تغییر مقطع در دوران تحصیل و تغییر موقعیت در زندگی مقرون با هیجانات و دغدغههایی است و مقولهی ورودی بودن هم از این قضیه مستثنی نمیباشد. برخی دانشجویان سریعتر با این تغییر شرایط وفق پیدا میکنند و بعضی هم دیرتر و عدهای هم تا سرشان به سنگ نخورد گوش به حرف نمیدهند! مثل من! یک ورودی باید بداند که زندگی و تحصیل دانشجویی با مشابه دبیرستانی یا کنکوریاش طبعاً متفاوت است و اگر با دندهی دبیرستان براند ممکن است گیرپاژ کند!
برای یادگیری چغر باشید!
اینجا خبری از چندین مؤسسه و صدها عنوان و هزاران جلد کتاب مختلف مینی و طلایی و سبز و نقرهای نیست که محتوای روتین کتابهای دبیرستان را به هر لطایفالحیلی که شده و با هزار رنگ و لعاب در مغز ما فرو کنند؛ منابع درسی کمی چغر هستند. استاد هم علم غیب ندارد که آیا دانشجو میفهمد یا نمیفهمد! درسش را میدهد و جلو میرود و با و وضعیت این ترم ممکن است کمی سریعتر هم پیش برود. اینها هیچکدام مشکلساز نخواهند بود اما خطری بالقوه ایجاد میکنند و زمانی فعلیت پیدا میکنند که دانشجو چغر نباشد. اگر در کلاس مطلبی را متوجه نشدید ممکن است با خود بگویید اینجا شریف است و همه خفن هستند! و این من هستم که نمیفهمم. بهجرئت میگویم این تفکر برای دیگران هم پیش میآید و اینگونه یک گروهک از آدمهای بیخبر از حال یکدیگر تشکیل میشود که فکر میکنند فقط آنها نمیفهمند؛ اوضاع جایی وخیم میشود که دانشجو از گروههای رفاقتی و درسی ایجاد شده هم فاصله بگیرد و دچار سرخوردگی و افت درسی و روحیاتی و... بشود.
از پرسیدن نترسید!
چه در کلاس و چه بیرون آن و چه هرجای دیگری. اینکه در کلاسها برای یک دانشجو هیچ ابهامی به وجود نیاید عملاً غیرممکن است؛ ابتدا خوب فکر کنید و اگر ابهامتان رفع نگردید، زمانی که احساس کردید مناسب است سؤالتان را بپرسید و به خود افتخار کنید چرا که جسارت اقدام برای رفع مشکلتان را داشتهاید! اگر فکر میکنید با سؤالتان وقت کلاس گرفته میشود سخت در اشتباهید! بخشی از زمان کلاس برای سؤال پرسیدن است و همچنین بخشی از مأموریت استاد در کلاس رفع ابهامهای دانشجویان است که اگر غیر این بود برگزاری کلاس حضوری (در وضعیت فعلی آنلاین) تعاملی دیگر معنایی نداشت. این بدان معنا نیست که گاهوبیگاه استاد را سؤالپیچ کنید و کلاس را مختل! مهارت خوب سؤال پرسیدن به شما کمک میکند تا در مواجههٔ با هر استاد در زمان و موقعیت مناسب پرسشهای خود را مطرح کنید. هر استاد هم قلقی دارد که کمکم دستتان میاید!
جنگ اول به از مشروطی آخر!
مورد دیگری که برای هر دانشجویی قریبالوقوع و برای دانشجوی ورودی قریبالوقوعتر! است عقب ماندن از تدریس استاد و تلمبارشان درسها بهصورت تصاعدی است؛ مخصوصاً درسهایی که مطالب آنها زنجیروار به هم مرتبط هستند. از همین لحظه سعی کنید حتیالمقدور با استاد یا جلوتر از آن پیش بروید. این نکته را هم بگویم که درسخواندن شب امتحانی در اکثریتقریببهاتفاق دروس دانشگاهی آوردهای به جز پشیمانی به همراه نخواهد داشت! و در بهترین حالت شما درس را نمیافتید. احتمالاً شنیدهاید که روش مطلوب، مطالعهی درس هر روز در همان روز و پیوستگی مطالعه در روزهای مختلف هفته است.
عقل سالم در بدن سالم!
برنامهای متعادل است که به ابعاد مختلف انسان بپردازد؛ مراقب باشید که از ورزش، تفریح و فوق برنامهی خود عقب نمانید؛ شک نکنید زمانی که برای این موارد قرار میدهید، تأثیر بسیار مثبتی روی روحیه و انگیزه شما خواهد گذاشت و حتی ممکن است حذف آنها و پرداختن صرف به درس نتیجهی عکس بدهد!
روزی که کار من و دوستانم در شریف آغاز شد در مخیلهام هم نمیگنجید که روزی فرابرسد که از تجربیات دانشگاهیام برای ورودیها بنویسم! و اکنونکه این قرعه به نام من افتاده، امیدوارم چند دقیقهای زبان قاصر قلم نویسنده را تحمل کرده باشید!
نویسنده: علیرضا حسینخانی
شمارهی سوم خوبگاه