهدهنده راهحلهای جامع وب ۳ برای طیف گستردهای از مشتریان سازمانی معرفی کند.
استارتیل برای بهرهگیری از قدرت فرهنگی ژاپن، با شرکت سرگرمی تویین پلنت (Twin Planet) وارد مشارکت شده است تا پروژه داراییهای توکنیزهشده سرگرمی (ETA) را راهاندازی کند. این پروژه با هدف «بازتعریف رابطه خالق-طرفدار» از طریق توکنیزهکردن حقوق و جریانهای نقدی سرگرمی طراحی شده است.
به جای مدل سنتی که طرفداران صرفاً مصرفکننده هستند، ETAها به آنها اجازه میدهند تا به «مشارکتکنندگان فعال» تبدیل شده و با مالکیت بخشی از تجربه یا موفقیت خالق مورد علاقه خود، به طور مستقیم به آینده خلاقیت کمک کنند. این پروژه یک نمونه عالی از مدل تجاری «از ژاپن به جهان» است. به جای رقابت مستقیم در بازارهای شلوغ مانند ایالات متحده، استارتیل از «مزیت جغرافیایی خیرهکننده» خود در ژاپن استفاده میکند و یک راهحل پایدار و منطبق با مقررات را در یک صنعت جاافتاده میسازد. این امر یک نقشه راه قابل مقیاسگذاری را برای صادرات به بازارهای جهانی ایجاد میکند و یک مزیت رقابتی غیرقابل تقلید را فراهم میآورد.
استارتیل خود را در یک بازار بسیار رقابتی در زمینه زیرساخت وب ۳ قرار داده است که در آن با بیش از ۱۲۰۰ شرکت فعال رقابت میکند. رقبای اصلی آن شامل شرکتهای بزرگی مانند Aptos، NEAR و Mysten Labs هستند. با این حال، مقایسه ساده بر اساس معیارهای سنتی مانند تأمین مالی، تصویر کاملی از جایگاه استارتیل ارائه نمیدهد. در حالی که استارتیل تنها ۷ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است، رقبایی مانند Aptos و NEAR به ترتیب ۳۵۰ میلیون دلار و ۵۴۲ میلیون دلار سرمایه به دست آوردهاند. این شکاف عظیم در سرمایه، نشان میدهد که استارتیل نمیتواند با رقبای خود بر سر هزینههای بازاریابی یا توسعه به صورت مستقیم رقابت کند.
مزیت رقابتی واقعی استارتیل نه در حجم سرمایه، بلکه در استراتژی هوشمندانه و متفاوت آن است که میتوان آن را «مزیت ژاپن» نامید. استارتیل با بهرهگیری از «مزیت جغرافیایی خیرهکننده» خود، توانسته است شراکتهای عمیق و مبتنی بر اعتماد با شرکتهای بزرگ ژاپنی ایجاد کند، که بسیاری از آنها در حال حاضر نیز به وب ۳ علاقهمند بوده یا در حال توسعه محصولات مرتبط هستند. این شرکت در بازاری که کمتر از ایالات متحده اشباع شده، شروع به ساخت یک سابقه اثباتشده از راهحلهای وب ۳ سازمانی و منطبق با مقررات کرده است.
در حالی که رقبایی مانند Aptos و NEAR در حال ساخت L1های عمومی با توان عملیاتی بالا برای همه کاربران هستند، استارتیل بر ارائه یک راهحل تخصصی و مبتنی بر مشتریان سازمانی با مسیر درآمدزایی واضح تمرکز کرده است. این رویکرد، که نمونه بارز آن همکاری با سونی و اسبیآی است، یک استراتژی تجاری متمرکز و احتمالاً قابل دفاعتر در بلندمدت است. استارتیل به جای رقابت افقی برای تسلط بر کل بازار، با تخصص عمودی در بخشهای خاص (مانند سرگرمی و مالی) به دنبال پیروزی است.
با وجود چشمانداز استراتژیک قدرتمند، استارتیل با چالشها و ریسکهای مهمی روبرو است.
شکاف در تأمین مالی: همانطور که اشاره شد، تفاوت فاحش در سرمایه جذبشده بین استارتیل و رقبای اصلیاش یک ریسک بزرگ است. در حالی که شراکتهای راهبردی این شکاف را تا حدودی جبران میکنند، اما شرکتهایی با صدها میلیون دلار سرمایه میتوانند به صورت تهاجمیتر بازار را گسترش دهند و استعدادهای برتر را جذب کنند.
چالشهای نظارتی: با وجود اینکه ژاپن در حال تبدیل شدن به یک محیط پیشرو برای وب ۳ است، اما نبود چهارچوبهای قانونی شفاف برای توکنیزهکردن داراییها مانند ETAها همچنان یک چالش به شمار میرود. موفقیت پروژههایی که به مقررات حساس هستند، به تکامل مداوم محیط نظارتی بستگی دارد.
تمرکزگرایی در توسعه: وابستگی اکوسیستم آستار به استارتیل به عنوان تنها محرک اصلی رشد، یک ریسک قابل توجه برای یک بلاکچین عمومی است. این وضعیت میتواند منجر به نگرانیهایی در مورد تمرکزگرایی بیش از حد شود و در صورت بروز هرگونه مشکل در استارتیل، رشد اکوسیستم آستار را تحت تأثیر قرار دهد.
استارتیل با هدف تبدیل شدن به یک بازیگر اصلی جهانی، باور دارد که فضای وب ۳ در نهایت به چند پلتفرم اصلی، مشابه iOS و Android، تثبیت خواهد شد. این شرکت از سال ۲۰۲۶ به بعد، قصد دارد به بازار ایالات متحده گسترش یابد، گامی که سوتای واتانابه آن را برای موفقیت جهانی ضروری میداند.
موفقیت نهایی استارتیل به ساخت یک اکوسیستم همافزا بستگی دارد. زیرساخت آن (Soneium)، لایه مالی آن (با SBI) و لایه کاربرد آن (با ETA) همگی اجزای به هم پیوسته یک استراتژی یکپارچه هستند. این شرکت خود را به عنوان یک شریک مورد اعتماد برای ارائه یک پشته کامل از خدمات به مشتریان سازمانی، از زیرساختهای ابری تا برنامههای کاربردی خاص صنعت، معرفی میکند. این چشمانداز بلندمدت نه تنها به دنبال موفقیت یک محصول واحد نیست، بلکه موفقیت یک اکوسیستم منسجم و قابل همکاری را هدف قرار داده است.
استارتیل در یک فضای وب ۳ که اغلب به دلیل رویکردهای سوداگرانه و کوتاهمدت شناخته میشود، یک استراتژی منحصربهفرد، معتبر و بلندمدت را دنبال میکند. این شرکت با تمرکز بر یک مدل یکپارچهسازی عمودی، ابتدا زیرساختهای قوی را ایجاد کرده و سپس برنامههای کاربردی را بر روی آن میسازد، که این رویکرد را با غولهای فناوری وب ۲ همسو میکند.
مزیت اصلی استارتیل در توانایی آن برای ایجاد مشارکتهای عمیق با شرکتهای سازمانی معتبر ژاپنی نهفته است. این «مزیت ژاپن»، به شرکت امکان میدهد تا یک مسیر رشد قابل دفاع و متفاوت را در بازاری کمتر رقابتی دنبال کند، که به آن اجازه میدهد بدون اتکا به سرمایههای هنگفت، اعتبار و نفوذ خود را افزایش دهد. در حالی که چالشهایی مانند شکاف در تأمین مالی و ریسکهای نظارتی وجود دارد، استراتژی استارتیل برای تبدیل شدن به یک ارائهدهنده راهحل کامل و مورد اعتماد برای شرکتها، یک رویکرد محکم برای دستیابی به اهداف بلندمدت و بلندپروازانهاش به شمار میرود. در مجموع، ارزیابی نشان میدهد که استارتیل به جای رقابت در جنگهای عمومی بلاکچین، در حال ساخت یک سنگر محکم و تخصصی است که میتواند آن را در آینده به یک رهبر جهانی تبدیل کند.