ح. ع. تاجدینی
ح. ع. تاجدینی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

پیشگامان آموزش و پرورش در ایران / بی بی خانم استرآبادی

تاریخ مدرن ایران، با بیداری تاریخی و حق طلبیِ «زنان ایران» گره خورده است. بزنگاه این بیداری و حق طلبی را باید در رخ دادهایی که منجر به انقلاب مشروطه ی ایران شد ، جست و جو کرد.

یکی ازراه هایی که زنان برای رسیدن به آن آگاهیِ تاریخی وحق طلبی و شکستن تابوها در پیش گرفتند ، ایجاد «مدرسه ی دخترانه» بود.

یکی از این زنان خلاق ، جسور ، خوش درک و هواخواه پرشور آزادی و برابری زنان ، «بی بی خانم استرآبادی» - وزیری- بود که موفق شد نخستین مدرسه ی دخترانه را به شیوه ی مدرن ، درایران پدید آورد .

بی بی خانم ، از پدری به نام«محمدباقرخان استرآبادی»، و مادری به نام «خدیجه» ملاباجی زاده شد. محمدباقرخان، یکی از خوانین بزرگ مازندران و سرکرده ی هجده بلوک بود که در «نوکنده» زنده گی می کرد. مادرش ملاباجی، از معدود زنان باسواد آن روزگار بود که در دربار ناصرالدین شاه، بچه های حرم را «خواندن» و«نوشتن» یاد می داد.

بی بی خانم ، پس از این که در نزد مادر خود - همراه بچه های حرم -سواد آموخت و بزرگ شد ، توانست با تکیه بر لیاقت های فردی و آگاهی از وضعیت اندوه بار و تبعیض های ناروایی که به این قشر عظیم تحمیل شده بود ، نخستین مدرسه ی دخترانه را در منزل خودش سروسامان بدهد. او به همراه دو دخترش ، ۳ اتاق از ۱۲ اتاق منزل را که در نزدیکی دروازه قدیم محمدیه ، بازارچه ی حاجی محمدمحسن واقع بود را به کلاس درس تبدیل کردند و تدریس دروس را هم خودشان به عهده گرفتند.

بی بی ، نام مدرسه ی نو بنیاداش را «دبستان دخترانه ی دوشیزه گان» گذاشت. سالی که مدرسه ی بی بی گشایش یافت ، مصادف شد با انقلاب مشروطه ؛ یعنی سال ۱۲۸۵ خورشیدی . بی بی ، بعدها که دبستان را به منزلی استیجاری ، در «گذرعلی پاچنار» منتقل کرد ، کلاس های اَکابر - آموزش بزرگ سالان - را هم به کلاس های قبلی اش افزود .

دراین کلاس ها ، زنان با سن و فاصله ی نسبتن زیاد از ۴۷ساله تا ۶۰ساله - کنارهم می نشستند . موضوعات درسی این دبستان ، شامل: خواندن و نوشتن ، ریاضیات ، تاریخ ، جغرافیا و معارف دینی بود .

بی بی ، برای این که پدر و مادرها را تشویق کند تا دختران شان را با رضا و رغبت بیش تر به دبستان بفرستند ، مهارت هایی هم چون ، آشپزی و هنرهای دستی را به دروس بچه ها افزود و آموزش آن ها را هم خود به عهده گرفت. و یا با این که ، مخارج مدرسه از پرداخت شهریه ی دانش آموزان تأمین می شد ، بی بی ، برای همان ترغیب و یاری رساندن به برخی خانواده ها ، «هرگاه از یک خانواده ی فقیر ، دو محصل در این مدرسه درس می خواندند ، از یکی از آن ها پولی دریافت نمی کرد.» (ژانت آفاری)

نواوریِ جسورانه ای که بی بی خانم در پیش گرفت، همانند نوآوریِ میرزا حسن رشدیه ، با جار و جنجال هاو هیاهوهای «محافظه کاران» همراه بود .

آنان دشمنی و نفرت خود را از طُرُق مختلف نشان می دادند : فحاشی کردن ، هرزه و فاسد الاخلاق خواندن ، تحریک اوباش و یورش بردن به دانش آموزان و معلمان و ابراز آشکار این بینش کینه توزانه که ، تأسیس این قبیل مدارس ، با «اشاعه ی فاحشه خانه ها و اباحه ی مسکرات» برابر است !! و حتا سیدعلی شوشتری ( محافظه کار ) تا آن جا بر طبل هیاهو کوبید و عوام را تحریک کرد که نام «دوشیزه» به معنای «باکره است و باکره هم کلمه ای شهوت انگیز است!! این شخص، تکفیرنامه ای راهم نوشت که به قیمت یک شاهی در پای واگن های اسبی به فروش می رسید !!

در قبال این واقعیت های هراس آور ، بی بی چاره ی کار را در این دید که به «مخبرالسلطنه هدایت» وزیر معارف وقت ، شکایت بَرَد. وزیر با توجه به نفوذ محافظه کاران - درمیان مردم - از بی بی خواست ، تابلوی مدرسه را پائین بیاورد !! بی بی به ناچار رضایت داد ؛ اما یک سال بعد ، تابلو را بالا برد و شروع به کار کرد؛ البته با این شرط که تنها از کودکان چهار تا شش ساله ثبت نام به عمل آورد؛ نه بزرگ تر از آن!!

در همین بحبوحه بود که بی بی ، یک بار دیگر بی پروایی و اشتیاق آتشین خود را از نهضت مشروطه و گرفتن حقوق انکار شده ی زنان به نمایش گذاشت. او در عین حال که برای انقلابیون مشروطه پول و اسلحه می فرستاد ، در نامه ای پرشور به نماینده گان مجلس نوشت : « یا برای حفظ مشروطه، پایداری کنید و یا لچک مراسرکنید . » به سبب پایداری ی «بی بی» و سایر نیروهای مترقی، هفت سال بعد ، یعنی در سال ۱۹۱۳ مسیحی ، ۶۳ مدرسه ی دخترانه در ایران شروع به کار کرده بودند که نزدیک به ۲۵۰۰ نفر شاگرد داشتند !!


زمستان نودِ خورشیدی


آموزش و پرورشایرانمشروطهزنان
منتقد و روزنامه نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید