ویرگول
ورودثبت نام
نشریهٔ خوبگاه
نشریهٔ خوبگاه
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

صدا، دوربین، تقلب!

اگر همین‌الان با هرکدام از ما تماس بگیرند و بگویند: «شما برنده یک جایزه چند صد میلیون‌تومانی شدید!» بی‌شک هیچ‌کدام در پوست خود نخواهیم گنجید. این مثال و مثال متعدد از این دست همگی نشان می‌‎‌دهند ذات آدمی به‌صورت پیش‌فرض به «اگر راحت جهان طلبی» علاقه نشان داده و با اعماق وجود خود این را می‌پذیرد؛ اما در بسیاری از تصمیمات نه تنها به «برو قوی شو» عمل نمی‌کند، بلکه کارهایی که می‌کند و تصمیماتی که می‌‎گیرد دقیقاً در تضاد با قوی شدن است و انسان را تنبل، شکست‌پذیر و ضعیف بار می‌آورد! به عقیده‌ی من، در حالت کلی تخلفاتی که از سوی برخی دانشجویان در زمینه ارزیابی صورت می‌گیرد مصداقی از همین حرف است.

نکته دقیقا همینجاست که برخی افراد گمان میکنند با تقلب کردن توانسته اند استاد و دانشگاه و نظام آموزشی کشور را فریب بدهند درحالی که اولین نفری که فریب خورده است، خود شخص متقلب است.
نکته دقیقا همینجاست که برخی افراد گمان میکنند با تقلب کردن توانسته اند استاد و دانشگاه و نظام آموزشی کشور را فریب بدهند درحالی که اولین نفری که فریب خورده است، خود شخص متقلب است.


آن چیزی که این متن در باره‌اش نوشته شده است، هرچند به نظر اسم با مسما و جالبی نباشد، «تقلب در آزمون مجازی» نام دارد که فرای بحث اعتقادی و مذهبی، اثرات مخرب فردی و حتی اجتماعی ناگواری به همراه خواهد داشت. هرچند برای تقبیح این کار همان ادلّه مذهبی و اعتقادی نیز کافی است و اگر من به این‌ها عمیقاً باور داشته باشیم، باید قانع شویم که این کار ناپسند خواهد بود، اما اینجا می‌خواهیم به بررسی یک سری علت‌ها و معایب این کار خارج از چارچوب دینی بپردازیم.


چرایی گرایش به سمت تقلب؟

همان‌طور که در ابتدای این نوشته عرض شد، ساده‌ترین علت این است که افراد دوست دارند در مقابل تلاش کمتر، فایده و نتیجه بیشتر دریافت کنند و این جدای از خصایص ذاتی انسان نیست، پیشرفت و تکامل ماشینی آدمی در عصرهای مختلف نشانگر این است که آدمی در صدد بالابردن بازده در عین کم کردن تلاش است؛ اما انسان ویژگی‌هایی چون عزت‌نفس نیز دارد که بدی‌ها اجازه همکاری را به او نخواهد داد. شاید درمورد کسانی که از ازل تا ابد به دنبال موقعیتی بوده‌اند تا بتوانند به بیشتر از حق خود دست پیدا کنند، ولو با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی، نتوانیم اظهارنظر کنیم، اما چیزی که اینجا اهمیت خواهد داشت تأثیر این وقایع بر کسانی است که قلباً متمایل به این کار نیستند. از آفات این شرایط نیز همین است که تحت تأثیر شرایط گوناگون، و رخداد پشت‌سرهم مشکلات، مجبور شوند که به این سمت رو بیاورند رجوع شود به ضرب‌المثل: «هرچی سنگه پیش پای لنگه!». حال اگر کسی در مقابل مشکلاتش خودش را مقصر نداند و از طرفی مقوله‌ای به نام تقلب بتواند این مشکلات را دور بزند، به آن روی می‎آورد. اینجاست که می‌توانیم به او بابت گول زدن خود تبریک بگوییم! و نکته دقیقاً همین‌جاست که برخی افراد گمان می‌کنند با تقلب کردن توانسته‌اند استاد و دانشگاه و نظام آموزشی کشور را فریب بدهند درحالی‌که اولین نفری که فریب‌خورده است، خود شخص متقلب است.


تقلب در آزمون دادن، چرا نه؟!

در جهت تقبیح و مردود دانستن این کار ناپسند(!) حرف‌های زیادی می‎توان زد. شاید هرکسی دلیل یا دلایل مختص خود را داشته باشد که با اتکا به آن، تصمیم می‎گیرد با اینکه شرایط این کار فراهم است آن را انجام ندهد. باور قلبی به مفاهیم اعتقادی که میان این کار و دزدی تفاوت چندانی قائل نمی‎شود، ترس از فاش شدن و بی‌آبرویی در میان سایر دانشجویان و در دانشگاه، توصیه‌های معلمین و مشاورین، به درستی ارزیابی شدن و ... می‌توانند مانع از تقلب شوند، اما چیزی که اینجا قصدشرح دادنش را داریم، خصلتی است به نام اعتماد به نفس!

خودباوری، اعتماد به نفس و مسئولیت‌پذیری در آزمون دادن: زیباترین حسی که یک انسان می‌تواند داشته باشد، این است که او به موفقیتی برسد که حاصل دست‎رنجه و تلاش خود اوست. اما با این‎حال، بازهم «نرسیدن به موفقیتی که ناشی از عدم تلاش خود شخص باشد»، شگفت‌انگیزتر است از «موفقیتی که دروغین به‌دست‌آمده باشد»! شخصی که به خودش اجازه می‎دهد در آزمون دادن تقلب بکند، خود را از این حس خوب محروم ساخته است. بدیهی است که اگر من با تقلب نمره بالاتری کسب کنم، در نگاه اول باید خوشحال‌تر نظر برسم ولی این حس گناهی که دائماً همراه او خواهد بود که: «این تو نیستی، این حاصل تلاش تو نیست، تو موفقیتی کسب نکردی، تو خودت را فریب دادی، تو یک انسان متقلب هستی!» باعث سرخوردگی شخص در مرور زمان خواهد شد و می‌تواند تأثیرات زیادی در بلند مدت بر روی فرد داشته باشد. انسانی که امروز به جای امید بستن به تلاش‌ها و توانایی‌های خود، بر روی تقلب و دسترنج دیگران حساب باز کرده است، هیچگاه حس مسئولیت پذیری را تجربه نخواهد کرد. فرازهایی که پس از تلاش و فرودهایی که در نتیجه تلاش نکردن (حالا به هر دلیلی) برای شخص پیش می‌آیند، باعث ساخته شدن و موفق شدن می‌شوند (یک شمشیر برای این‌که مستحکم‌تر شود، مدام وارد کوره‌های داغ شده و پس از آن وارد آب یخ می‌شود و این باعث استحکام بالای آن شمشیر می‌شود!) فراموش نکنیم که هر پدیده‌ای در زندگی‌مان را می‌توانیم تبدیل به فرصتی کنیم که در آن روحمان را پرورش دهیم و از آن تجربه‌ای کسب کنیم که در ادامه زندگی‌مان به درد بخورد و اوضاع فعلی جهان، یعنی خانه‌نشینی در ایام کرونا (که البته بسیار دردآور و غم‌انگیز است!) هگم از این قضیه مستثنی نیست. جدای از این صحبت‌ها یک شخص و در مرحله بالاتر، یک جامعه تا زمانی که به حس خودباوری نرسد قطعاً نمی‌تواند پیشرفت کند. اگر هدف امروز ما از درس خواندن، صرفاً کسب بهترین نمره دانشگاه اما توخالی و دروغین است تا بتوانیم با آن اصطلاحاً جلوی این و آن فخر فروشی کنیم که هیچ! اما اگر امروزه ما درس می‌خوانیم تا آینده‌ای بهتر برای خودمان، اطرافیانمان و حتی کشورمان رقم بزنیم، و یا حتی اصلاً درس می‌خوانیم که از آن لذت ببریم، تقلب با هیچ‌کدامشان سازگار نیست. بیایید برای بهتر شدن، تحت هر شرایطی پذیرای آن باشیم که خودمان آن را خلق کرده‌ایم!

زیباترین حسی که یک انسان میتواند داشته باشد، این است که او به موفقیتی برسد که حاصل دست‎رنجه و تلاش خود اوست. اما با این‎حال، بازهم «نرسیدن به موفقیتی که ناشی از عدم تلاش خود شخص باشد»، شگفت انگیز تر است از «موفقیتی که دروغین بدست آمده باشد»!
زیباترین حسی که یک انسان میتواند داشته باشد، این است که او به موفقیتی برسد که حاصل دست‎رنجه و تلاش خود اوست. اما با این‎حال، بازهم «نرسیدن به موفقیتی که ناشی از عدم تلاش خود شخص باشد»، شگفت انگیز تر است از «موفقیتی که دروغین بدست آمده باشد»!


با یک نگاه کلی، می‌بینیم ورزشکاری که در مسابقات، دوپینگ می‌کند، هیچ‌وقت قهرمان نخواهد شد! ماشین خرابی که دائماً توسط یک خودرو دیگر کشیده می‌شود، هیچگاه تعمیر نخواهد شد! خانه خرابی که اعضایش تصمیم به مرمت آن نگیرند هیچ‌وقت آباد نخواهد شد! و آینده نابسامان و نامعلوم یک شخص، هیچگاه درخشان نخواهد بود، مگر آنکه امروز ما برای آن تلاش کنیم و نتیجه کارهایمان را در آن اثر دهیم. نیکولا تسلا جمله ارزنده‌ای دارد که واقعاً عبرت‌آمیز است. او می‌گوید:

«من هیچگاه شکست نخوردم. من فقط ۱۰۰۰ راهی را یافتم که مطمئن شدم آن‌ها به نتیجه نخواهند رسید!»


نوشته‌ی:
سیدسعید جزائری
ورودی ۹۸ برق دانشگاه صنعتی شریف
از اصفهان
منتشر شده در: شماره‌ی ۴ خوبگاه

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید