در آشفته بازار بودن آموزش موسیقی عوامل بسیاری دخیلاند. یکی از این عوامل، تاثیر شهرت و قدرت نوازندگی بر هنرجویان است. یعنی تصور اینکه یک نوازندهی معروف، معلم خوبی هم هست.
این سؤتفاهم میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. مثلا وقتی میبینیم شخصی بسیار خوب و حرفهای ساز میزند ما هم دوست داریم شبیه او ساز بزنیم و ناخودآگاه تمایل داریم که «او» به ما «یاد بدهد» چطور باید آنگونه ساز زد. پر واضح است که این یک برداشت اشتباه است. شخصی که نوازندهی خوبیست، لزوما نمیتواند آنچه بلد است، یا مسیری که برای رسیدن به این سطح از نوازندگی رفته است را «آموزش دهد» و به شاگرد «منتقل کند». انتقال مطلب، به خصوص در فرآیندی مانند موسیقی بسیار مشکل است و نیاز به یک بیان قوی، تجربهی کار با چندین هنرجو و تسلط بر جزییات آموزش دارد.
لزوما یک معلم موسیقی خوب، نوازندهی خوبی نیست. لزوما یک نوازندهی خوب، معلم خوبی نیست.
مورد اشکال بعدی شهرت است. در جامعهی موسیقی انواع مختلفی از شهرت داریم. شهرت بخاطر قدمت فعالیت. شهرت بخاطر مهارت در نوازندگی. شهرت بخاطر حضور در قطعات خاطرهانگیز. و متاسفانه اخیرا، شهرت بخاطر حضور فعال در شبکههای اجتماعی.
هیچکدام از شهرتها تضمین نمیکند که آن شخص یک معلم موسیقی خوب باشد. بسیاری از اساتید بزرگ موسیقی ایران که هرکدام از ما آرزوی حتی عکس انداختن با آنها را داریم لزوما معلمین خوبی نیستند.
نوازندگان خوب عموما به دلیل حضور در مجامع عمومی مثل کنسرتها و آلبومهای موسیقی شناختهشدهتر هستند. اما معلمین خوب موسیقی که همیشه در کلاسهای درس هنرنمایی میکنند را ممکن است افراد زیادی نشناسند.
باید به یاد داشته باشیم مشهور بودن، قدیمی بودن یا فالوور زیاد داشتن هیچکدام تضمین آموزش درست و استاندارد نیست.
ما اینجا در خنیاگر سعی میکنیم معلمین توانای موسیقی را که ممکن است شناختهشده باشند یا نباشند را گرد هم آوریم و مجموعههای کاملی از آموزش موسیقی تولید کنیم.