دکتر شهریار خونساری
دکتر شهریار خونساری
خواندن ۱۴ دقیقه·۴ سال پیش

تاثیر ارتباط در مقابله با بیماری¬های مهم تاریخی: نویسنده: شهریار خونساری



دکتر شهریار خونساری

مقدمه: در طول تاریخ، بیماری­های کشنده ­ای تمدن بشر را تهدید کرده است . بعضی اوقات روند تاریخ و تمدن انسان­ها را تغییر داده است. برای این بیماری­ها واژه­ هایی وجود دارد که برای بشریت دور­ه­ هایی تلخ و تاریک را تداعی می­کند. یکی از این واژه­ ها، همه ­گیری است. همه­ گیری به معنای بروز بیش از حد یک بیماری در جمعیتی معین در یک شهر یا منطقه است و زمانی که این منطقه شامل چند کشور و یا چند قاره شود، همه­ گیری جهانی، دنیاگیری، پاندمی[1]یا همه­ گیری عالم­گیر نامیده می­شود.( وبی، 1993) در حقیقت، بیماری­های همه ­گیر قسمتی از تاریخ بشر است که ارتباط میان انسان­ها، شهر­ها،کشورها و قاره­ ها سهم مهمی در آلوده کردن مناطق سالم دارد. به همین دلیل، قرنطینه شاید اولین راه­ حلی باشد که به ذهن هر کسی می­رسد. اما در مقابل، ارتباط سازنده میان حکمرانان و سیاستمداران شهرها و کشورهای مختلف توانسته در مهار این همه­ گیری­ها تاثیرگذار باشد.

از آذر 1398 کووید 19 در چین شناسایی شد و در زمان کوتاهی بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرد و تبدیل به یک بیماری همه­ گیر جهانی مرگبار شد و اهمیت همکاری و ارتباط سازنده میان کشورها در مبارزه به بیماری­های همه­ گیر را یادآور شد. در این مقاله، با بررسی تاریخی همه­ گیری­ها سعی بر آن است که از این همه ­گیری­ها درسی برای امروز و معضل پاندمی کرونا بدست است تا مشخص گردد، ارتباط و یا عدم ارتباط چه تاثیری بر مقابله با این بیماری در طول تاریخ داشته است.

روش تحقیق، تحقیق کتابخانه ­ای[2]است که با توجه به نگاه تاریخی به همه ­گیری­ها در این مقاله انتخاب شد.


همه ­گیری­ها ، نگاه به گذشته :

اولین سلسله پادشاهی که موفق به تأسیس حکومت نیرومند بین­ المللی در آسیا گردید سلسله هخامنشیان بودند که از ۵۵۹ ق. م تا ۳۳۰ ق. م دوام آوردند. این دولت تقریباً همه جهان متمدن آن زمان را دربرمی‌گرفت و باعث شد ارتباط میان اقوام و تمدن­های متنوع امکان پذیر گردد. در مقابل، هخامنشیان دریافتند در برقراری ارتباط میان اقوام مختلف، احتمال خطر به ابتلا به بیماریهای مختلف نیز بالاتر خواهد رفت. ایشان دلیل ابتلا به بسیاری از بیماری­ها را نمی­دانستند و این بیماری ها را به حلول روحی بد در بدن بیمار نسبت می­دادند. به همین دلیل گروهی از درمانگران وظیفه داشتند این روح های بد را از بدن بیمار خارج نمایند.

در وندیداد فرگرد 7 بند 44 نوشته شده:" ای زرتشت آن کس که با سخن ایزدی (مانتره ) درمان می کند درمان بخش ترین درمان کنندگان است. "

پزشکان روح یکی از سه گروه پزشکان دوران هخامنشی بودند. مهم ترین وظیفه این پزشکان جلوگیری از ابتلای پادشاه به بیماری­های ناشناخته بود و هم چنین خطرناک ترین زمان برای ابتلای پادشاه به بیماری های ناشناخته، زمان ملاقات بزرگان اقوام مختلف در مراسم بار عام نوروز در تخت جمشید بود. به همین دلیل پزشکان روح، هر کسی که از مناطق مختلف پادشاهی آمده بود را چهل روز در اتاقی نگاه می داشتند تا روح های پلید از جسم او خارج گردد. در زمان صحبت کردن با پادشاه نیز همه باید جلوی دهان خود را با دست می پوشاندند. از این مسایل می توان نتیجه گرفت که با اینکه پزشکان دلیل بیماری را نمی دانستند اما حدس می زدند که شیوه انتقال بسیاری از بیماری ها چیست و سعی در مقابله با آن داشتند.

یکی از ویران کننده ترین بیماری های تاریخ بشری ، اولین بیماری همه گیری طاعون (قرن ششم تا هشتم میلادی) بود که به نام امپراتور بیزانس آن زمان ، ژوستینین ، نامگذاری شد. امپراتوری بیزانس که با پادشاهی ساسانیان مرز مشترک داشتند مرکز شیوع این بیماری بود و در طول دو قرن جمعیتی میان 25 تا 50 میلیون نفر را از بین برد و در زمان اوج آن در مدتی یک ساله نیمی از جمعیت مردم اروپا را به کام مرگ فرستاد.

از زمان طاعون جوستینانیک بیماری­های همه گیر با مدلهای ثابت اپیدمیولوژیک و اکولوژیک در هر زمان و هر کجای کره زمین ، فراتر از منشاء، فرهنگ ها و مذاهب ، دوباره ظهور می­کنند.

شروع یک بیماری و تغییر آن به یک بیماری همه گیر ، نیاز به تعامل پیچیده بین سه عنصر دارد. عامل خارجی شامل میکروارگانیسم ها (باکتری ها ، ویروس ها و انگل ها) است که با توجه به عفونت آنها (نسبت افراد در معرض آلودگی) ، بیماری زایی (نسبت افراد آلوده که به یک بیماری ظاهری بالینی مبتلا می شوند) و شدت آن (نسبت بالینی موارد ظاهری شدید یا کشنده) بررسی می­شوند.

عنصر دوم این سه گانه ، میزبان است که به جمعیت انسانی و عواملی اشاره دارد که می­تواند در معرض خطر بودن و مبتلا شدن به عوامل بیماری­زا نقش داشته باشد. عنصر سوم محیط زیست است که هر دو عوامل زیست محیطی و بیولوژیکی را شامل می شود. محیط زیست فقط نوع آب و هوایی یا طبیعت نیست بلکه بیشتر پارامتری اقتصادی است و پارامترهایی مانند جمعیت زیاد ، سرویس بهداشتی و سطح خدمات درمانی را شامل می­شود. این سه گانه از طاعون دور اول (طاعون ژوستینین) تا همه­گیری بیماری کویید -19 ثابت مانده است.

در بیشتر همه­گیری­ها اگر تعداد کافی از افراد در برابر پاتوژن (به دلیل واکسیناسیون یا عفونت قبلی) مقاوم باشند ، افراد مستعد توسط اکثریت مقاوم محافظت می شوند و ایمنی یک گروه با تعمیم ایمنی فرد ، مصونیت گله­ای نامیده می­شود. در مورد طاعون ژوستینین ، 1500 سال پیش، جمعیت بیزانس در برابر عامل بیماری زا آسیب­پذیر بودند. در جهانی بدون دانش پزشکی و واکسن ها ، ایمنی گله­ای، تنها راه پایان یافتن یک همه­گیری بود. در زمان ژوستینین ، طاعون تقریباً در هر 10سال در قسطنطنیه و روم ظاهر می­شد.

در نتیجه تعامل میزبان و پاتوژن ، تکامل طبیعی هر بیماری و تنها محافظت در برابر شیوع آینده بود. پدیده ایمنی گله­ای می­تواند مرگ و میر جمعیت زیادی از انسان­ها در شهرهای بیزانس و اروپای غربی را توضیح دهد. به همین جهت، جمعیت بومی قاره آمریکا پس از اولین تماس با استعمارگران اروپایی از آنجایی که هرگز با بیماری­های قاره ­های دیگر درگیر نبوده­ و تماس پیدا نکرده بودند به همه گیری بیماری آبله مبتلا شده و بسیاری از ایشان مردند. باید گفت شاید مرگبارترین زنجیره ارتباط در دوران استعماری برای بومیان رقم حورد

سفیدپوستان تعدادی از بیماریهای جدید را به کشورهای مستعمره منتقل می­کردند که باعث مرگ بسیاری از افراد محلی می­شد. در چارچوب وسیع تر استعمارگران باعث كاهش و نقض كل جمعیت ها شدند و بسیاری از بومیان مستعمره نشین را عمداً آلوده کردند.

در بعضی موارد مردم بومی برای قانونی کردن تئوری های مشکوک غربی برتری نژادی مورد سوء استفاده قرار می گیرند. به عنوان مثال ، اوژن فیشر ، نظریه های خود را هنگام انجام "تحقیقات میدانی" در نامیبیای امروزی توسعه داد. حتی رابرت کخ آزمایشاتی را که در آلمان به دلیل غیر انسانی بودن آنها ممنوع شده بود ، بر روی بومیان در مستعمرات انجام داد.

در طول تاریخ ، بیشتر شهرهای بزرگ و مراکز تجاری جهان در اثر بیماری های عفونی کشنده و همه گیر قرار گرفته­اند که این امر به واسطه ارتباط تجاری و فرهنگی میان شهرها قابل توجیه است. از زمانی که ارتباط دریایی میان تمدن­ها قوی تر شد لفظ قرنطینه به وجود آمد. این کلمه از چهل[3] در زبان لاتین به وجود آمده است. در آن زمان ها وقتی یک کشتی از کشوری دور به بنادر ایتالیا وارد می شد، کارکنان و مسافران چهل روز اجازه خروج از کشتی نداشتند تا بیماری­های کشورهای دیگر را به سوقات نیاورده باشند. این دوره چهل روزه کوارانتنا[4] نامیده شد که در زبان فارسی به لغت قرنطینه تبدیل گردید.

تقریباً در هر کشور در زمان بروز بیماری های اپیدمیک ، بستن مرزها و محدود کردن سفر اولین راه حل ممکن برای جلوگیری است. اما مرزهای ملی برای بیماری ها بی معنا هستند. در مقابل ارتباط و همبستگی میان کشورها می­تواند پاسخی هماهنگ در مقابل بیماری ها به وجود آورد.

بیماری­های اپیدمیک بارها باعث تغییرات بزرگی در جامعه شده است. مرگ سیاه(طاعون) قرون وسطایی (حدود 1346-1352 میلادی) باعث مرگ نیمی از جمعیت اروپا شد و قرن ها بعد از دوره قرون وسطا وجود داشت. اما مرگ سیاه باعث شد فئودالیسم در اروپا از بین برود. ( موساپ، 2019).

بدیهی است که قرون وسطا یک سیستم جمعیتی پویا به وجود آورد. دین و زبان علمی مشترک( لاتین) باعث شدجابجایی گسترده مردم هرگز متوقف نشود و منجر به شهرنشینی و برنامه ریزی غیررسمی شهری شود که به نوبه خود منجر به بازیافت بیماری ها یا زمینه­ای برای شیوع های جدید شد.(همان)

اپیدمی های دوران قرون وسطایی ، به عنوان نتیجه قابل پیش بینی خرافات و جهل علمی جمعیت های معاصر تعبیر می شود.(همان) رفتارهای اجتماعی که در طول همه گیری های گذشته پدید آمده ، امروزه عجیب به نظر می­رسد. اما ، فراتر از اختلافات فرهنگی ، به نظر می رسد انسانهای مدرن همان ترسهای جمعی و واکنشهای عاطفی را با مردم قرنهای گذشته به اشتراک می­گذارند. با وجود تکامل پزشکی ، در مورد بیماری کووید 19 ، طیف مشابهی از رفتارهای اجتماعی فردی و جمعی پدیدار شده است. این ویژگی از همبستگی با پرسنل پزشکی و بیماران گرفته تا تئوری های توطئه تشابهات بسیاری با رفتارهای قرون وسطایی مردم دارد. اسطوره ها و توجیهات کلیشه ای که هم اکنون از طریق رسانه های اجتماعی گسترش می یابند به همان اندازه کلیشه های قرون وسطایی غیر منطقی و متناقض هستند و با تعدادی از اسطوره های توطئه ادغام می شوند.

شعارهای ضداجتماعی در متن بحران تعجب آور نیست. این بحران فرصتی به جامعه می­دهد که می­توانند پیامهای نفرت پراکنانه خود را درباره "دیگران" پخش کنند. مقصر بودن "دیگری" برای بحران های طبیعی ، سیاسی و اقتصادی تحول جدیدی نیست. قرن هاست که این جوهر جهان بینی ضد "دیگری" وجود داشته است. در حقیقت انتشار تفکر توطئه تأثیر ماندگار خواهد داشت و روند خطرناکی را به دنبال خواهد داشت.

بیماری همه گیر طاعون (موج سوم طاعون [5]) (حدود 1855 - 1955) در سراسر جهان از یونان[6]چین شروع شد و در سال 1894 گسترش پیدا کرد. طاعون میلیون ها نفر را در آسیای جنوبی طی چند دهه کشت ، اما در قاره­های دیگر بسیار کمتر مردم مردند. به عنوان مثال ، در سانفرانسیسکو ، در طی 4 دهه "فقط" 300 نفر از طاعون مردند. در پاسخ به این همه­گیری واکنشهای بسیار متفاوت انسانی مشاهده می­شود. در هندوستان این همه گیری منجر به وضع قوانین جدید بهداشتی شد که جامعه را برای همیشه متحول ساخت و در مقابل شیوع بیماری های آینده مقاومت جامعه را بالا برد. (گالی، 2018)(برامانتی، 2019)

در مقابل فرماندار کالیفرنیا، هنری گیج[7]، بیماری طاعون در سانفرانسیسکو را پنهان کرد زیرا این امر منجر به ممنوعیت صادرات کالاهای کالیفرنیا به ایالت های دیگر می­گردید. طاعون سان فرانسیسکو این امر را گوشزد می­کند که نیاز به ارتباط نزدیک بین مقامات منتخب ، کارمندان بهداشت عمومی و مردم محلی برای حفظ رویکردی هماهنگ مهم­ترین امر در مقابله با همه­گیری است.

اولین تلاش ها برای ایجاد همکاری میان کشورها در جهان به قرن نوزدهم در زمان شیوع وبا در اروپا بوجود آمد. وحشت از وبا به عنوان یک کاتالیزور شکل جدیدی از همکاری بین کشورهای مستقل اروپایی ایجاد کرد و زمینه را برای سیاست بهداشت جهانی امروز فراهم کرد. این بیماری از جنوب آسیا سرچشمه گرفته بود و در چندین موج از آغاز سال 1817 در سراسر جهان گسترش یافت و اولین بار در اوایل دهه 1830 به اروپا رسید. در سال 1851 دوازده کشور اروپایی در جلسه ای در پاریس به این مساله اذعان کردند که مقابله با همه­گیری­ها تنها با همکاری و ارتباط میان کشورها قابل حل است و یک دیپلماسی بین­المملی می­تواند بسیار یاری­گر باشد تا در مقابل طاعون، تب زرد و مخصوصا وبا بتوان مقاومت کرد.

کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدند که اقدام هماهنگ قرنطینه تمام کشورهای اروپایی تنها راه خلاصی از این بیماری است. وبا نتیجه توسعه ارتباطات میان کشورهای اروپایی و مستعمرات ایشان بود. آخرین کشتار وبا در اروپا در هامبورگ رخ داد که در 1892 بیش از هشت هزار نفر در چند هفته جان خود را از دست دادند. پس از رسیدن به نتیجه و ریشه کن شدن وبا در اروپا، این کشورها عمدتاً علاقه خود را برای مبارزه با وبا در مقیاس جهانی از دست دادند. به تصور غرب وبا ریشه کن شده است اما در هائیتی پس از زلزله سال 2010 (حدود هفتصدهزار نفر)، و در یمن جنگ زده پس از سال 2016(حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر)) وبا جان بسیاری از انسان­ها را گرفت. با این حال ، واکنش غرب به چنین مسایلی بطور تکان دهنده ای منفعل بوده است. در مورد اپیدمی ایبولا در غرب(2014-2015) و مرکز آفریقا (2018) نیز غرب به سختی واکنشی نشان داده است. دلیل منفعل بودن غرب شاید نگاه "ما در مقابل دیگری" بود. یعنی در ناخودآگاه جامعه غربی، هنوز آن خودبرتر بینی که باعث شد باغ وحش­های انسانی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گیرد، هنوز وجود دارد.

بیماری آنفلوانزای اسپانیایی ، بزرگترین بیماری عفونی کشنده در تاریخ مدرن است. آنفلوانزای اسپانیایی در 1918-1919 در ایران و کشورهای درگیر ، باعث مرگ بسیاری از انسان­ها گردید. تخمین زده می­شود حدود 50 میلیون به واسطه این بیماری کشته شده باشند.

آنفولانزا با جهش­های پی در پی باعث به وجود آمدن مجموعه­ای از همه­گیری­های جهانی در طول سالها شده است. آنفولانزای آسیایی در سالهای 1957 و 1958 حدود یک میلیون نفر را در سراسر جهان کشت. نوع جهش یافته این ویروس پس از ده سال همه­گیری دیگری را به وجود آورد که به آنفولانزای هنگ­کنگ معروف شد. آنفولانزای خوکی در سال 2009 نوع دیگری از آنفولانزا بود که در بعضی آمارها بیش از پانصد هزار نفر را در جهان از بین برد. این بیماری، تنها گروه­های سنی زیر 65 سال را می­کشت. ( هنزلر و دیگران، 2003)

در دهه 1940 ، ایده "بهداشت جهانی" ظهور یافت تا جامعه جهانی از چرخه هراس و غفلت خارج خواهد شوند و به تهدید بیماری های عفونی بصورت جهانی پاسخ دهد. پس از جنگ جهانی دوم با رشد صنعت هوایی این ایده که جهان در حال کوچک شدن است و به واسطه ارتباطات جهان به چیزی مانند یک دهکده تبدیل شده و به عنوان یک مسئولیت مشترک سازمان بهداشت جهانی تاسیس گردید.

در تاریخ بهداشت جهانی در غرب تصورات جهانی سازی اغلب با مفاهیم خطر حاد ناشی از بیماری های عفونی همراه بوده اند. آن ها می ترسیدند با طلوع دهکده جهانی، بیماری­های خطرناکی با سرعت حیرت انگیزی در سراسر کره زمین گسترش یابد و هیچ کس از آسیب آن در امان نخواهد بود مگر اینکه ارتباطی سازنده میان دولت­ها بوجود آید. زیرا سلامتی افراد هر کشور به طور غیرقابل توصیفی با سلامتی افراد کشورهای دیگر در ارتباط است و ارتباط جهانی فقط راه پیش رو برای مقابله با این بیماری­ها است. در نتیجه ، بسیاری از سیاستگذاران و کارشناسان بهداشت کشورهای مختلف، مبارزه با بیماری ها را در مقیاس جهانی دیدند و سازمان بهداشت جهانی به وجود آمد.

با افزایش تنش ها در اوایل جنگ سرد، ادراک تهدید حاد از بیماری در غرب کم رنگ می شود و چنین آرزوهایی از ارتباط جهانی به سرعت فروکش می کند.

همه­گیری بیماری ایدز در دهه هشتاد قرن بیستم، همه­گیری دیگری بود که جهان را به چالش کشید. این بیماری در سال 1981 کشف شد اما چند سالی گذشت تا سازمان بهداشت جهانی این بیماری را به عنوان یک همه­گیر معرفی نماید و در 1989بود که سازمان بهداشت جهانی از کشورهای ثروتمند خواست که برای مبارزه با این بیماری به کشورهای فقیر کمک مالی نمایند. (گرین ، 2008)

همه­گیری جهانی کووید -19 که از اواخر سال 2019 آغاز شده، شاید مهم­ترین همه­گیری در قرن بیست و یکم بشود. این بیماری در منطقه ووهان چین شناسایی شد و می­توان گفت تمامی کشورهای جهان را آلوده کرده است. این بیماری نسبت به بیماری­هایی همچون طاعون و آنفولانزا کشندگی کمتری دارد. اما سرعت انتشار آن بسیار بالاتر است. ساختار ویروس کرونا به شدت تغییرپذیر است و مقاومت کرونا در برابر دما بسیار زیاد است. این همه­گیری وضعیت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. گفتمان" ما، دیگری " در میان کشورها بسیار پررنگ ظاهر شده و مسابقه­ای میان آن­ها برای اول بودن برای نمایش قدرت و برتری خود، در کشف واکسن وجود دارد. در گفتمان سیاسی بعضی از رهبران کشورها، تئوری­های توطئه تکرار می­شود. رییس جمهور ایالات متحده آمریکا با اهرم­های مختلف سعی در ضعیف کردن و حتی از بین بردن سازمان بهداشت جهانی می­کند. زیرا این سازمان را دست نشانده چین می­داند و چین را مسئول این همه گیری معرفی می­کند.

اما در زمینه ارتباطات میان دانش­مندان علوم مختلف، جهشی عظیم بوجود آمده است. بیشتر موسسات تحقیقاتی و داروسازی به گونه­ای متحد شده­اند تا واکسن این بیماری را بسازند و در مقابل خواسته­های نامتعارف و زیاده­خواهی­های رهبران سیاسی خود مقاومت می­کنند.

نتیجه گیری: در دوره­ای که جهان به مانند یک دهکده جهانی شده است، دیگر نمی­توان بیماری را پس از آنکه به یک کشور می­رسد از بین برد. بلکه با بیماری­ها باید در زمان آغاز آن در مبداء شکل­گیری مقابله کرد. تاریخ شاهدی بر این ادعاست که ارتباط میان تمدن ها و کشورها با تمام مزیت­ها، باعث سرعت بخشیدن به رشد بیماری­های خطرناک شده است. شاید تاریخ نتواند به انسان معاصر بیاموزد که چگونه با چالش جهانی پاندمی کرونا مقابله شود. اما تاریخ یادآوری می کند که در برابر چالش های این چنینی با ایجاد ارتباط سازنده و همبستگی بین الملی می­توان پیروز شد. در حقیقت ماهیت ارتباط سازنده است که کلیشه "ما در مقابل دیگران" را از بین می­برد تا تمامی کشورها در مقابل بیمارهای همه گیر جهانی با اتحاد صف­آرایی کنند.

منابع:

Bramanti B, Dean KR, Walløe L, Chr Stenseth N. 2019.The Third Plague Pandemic in Europe. Proc Biol Sci. 286(1901)

Galy A, Loubet P, Peiffer-Smadja N, Yazdanpanah Y. La peste : mise au point et actualités [The plague: An overview and hot topics]. Rev Med Interne. 2018;39(11):863-868.

Greene WC. A history of AIDS: looking back to see ahead [published correction appears in Eur J Immunol. 2008 Jan;38(1):309]. Eur J Immunol. 2007;37

Henzler DJ, Kradel DC, Davison S, Ziegler AF, Singletary D, DeBok P, Castro AE, Lu H, Eckroade R, Swayne D, Lagoda W, Schmucker B, Nesselrodt A.2003. Epidemiology, production losses, and control measures associated with an outbreak of asian influenza subtype H7N2 in Pennsylvania (1996–98). Avian Diseases.

Mussap CJ. The Plague Doctor of Venice. Intern Med J. 2019;49(5):671-676.

Snacken R, Kendal AP, Haaheim LR, Wood JM.1999. The next influenza pandemic: Lessons from Hong Kong, 1997. Emerging Infectious Diseases.

[1] pandemic

[2] Library Research

[3] Quaranta

[4] Quarantena

[5] Bubonic plague

[6] Yunnan,

[7] Henry Gage

پاندمیارتباطاتوباطاعون
عکسها و نوشته های من، در بی حوصلگی هایم با شما زندگی کرده ام. مؤلف، پژوهشگر ، دکتری پژوهش هنر‌، کارشناس‌ارشد پژوهش هنر، ارتباطات برای توسعه و عکاسی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید