
تنها راه ایران که سالهاست درگیر تحریم ها و تبلیغات منفی کشورهاست، فرهنگ است. فرهنگ در حلقههای جوانان و خانه ها، باغچههای کوچک، در چتهای واتساپ و کافه ها زندگی میکند. در اشارهها، سنتها، غذا، خاطرات و ریتمها جریان دارد. فرهنگ در زندگی روزمره نهادینه شده و توسط افرادی حفظ میشود که شاید خود را هنرمند ننامند، اما فرهنگ را به گونهای تمرین میکنند که جامعه را متصل، رسا و یکپارچه نگه میدارد.
این همان سرمایه فرهنگی است. این سرمایه شامل هنر در تمام اشکال آن میشود، اما متکی به مکانها ، منابع مالی یا چارچوبهای استراتژیک نیست. دست به دست منتقل میشود، بدون برنامه، آموزش داده میشود و بدون پیش شرط به اشتراک گذاشته میشود. به ندرت با زبان نهادها مطابقت دارد، اما وزن، معنا و تبار خود را حفظ میکند.مشکل، نبود فرهنگ نیست. مشکل این است که چه سیستمهایی برای دیدن تربیت شدهاند و چه چیزهایی را نادیده گرفتهاند. مدتهاست که جوامعی که زندگی فرهنگی را خلق و حفظ میکنند، نادیده گرفته شده اند.
آنچه مورد نیاز ماست، یک نقطه شروع متفاوت است. نقطهای که در واقعیتهای مکان کار میکند، نه در انتزاع. نقطهای که توسعه فرهنگی و هنری را نوعی مراقبت میداند. نقطهای که عمق را بر گستردگی، فرآیند را بر محصول و اعتماد بلندمدت را بر عملکرد کوتاهمدت ارزش مینهد. برابری، تعلق و عدالت اهداف نهایی نیستند، بلکه نقاط شروع هستند.
ترانه جدید عزیزم از اد شیران خواننده معروف و پر طرفدار انگلیسی در روزهای اخیر منتشر شده، مصداق تمام حرف های من است. حس میکنم دستپخت زرشک پلو کدبانویی ایرانی، آغاز شکل گیری این ترانه باشد و محبت و میهمان نوازی خانواده ایلیا سلمانزاده باعث ساخت این ترانه شده است. این تکآهنگ یک همکاری بین فرهنگی است و با الهام از نوای موسیقی ایرانی سازهای سنتی ایرانی همچون دف و سنتور حضور دارند و احساسات عاشقانه اد شیران به همسرش و احترام او به جامعه ایرانی را بیان میکند. در این چند روز دوستانی از کشورهای مختلف نام غذاها، نحوه پخت، قیمت فرش ایرانی و .... را از من پرسیده اند و البته بارها لینک تک آهنگ عزیزم را برایم فرستاده اند. اد شیران و ایلیا سلمانزاده آیندهای جدید را بر اساس شرایط خود شکل داده اند، نه به عنوان شرکتکنندگان در برنامه دولت ها، بلکه به عنوان مشارکت کنندگان یک داستان از فرهنگ خویش. تلاقی باورنکردنی فرهنگ ها و گسترش بیقید و شرط عشق به رقص و موسیقی.