دکتر شهریار خونساری
دکتر شهریار خونساری
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

سيندي شرمن




نوشته دکتر شهریار خونساری

سيندي شرمن[1]متولد 1954 در نيوجرسي آمريكاست. او در دانشگاه ساني بوفالو[2]در رشتة نقاشي و عكاسي تحصيل كرد و در عرصه‌هاي هنر مفهومي به تجربه پرداخت. او در سال 1977 به همراه همسرش رابرت لانگو[3]هنرمند بزرگ به نيويورك نقل مكان نمود.

عكس‌هاي فيلم سيندي شرمن معروف‌ترين آثار اوست. 69 عكس سياه و سفيد كه فضاي فيلم‌هاي درجة دوي هاليوودي دهة 60 را به نمايش درمي‌آورند. در اين عكس‌ها شرمن كارگردان، بازيگر و عكاس اين صحنه‌هاست. موقعيت‌هايي كه مانند فضايي خيالي شرمن اين فيلم‌ها را دوباره‌سازي مي‌كند و بازيگر تنها خود اوست. در اين تصاوير «شرمن در نادرستي صادق است»[4]اين عكس‌ها خيلي قابل لمس هستند و «اين عكس‌ها فرد را در زمينة رسانه‌هاي گروهي نشان مي‌دهد و ناگهان پي مي‌بريد كه با اين شخصيت‌ها زندگي مي‌كنيد. خودتان را بر روي صحنة نمايش مجسم مي‌كنيد. عكس‌ها دوباره‌سازي هستند كه در بيننده اين حس را كه مي‌خواهد به جاي هر كدام از آنها بازي كند، بيدار مي‌كند.»[5]اين آثار در بين سالهاي 1977 تا 1980 خلق شده است و «مانند يك بازي فكري فراخواني اين شخصيت‌ها اتفاق مي‌افتد[6]» و بيننده ژانرفيلم به تصويردرآمده در عكس را بايستي حدس بزند آيا عكس تقليدي از نئورئاليست است؟ نوآر يا هيچكاكيست؟ نوع لباس و حالت شرمن، پيش‌زمينه و كادربندي به بيننده كمك مي‌كند كه اين كليشه‌ها شناسايي شوند. اين كليشه ها از شخصيت هنوز هم تكرار مي شوند و فقط به جاي بازيگران قديمي هنرپيشگان معادل نشسته اند اما نكتة مهم اين است كه خود كليشه عوض نشده است.

در اين آثار شخصيت‌ها را مي‌شناسيم و يا حداقل دور از ذهن نيستند و يادآوري مي‌كند كه هويت معاصر ثابت نيست بلكه به وسيلة نشانه‌ها و علامت‌ها تغيير مي‌كنند.


بازيگر با آرايش و موي مصنوعي نمايندة زن سفيدپوست غربي است. يا شايد بهتر باشد بگوييم اسطورة زن غربي كه در فيلم ها به نمايش درمي آيد. سادگي قابل فهم و شوخ‌طبعي آثار به اين مسئله كمك مي كند كه بيننده حالتي دفاعي به خود نمي گيرد. اين تصاوير آينه‌اي از جامعة غربي نيستند بلكه نشان دهندة ماسكي است كه رسانه به صورت خود زده است تا جامعه را تحت تاثير قرار دهد. تصاويري اغواگر و زيبا، تمامي تصاوير سياه و سفيد هستند و مزيت آن نسبت به بقية‌ آثار دوباره سازي محدودنكردن بيننده در خيال پردازيست. اين مزيت وقتي شرمن دربارة آثارش چيزي نمي‌گويد در مورد منتقدين نيز تكرار مي‌شود. شرمن مشخص نمي‌كند كه در تصوير چه كسي است، چه كاري انجام مي‌دهد و اصولاً منظور از عكس چيست. بيشتر عكس‌ها نقطة اوج فيلم را نشان نمي‌دهند و تصاوير مورد علاقة‌ مردان به تصويركشيده شده است يا بهتر است بگوييم ماسكي كه مورد علاقة مردان است و شرمن به اين وسيله مي خواهد به اين جايگاه اعتراض نمايد. آثار او بحث‌هايي انتقادي دربارة هويت، رسانه‌هاي گروهي و زن شكل داده است و قيمت‌هاي اين آثار به واسطة نقدهاي بيشماري كه دربارة آنها نوشته شده است بسيار زياد است. به طور مثال عكس فيلم بدون عنوان شمارة 13 در حراج كريستيز سال 2001 به قيمت 336000 دلار فروخته شد و در سال 1995 موزة هنرهاي مدرن كل مجموعه مشتمل بر 69 عكس به قيمت يك ميليون دلار خريداري شد. شخصيت اين زن هاي خيالي به شدت تحت تاثير فيلم‌هاي دهة 50 و60 اروپايي و آمريكايي هستند: «دختر فراري معصوم، هنرپيشة زن موبور و خوش‌اندام، زن هرزه‌ با روبدوشامبر كه گيلاس مارتيني در دست دارد، منشي جوان شهر، زن خانه دار آرايش كرده، دختر چشم و گوش باز سردچهره، دختر كتابدار پرشور و شر فيلم هاي درجة‌ 2»[7].

شرمن مجموعة بعدي خود را به همان شيوه خلق مي كند با اين تفاوت كه زمينة عكس بيشتر به كمك بك پروژكشن و انداختن تصوير اسلايد بر روي پرده شكل گرفته است. اين تكنيك مصنوعي بودن تصوير را شدت مي‌بخشد (به ياد داشته باشيم در 1981 از عكس رنگي نيز استفاده مي‌كند) يك تكنيك ارزان‌قيمت صحنه كه نورهاي فلاش خورشيد را تداعي مي‌كند. فضاي بي نور و محوي كه «برزخ ميان فيلم و زندگي واقعي»[8]را تداعي مي‌كند. اين مجموعه بين سال‌هاي 80 و 81 در فينكس آمريكا خلق شد و زاوية ديد دوربين نسبت به مجموعة قبلي بسته‌تر است.


مجموعة تصاوير بين مجله‌اي[9]به سفارش مجله آرت فوروم خلق نمود او قطع افقي را براي آثار خود انتخاب كرد تا شبيه قطع صفحات تصاوير بين مجله‌اي پلي بوي (پورنوگراف) شود- در اين تصاوير اندام او تمامي صحنه را پر كرده اند و چهره كاملاً بي‌حالت است و ديگر پس زمينة جزئيات ندارد و نورپردازي تصوير را مصنوعي‌تر مي‌كند – در بعضي تصاوير او بر روي زمين خم شده و در بعضي ديگر او بر روي زمين دراز كشيده است. ولي به خاطر اعتراضات زيادي كه فمينيست‌ها به اين آثار نمودند مجلة آرت فروم از چاپ آنها خودداري كرد.

مجموعة بعدي به نام لباس خواب صورتي مشهور است در اين عكس ها در اعتراض به چاپ‌نشدن آثارش شرمن ساده و بدون آرايش و بدون كلاه گيس در مقابل دوربين ظاهر مي شود و كادر عمودي را برمي‌گزيند. فقط در نورپردازي از فيلترهاي رنگي استفاده مي‌كند. در اين آثار انگار او به هويت خود نيز توجه نموده است. مجموعة بعدي مربوط به سفارش رايان بنسون [10]براي طرح روي جلد مجلة «اينترويو[11]» است. در اين آثار شرمن لباس‌هاي طراحي‌شده توسط ژان پل گوتيه[12]و كوم‌دگارسون[13]را بتن مي كند و با ظاهري احمقانه در مقابل دوربين ظاهر مي شود.

مجموعة مصائب از تصاويري عجيب و پر از هرج و مرج و خشونت تشكيل شده است در آن از اعضاء بدن آدمكها استفاده شده است و در بعضي از آنها انگار انسان هايي بعد از تحقيرشدن در مقابل دوربين قرار گرفته اند.


مجموعة بعدي تاريخ هنر نام دارد شامل سي و پنج اثر كه گرچه بازتاب نقاشي خاصي نيست ولي نقاشي دوران رنسانس و پيش از آن را به ياد مي آورد در اين تصاوير شرمن با استفاده از اعضاء مصنوعي بدن، چهره پردازي و به تن كردن لباس هاي قديمي نقش حضرت مريم يا اشراف را بازي مي كند نقش‌هايي كه انگار به او تحميل شده است.

در مجموعة تصاوير ديگري از او به وسيلة مانكن‌هاي پزشكي عروسك‌هايي مي‌آفريند و آنها را در حالت‌هاي پيام‌آور و تصنعي قرار داده است انگار ناله‌هاي لذتي دروغين را از آنها مي‌شنويم.

يعني «پايان بدني كه مي‌شناختيم[14]» تصاوير مشمئزكننده هستند.


آثار شرمن نيز به وسيلة منتقدان به اين پايه از شهرت رسيد. پس در اينجا نقدهايي كه دربارة او نوشته شده است مورد بررسي قرار مي گيرد. (در اين قسمت از مقالة او نوشته هاي روزاليند كراوس[15]كه در مجلة آرت فوروم در تاريخ نهم ژانوية هزارونهصدونودوسه به چاپ رسيده است بسيار بهره بردم).

خلاصه نظريات «ابي گل سالومن گودو[16]» تحت تاثير طرفداران شرمن قرار گرفته است. از نظر او شرمن با تغييردادن شخصيت خويش خالق يك زندگي رويايي است كه در ثروت غرق شده است ولي از لحاظ انساني با ديگران فرقي ندارد. اين انسانيت موجود در آثار وي آن چيزي نيست كه توسط منتقدان ديگر شرمن استنباط شده باشد در حالي كه فمنيست‌ها كه طرفداران پروپاقرص او هستند به هنر او توجه كرده اند. به نظر گودو آثار او فقط داراي تركيب بندي هاي خوبي است.


بنا به گفتة «مالوي[17]» كه مجلة «پاركت[18]» به چاپ رسيده است زنان جواني كه از شخصيت‌هاي شرمن پيروي مي‌كنند كساني هستند كه در روياي خود منتظر يك عشق رويايي هستند(مجموعه‌هاي عكس فيلم) آنها هميشه منتظر يك نامه يا يك تلفن هستند و چشمان آنها منتظر است و آنها غرق افكار خود هستند و ناخودآگاه گوشه اي از بدنشان در مقابل ديد ديگران قرار گرفته است . از نظر فمينيسيت‌ها زن موجودي است براي بهره‌گيري مردها بنابراين موجوديت زن و وابستگي ها و شرايط او با عنوان يك اسطوره چيزي به جز يك تصوير نيست. «از ديدگاه فمينيستي شرمن يك هنرمند بااستعداد است كه سوژه هاي انتخابي او بازتاب شخصيت زن غربي مي باشد.»[19]به گفتة بارتز[20]بسياري از عكس‌ها جهت تبليغات ارائه گرديده‌اند به طور مثال در يك عكس سياه و سفيد كه سربازي سياه‌پوست فرانسوي در حال سلام نظامي‌دادن مي‌باشد يك عكس تبليغاتي است كه نشان‌دهندة امپرياليسم فرانسويست اين مطلب دربارة آثار شرمن نيز صادق است. مالوي مي‌گويد «كارهاي شرمن «بدون نام‌» ناميده شده است و شخصيت‌هاي نهفتة زن را ثبت مي‌كند،‌ مثل آنكه عكسي بدون اطلاع سوژه گرفته شده است. عكس‌هاي عريان او از مانكن هاي مصنوعي به طور غيرعادي به يك بار حالت دفاعي خود را از دست داده‌اند. شرمن تعمق و تفكري بر سوژه هايي كه انتخاب مي‌كند دارد، خيلي از آثار او برگرفته از نظرات منتقدين است.

حضور او به عنوان «من هنرمند» در تمام آثارش به وضوح ديده مي شود قبل از اينكه زن را از ديدگاه مرد نشان دهد. او با عكس‌هايش خود را به اسطوره‌هاي جاودانة فيلم متصل مي‌كند تا خود را به جاودانگي برساند.


اگر آثار شرمن را به صورت اسطورة زن در جهان معاصر بنگريم، مرد به صورت يك بت به زن مي نگرد و او را در بتي مي بيند كه قابل پرستش است و هنر شرمن باعث برملاشدن اين راز مي شود(هرچند خيلي ضعيف) به نظر روزليند كراوس:‌ «اگر بخواهيم دربارة‌ آثار شرمن انتقاد مسئولانه‌اي نمايم. به اين نتيجه مي‌رسيم كه در روي زمين و در بهشت خيلي چيزهايي هستند كه در افسانه‌ها گفته‌اند» به نظر او آثار ارتباطي به اسطورة زن معاصر ندارند و سطح آثار او را قابل بحث مي‌داند.

[1] Cindy Sherman

[2] Suny Buffalo

[3] Rabert Longo

[4]Independent, Charles Darwent, 6.8.2003.

[5] Art Forum Mag. Jenifer Barlett.

[6]Independent, Tom Lubook, 6.3.2002

[7] عكسنامة تابستان 1383، ص 101.

[8] Art forum Mag. Molly. Nesbit 4,1,2003.

[9]Centerforld-Art forum

[10] Rayan Benson

[11]Interview

[12]Jean-Paul Gauthier

[13] Come des garcons

[14]Artforum international 1.1.2000.

[15]Rosalind E Krauss

[16]Abiligal Solaman Godeau

[17] Mulvey

[18] Parkett

[19] New Left Review No.185 Mulvey 1991.

[20] Barthes

سیندی شرمنپست مدرنازآن خودسازیدکتر شهریار خونساریعکاسی
عکسها و نوشته های من، در بی حوصلگی هایم با شما زندگی کرده ام. مؤلف، پژوهشگر ، دکتری پژوهش هنر‌، کارشناس‌ارشد پژوهش هنر، ارتباطات برای توسعه و عکاسی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید