ویرگول
ورودثبت نام
نقد صافی (علیرضا خوشبخت)
نقد صافی (علیرضا خوشبخت)
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

آداب شکست در سیاست؛ از جهان تا ایران!

شکست در سیاست امری عجیب و پیچیده نیست. آن‌ها که با سیاست عملی حتی در سطوح خرد سروکار داشته باشند به خوبی می‌دانند، که اساسا در سیاست خبر خوش امر نادری است و پیروزی گوهر گرانبهایی که با سختی بسیار به دست می‌آید و در بسیاری مواقع به آسانی از دست می‌رود.

از این جهت هیچ سیاستمدار و تشکیلات و جریان سیاسی‌ای با شکست بیگانه نیست. آن چه مهم است، آداب شکست است. در کشورهای دموکراتیک افراد و جریانات بازنده معمولا در چند سطح نسبت به شکست واکنش نشان می‌دهند. آن‌ها درگام اول به رقیب تبریک می‌گویند، در گام دوم از هوادارانشان تشکر می‌کنند و در گام سوم مسئولیت شکست را بر عهده می‌گیرند. در بسیاری از کشورها به خصوص در نظام‌های پارلمانی رهبران احزاب شکست خورده بلافاصله استعفا می‌دهند و مسیر را برای تغییرات در تشکل سیاسی خود هموار می‌کنند. مرحله بعدی اما جدی‌تر و عمیق‌تر هم هست. شوراهای مرکزی احزاب و تشکل‌ها در معرض پرسش و نقد جدی قرار می‌گیرند، کنگره‌های احزاب به محل تغییر ترکیب مرکزیت مبدل می‌شود، اسناد و برنامه‌های حزبی بازبینی می‌شوند و شعارها و روش‌های تبلیغاتی مورد بازبینی قرار می‌گیرند و ....

حالا این تصویر را با آن چه این روزها در سیاست ایران می‌گذرد قیاس کنید. جریان اصلاح‌طلب در این انتخابات یک شکست بسیار جدی خورده است. بخشی از این جریان که با عبدالناصر همتی در انتخابات حاضر شده بود که مشخصا شکستی فاجعه بار را تجربه کرده است. بخش دیگر این جریان هم که نامزدش اسحاق جهانگیری بود، تنها به مدد امداد غیبی شورای نگهبان از شکست رسته است و وضعیت سرمایه اجتماعی و سیاسی‌اش دست کمی از رفقای شرکت کرده در انتخابات ندارد.

اما با چه چیزی مواجه‌ایم؟ اول آن که برخی از شکست خوردگان معتقدند که اصولا همه شکست خورده‌اند. این استدلال البته تالی منطقی استدلالی بود که شکست همتی در این انتخابات را به معنی سقوط ایران تحلیل می‌کرد و سرنوشت ایران را به این انتخابات گره زده بود. کاری که البته هر 4 سال یک بار در جریان اصلاحات تکرار می‌شود. واکنش دوم ابراز شده هم آن است که تاریخ ثابت خواهد کرد که ما درست می‌گفتیم و خواهید دید که دهه‌ها بعد تاریخ و آگاهان به درستی راه ما گواهی خواهند داد.

واکنش سوم را سید محمد خاتمی که رهبری جریان اصلاحات را در دست دارد نشان داده که در بیانیه‌ای به بیان دیدگاه‌هایش در مورد انتخابات پرداخته است. منصفانه است که بگوییم خاتمی از ضعف‌های اصلاح‌طلبی هم یادی کرده است اما متن بیانیه او نه متن بیانیه رهبر یک جریان شکست خورده که گویی بیانیه یک روشنفکر یا یک هوادار جریان اصلاحات است. در حالی که انتظار می‌رود که چنین بیانیه‌ای راهگشای نقدهای بیشتر، جدی‌تر و تحولات عملی در جریان اصلاحات باشد، حداقل به گمان نگارنده چنین انتظاری با چنین متنی حاصل نخواهد شد. هیچ اشاره‌ای به لزوم بازبینی در تشکیلات اصلاح‌طلبی و سامانه ناسا دیده نمی‌شود، اشاره‌ای به راهبردهای به کار گرفته شده توسط اصلاح‌طلبان که به شکستی چنین مطلق منجر شده‌اند، دیده نمی‌شود و متن از یک بیانیه و اعلام موضع رسمی فراتر نمی‌رود. ضمن آن که دلسوزی برای نظام و مرزبندی با براندازان به دقت و غلضت در متن گنجانده شده است.

در سطح بعدی هم هیچ واکنشی مشاهده نمی‌شود. رهبران احزاب اصلاح‌طلب با قدرت و قوت در صندلی‌های خود نشسته‌اند و در کنگره‌های بعدی هم البته به اصرار بدنه!! و علی رغم میل باطنی باز هم سکان احزاب را به دست خواهند گرفت. نهادهای کم اثر و فشل حزبی هم در انحصار همین گروه باقی خواهد ماند و تصمیمات درست یا غلط در حلقه‌های بسته اتخاذ خواهد شد. گردش نخبگان هم که البته هست اما در محدوده جوانان نخبه مورد تایید و امتحان پس داده! نه خبری از تحلیلی جمعی خواهد بود نه تشکیل کنگره فوق العاده و نه خدای نکرده استعفا و کناره‌گیری و پذیرش خطا. بیانیه‌‌هایی هم اگر صادر شود ضمن تاکید بر دشواری‌هایی که حاکمیت برای اصلاح‌طلبان ایجاد کرده است بر لزوم ارتباط بیشتر اصلاح‌طلبان با مردم تاکید خواهد کرد!

هیچ راهبرد اشتباهی به معرض نقد گذاشته نخواهد شد. سفیدنمایی‌ها و تحلیل‌های غلطی که در کل این سال‌ها خشم بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان را در پی داشته، بدون نقد رها خواهد شد. نه تشکیلات احزاب مورد بازبینی قرار می‌گیرد، نه شوراهای ائتلافی، حداکثر آن که «ناسا» منحل می‌شود و به «شعسا» می‌پیوندد تا اسم عجیب و غریبی دیگری در فضای سیاسی ایران متولد شود. و خلاصه آن که همه چیز بر همان مدار است که بود، تا انتخاباتی دیگر و تَکراری دیگر و همتی دیگر برای ایران.

ختم کلام آن که جریانی که آداب شکست را نداند، شایسته پیروزی هم نخواهد بود!

اصلاحاتاصلاح‌طلبانانتخابات 1400سید محمد خاتمی
«نقد صافی»، صفحه شخصی من است به عنوان یک شهروند و یک روزنامه نگار علاقمند به سیاست. توییت‌ها و نوشته‌هایم را منتشر می‌کنم و دوست دارم که نقدهای دیگران را بخوانم و بشنوم..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید