دکتر شهریار خونساری
دکتر شهریار خونساری
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

درک موضوع آب و هوا با رسانه های اجتماعی در زندگی روزمره


تغییر اقلیم یک موضوع مهم و پیچیده است و رسانه های اجتماعی نقش کلیدی در تعامل میان کاربران درباره مسایل زیس محیطی و تغییر آب و هوا دارند. بسیاری از تحقیقات موجود در مورد رسانه های اجتماعی و تغییرات آب و هوایی بر کمپین ها یا اجلاس سران، تجزیه و تحلیل بحث های موضوعی خاص، یا پرسش ها و اطلاعات غلط آنلاین متمرکز است. مطالعه اخیر منتشر شده در در مقاله « درک مسئله آب و هوا و رسانه های اجتماعی در زندگی روزمره» (2023)، هالوارد مو، سینوو لیندتنر، و بریتا یتر-آرن از دانشگاه برگن مصاحبه های عمیق کیفی اکتشافی انجام داده اند و معنی رسانه های اجتماعی را تحلیل کرده اند. مسائل اقلیمی عنوان بخشی از زندگی روزمره درک کرده و با آن درگیر شده است.

سارا استنکویست: در مورد مقاله به ما بگویید، چرا این موضوع جالب است؟ چرا این، چرا حالا

هالوارد مو: چرا تغییرات آب و هوایی را در رسانه های اجتماعی مطالعه می کنیم؟ من و بریتا ایتر آرن مدت‌هاست که چیزی به نام «ارتباط عمومی» را مطالعه کرده‌ایم، که اصطلاحی است که ما برای درک چگونگی ارتباط افراد با مردم یا جامعه، از طریق کدام کانال‌ها، در کدام مسائل و از چه راه‌هایی درگیر می‌شوند، استفاده می‌کنیم.

چند سال پیش، پروژه بزرگی پیرامون آن موضوع داشتیم، و یکی از چیزهایی که متوجه شدیم این بود که موضوعی که برای مردم دشوار است، مسائل بزرگ، پراکنده، فراگیر و جاری بود تا بحران‌های ناگهانی یا رویدادهای سیاسی. این مقاله از یک علاقه عمومی به ارتباط عمومی ناشی می‌شود، و بنابراین ما فکر می‌کنیم که تغییرات آب و هوایی یک چیز بسیار مهم است، اما همچنین یک چیز به خصوص دشوار است زیرا بسیار ناملموس است. بنابراین… این یک طرف آن است. و طرف دیگر - همانطور که ما محققان رسانه می دانیم - این است که رسانه های اجتماعی ویژگی هایی دارند که مطالعه آنها را بسیار جالب می کند. گسترده است و کارکردهای بسیاری را در زندگی و جهان مردم انجام می دهد: برای انتشار و به اشتراک گذاری اطلاعات بین گروه های بزرگ استفاده می شود، و چالش های بزرگی با اطلاعات نادرست، شهرت، قطبی شدن و غیره وجود دارد. بنابراین، این چیزی است که ما سعی می کنیم گرد هم بیاوریم: استفاده از رسانه های اجتماعی در زندگی روزمره مردم چگونه عمل می کند، زمانی که آنها با موضوع بزرگی مانند تغییرات آب و هوایی مرتبط هستند؟

سارا استنکویست: شما فعالان آب و هوا یا افرادی که درگیر موضوع آب و هوا هستند را مطالعه می کنید. فکر می‌کنید اگر مطالعه را به افرادی که کمتر درگیر هستند بسط دهید، نتایج چگونه تحت تأثیر قرار می‌گرفت؟

هالوارد مو: پاسخ این است که البته جالب‌تر هم می‌شد! اما اینجا جایی برای شروع بود... ما کمی در مورد نحوه استفاده مردم از رسانه های اجتماعی برای ارتباط با مردم می دانستیم، اما فکر می کردیم که دانستن بیشتر در مورد این موضوع در رابطه با تغییرات آب و هوایی جالب خواهد بود. ابتدا نمی‌دانستیم چگونه با آن کنار بیاییم، اما بعداً برخی از گروه‌های فیس‌بوک در نروژ مورد توجه قرار گرفتند و تصمیم گرفتیم از آنها به عنوان نقطه شروع پروژه استفاده کنیم.

سارا استنکویست: شما همچنین در مورد گروه های ضد تغییر اقلیم در رسانه های اجتماعی، افرادی که منکر تغییرات آب و هوا هستند و غیره می نویسید. آیا تفاوت ها و شباهت هایی بین این گروه ها وجود دارد؟

هالوارد مو: بله، در ابتدای مقاله، ما در مورد گروه هایی مانند "شورش علیه هیستری آب و هوا" می نویسیم، اما چیزی که هنگام تجزیه و تحلیل داده ها جالب به نظرمان رسید این بود که همه چیز آنطور که تصور می شود سیاه و سفید نیست. ما افرادی را پیدا کردیم که در هر دو گروه فعال بودند و ظاهراً در دو موقعیت کاملاً متضاد ایستاده بودند و به نظر می‌رسید که افراد انگیزه‌های متفاوتی برای شرکت در گروه‌ها داشتند. در مورد موضوع آب و هوا بیش از آنچه در ابتدا فکر می کردیم، دوگانگی وجود داشت

سارا استنکویست: آیا چیزی در مورد نتایج وجود داشت که شما را شگفت زده کرد؟

هالوارد مو: چیزی که ما را شگفت‌زده کرد این بود که آنقدر قطب‌بندی، و جنگ میان این گروه ها، نبود. در اینجا، ما می‌توانیم سطح بسیار بالاتری از سردرگمی، عدم اطمینان، و دوسوگرایی را ببینیم - حداقل برای برخی از مطلعان. آنچه در مورد این مطالعه جالب می‌بینیم این است که از داده‌های مصاحبه کیفی استفاده می‌کنیم تا کمی عمیق‌تر کاوش کنیم و از نتایج جامع‌تری که در تحقیقات قبلی یافت شده است، استفاده کنیم، که معمولاً بر اساس نظرسنجی‌های پرسش‌نامه یا مطالعات استفاده ارتباط‌رسان حرفه‌ای از رسانه‌های اجتماعی است. تحقیقات قبلی برخی از ویژگی‌های اصلی نحوه استفاده از رسانه‌های اجتماعی در ارتباط با ارتباطات اقلیمی را توصیف می‌کند، اما ما در تلاشیم تا ببینیم برای کاربرانی که نقش حرفه‌ای ندارند یا تأثیرگذار نیستند ، چگونه است. ما می خواستیم بدانیم مردم عادی چگونه از رسانه های اجتماعی در زندگی روزمره برای درک استفاده می کنند

آیا مطالعه یک موضوع پیچیده مانند تغییرات آب و هوا چالش برانگیز بود؟

بله، تحقیق در مورد آب و هوا یک موضوع چالش برانگیز است زیرا یک موضوع سیاسی بسیار مهم است که همه جا حاضر است. این امر پیدا کردن ورودی به عنوان یک محقق را دشوار می کند که در آن بتوانید موضوع را به روشی تحلیلی و روش شناختی روشن کنید. چیزی در مورد این موضوع وجود دارد که آن را به طور ویژه مهم می کند، و ما باید برای درک آن به عنوان محقق از رسانه ها تلاش زیادی می کردیم. من «ارتباطات اقلیمی» را به‌عنوان یک حوزه خاص در تحقیقات رسانه‌ای و ارتباطی می‌دانم، اما ترسیم مرزهای این حوزه دشوار است، و به سختی می‌توان به سؤالات و بحث‌ها، نگاه کلی کرد. بخشی از فرآیند نگارش این مقاله، شناخت این رشته بوده است

شما در مورد نحوه استفاده از رسانه های اجتماعی برای فیلتر کردن اطلاعات و ارزیابی اعتبار منابع مختلف می نویسید. آیا می توانید در این مورد توضیح دعید؟

برخی از ما رسانه های اجتماعی را ابزاری برای جعل یا ایمن سازی جریان اطلاعات از منابع معتبر توصیف می کنیم. ما از ویژگی های رسانه های اجتماعی به گونه ای استفاده می کنیم که از بررسی منابع خودداری شود.

برخی از گروه ها و شبکه ها مانند رهبران افکار هستند که می توان به آنها اعتماد کرد؟

دیدیم که برخی از مطلعین فکر می کنند که رسانه های سنتی موضوع آب و هوا را به صورت دقیق پوشش نمی دهند. آنها کاربران را به عنوان افراد "تشنه حقایق" توصیف می کنند و می گویند که آنها "می خواهند به اصل مسائل بپردازند" و سپس فیلتر کردن اطلاعات می تواند مهم باشد. اما زمانی که از رسانه های اجتماعی برای فیلتر کردن محتوا و اطلاعات استفاده می کنید، این خطر آشکار وجود دارد که با استفاده از حقایقی که خودتان انتخاب کرده اید، تصویر خود را از واقعیت ایجاد کنید و با افرادی که با شما موافق هستند گفتگو کنید. اما در همان زمان، مطلعین ما به این موضوع فکر کردند که آیا آنها در "حباب رسانه های اجتماعی" از افراد همفکر هستند یا خیر. بنابراین بله، می‌تواند جریان اطلاعات به شدت فیلتر شده وجود داشته باشد/.

در مقاله، شما پنج عملکرد یا فرآیند را مورد بحث قرار می‌دهید که افراد از رسانه‌های اجتماعی برای درک تغییرات آب و هوایی استفاده می‌کنند (فیلتر کردن اطلاعات، هدایت موقعیت‌های گروهی، واکنش به اطلاعات نادرست، بسیج هم‌فعالان، و هماهنگ کردن باورها از نظر احساسی). به نظر شما این کارکردها برای افرادی که فعال نیستند معتبر است؟

خوب، برخی از فرآیندها در رسانه های اجتماعی با تعهد قوی مرتبط هستند، به عنوان مثال، بسیج مردم از طریق رسانه های اجتماعی یا استفاده از آن برای بحث در مورد سیاست، انواعی که ما می دانیم در بین مردم بسیار گسترده نیستند. در جامعه ما افراد زیادی درباره سیاست بحث نمی کنند. اما واضح است، اگر از رسانه‌های اجتماعی برای بسیج کردن برای اقدامات یا به حرکت درآوردن فعالانه استفاده می‌کنید، پس باید تعهد فعال داشته باشید. بنابراین، این فرآیندها را نمی توان به طور کلی برای جمعیت اعمال کرد

فرآیند نهایی، هماهنگ کردن باورها از نظر احساسی - آیا در مورد ساختن هویت است؟

حدس می‌زنم شما می‌توانید آن را به این شکل ببینید، و در این فرآیند، ما می‌توانستیم ببینیم که تصاویر و عکس‌ها نقش اصلی را بازی می‌کنند. اما چیز دیگری که به نظر ما جالب بود، رابطه بین «تغییر آب و هوا» به‌عنوان یک موضوع کلی و پراکنده و گزارش‌های رسانه‌ای ملموس، بود. تغییر اقلیم و اثرات عینی آن یک چیز است و دیگری آب و هوا در مقابل طبیعت. دو مفهومی که تا حدی همپوشانی دارند اما با یکدیگر در تضاد هستند. من فکر می‌کنم این یک تناقض جالب و یک رابطه جالب است که می‌توان بیشتر در آن کاوش کرد. یکی از مطلعین این معضل را با قرار دادن آب و هوا در برابر طبیعت و انتخاب طرف هایی برای محیط زیست حل کرد: دنیای حیوانات در برابر نیروی باد. بنابراین، در مطالعات آینده، می‌خواهیم بفهمیم که مردم در مواجهه با مشکل سردرگمی در زندگی روزمره، خارج از رسانه‌های اجتماعی و خارج از محافل فعال، چگونه با آنها ارتباط برقرار می‌کنند .

من خودم سردرگمی زیادی را در گروه‌های فعال در رسانه‌های اجتماعی تجربه کرده‌ام، برای مثال، اینکه چگونه فعالان می‌توانند بیشتر و بیشتر رادیکال شوند و از جریان اصلی جامعه دور شوند

جالب است که ببینیم چگونه افرادی که نقش‌های مهمی در موضوعات بحث‌برانگیز مختلف دارند، همچنان می‌توانند خود را به‌عنوان حاشیه‌نشین تصور کنند. با توجه به این موضوع، ارزیابی این نکته جالب است که تا چه حد خوب است که ما مردم مجزا داریم و تا چه حد می تواند مشکل ساز شود. ما در حال کار بر روی پروژه تحقیقاتی دیگری هستیم که در آن نروژی‌هایی را مطالعه کردیم که موضع بسیار مهمی نسبت به سیاست مهاجرت در نروژ داشتند. تین و کیرستی از اصطلاح "شهروندان نگران" برای توصیف چگونگی ارتباط این افراد با مردم استفاده کردند و احساس کردند که این اتفاق فوری و بسیار اشتباه است و آنها خود را حقیقت گویان می دیدند که سعی می کنند به دیگران هشدار دهند. آنها اغلب احساس می کردند که به آنها گوش داده نمی شود و این باعث می شد که آنها به طرز باورنکردنی ناامید شوند، و از جامعه طرد شوند. این یک مفهوم و یک نوع موضع است که بررسی دقیق‌تر آن در رابطه با انواع دیگر مسائل، به عنوان مثال، مقاومت در برابر واکسن یا انکار آب و هوا بسیار جالب خواهد بود. و این چیز بسیار هیجان انگیزی است که تین و کیرستی روی آن کار می کنند.

عکسها و نوشته های من، در بی حوصلگی هایم با شما زندگی کرده ام. مؤلف، پژوهشگر ، دکتری پژوهش هنر‌، کارشناس‌ارشد پژوهش هنر، ارتباطات برای توسعه و عکاسی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید