خیالِ راحت چه صدایی دارد؟ اگر بخواهی به کسی بگویی «من خیالم راحت است» چه میگویی؟ از چه واژههایی کمک میگیری؟
من میگویم خیالِ راحت کلمه ندارد؛ اما صدا دارد. صدای پیانو میدهد. کمی بعد از نتِ دوِ میانی، حال و هوای خیالْراحتی شروع میشود. امتحان کردنش مجانیست!
من اگر خوشحال باشم میروم سراغ آکاردئون. آکاردئون انگار خوب میفهمد خوشحالی چیست. تا بهش دست میزنی صدای «خوشحالی» میدهد. فکر میکنم آکاردئون زبان آدمیزاد را میفهمد. خوب هم میفهمد. همهجوره با آدم کنار میآید. خودش دوست دارد همراهش خوشحال باشی ولی خب...غم آدم را هم خوب میفهمد. من میشنوم که فهمیده.
اما غم. امان از غم. خدا نکند کسی غمگین شود و یک ویولنسل دم دستش باشد. خدا به خودش و هرکس از آنجا رد میشود رحم کند. آرشهی ویولنسل که روی سیمها کشیده میشود انگار روی قلب آدم ساییده میشود. هوار میشود هرچه بوده و نبوده بر سر آدم. ساز میگریَد و من میگریَم. نمیدانم قدیمترها چه بر سر ویولنسل آمده که اینطور بغض دارد. اینطور غم را میفهمد. اینطور همیشه آماده است تا باهاش دردِ دل کنی. یکبار که آرشه را روی سیمهایش بکشی معتادِ غمش میشوی.
من فکر میکنم سازها حرف من را بهتر میفهمند. احساس من را بهتر میفهمند. من فکر میکنم ساز برای من همنشین بهتریست. موسیقی بخشی از زندگی من نیست. موسیقی خودِ زندگیست.