گاهی اوقات به چپ دستها حسودیم میشد.واسه اینکه یه روز بخصوص داشتن و خیلی از صفات خوبو به اونا نسبت میدادن و این داستانا....
اما با اتفاقی که تو روز چپ دستها برای دست چپم افتاد تا حدودی خوشحال شدم که چپ دست نیستم.
اون روز من از یه بلندی افتادم و دست چپم در رفت:((((
البته خودم فکر میکردم شکسته:/
الان که دارم اینو مینویسم حدود سه هفته گذشته اما هنوز دستم خوب نشده.هر روز میرم فیزیوتراپی.اما بازم نمیتونم خوب تکونش بدم.حس میکنم هنوز یه مشکلی داره اما دکتر میگه :نه!همه چی طبیعیه....
خدا کنه راست بگه:/