1- سریال تلویزیونی (House of Cards) را بیشتر مخاطبان حرفهای و حتی آماتور فیلمها و سریالها در ایران که از قضا کم هم نیستند، میشناسند. داستان سیاستمدار حیلهگری در حزب دموکرات که قصدش دست یافتن به ریاست جمهوری آمریکاست و در این راه، توطئهای پیچیده را طراحی و اجرا میکند. او این مسیر را بیرحمانه و زیرکانه میپیماید. نسخه انگلیسی این سریال با نام «خانه پوشالی» با سانسورهای لازم!! قبلا از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است و از قضا که چه نام با مسمایی هم برای آن انتخاب شده بود.
2- به عنوان یک دوستدار سیاست و روزنامهنگار سیاسی، سریال (House of Cards) را دوست نداشتم. مهمترین نقدم به آن این بود که سیاست را به توطئه تقلیل داده است. گمانم سیاست، عرصهای مهم و فراخ از حیات انسانی است. این عرصه با ترکیب پیچیدهای از تمایل به کسب قدرت، جلب منافع فردی و جمعی، پیگیری آرمانهای جمعی و البته گاه میل به گستردن سلطه یک فرد یا یک گروه بر کل جامعه و ... شکل گرفته است. اما در این سریال به توطئه یک سیاستمدار تشنه قدرت تقلیل یافته است.
3- غرض از این مقدمه بیان نکتهای در مورد فضای فعلی سیاسی در ایران و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است. فضایی که به تاسی از نام فارسی نسخه انگلیسی سریال نامش را «سیاست پوشالی» میگذارم. در حالی که به یکی از حساسترین رخدادهای سیاسی نزدیک میشویم؛ بازار سیاست ایران تنها انباشته از افشاگریها، جنگهای روانی و توطئههای پیچیده امنیتی- رسانهای است. فایل صوتی وزیر امور خارجه که در یک مصاحبه احتمالا حفاظت شده، ضبط شده است سر از رسانههای مخالف با نظام جمهوری اسلامی در میآورد و طوفانی به راه میاندازد. پرونده تخلفات شهرداری تهران در دوران قالیباف در آستانه انتخابات منتشر میشود و معلوم نیست تا حالا کجا بوده است؟ در همان شب است که ناگهان اتاقی در کلاب هاوس به عرصه افشاگری در مورد اتهامات جنسی رئیس اصلاحطلب شورای شهر بدل میشود. خبر از بازداشت مجدد برادر اسحاق جهانگیری در آستانه انتخابات میرسد و احتمالا این سریال عجیب ادامه هم دارد.
4- حتما خواهید گفت که جنگ رسانهای و افشاگری و مواردی از این دست جزیی ذاتی و طبیعی از پروسه مبارزات انتخاباتی حتی در دموکراتیکترین کشورهای دنیاست. این سخنی کاملا درست است، اما نکته این جاست که چنین اعمال و حتی رویههایی بخشی از فرآیند مبارزات انتخاباتی است و نه همه آن. احزاب و سیاستمداران در چنین کشورهایی از ماهها قبل به ارایه برنامه و اسناد بالادستی، طرح شعار و برقراری ارتباط با گروههای مختلف اجتماعی و نهادهای مدنی مشغولند و میکوشند تا رای آنها را به دست آورند. گاه با تکیه بر شبکههای رای اتحادیهها پیش میروند و گاه به قدرت سازماندهی احزاب تکیه میکنند و گاه بر کاریزمای سیاستمداری متمرکز میشوند.
5- اما در انتخاباتی که ما اکنون شاهدیم هیچ خبری از چنین مواردی در هیچ جبههای اعم از اصلاحطلبی و اصولگرایی و براندازی نیست. تنها دو نامزد یعنی سید مصطفی تاجزاده و عباس آخوندی به تولید متون بالادستی و تشریح دقیق نظراتشان در مورد ابَربحرانهای جامعه ایران مشغولند. این دو هم که به احتمال قریب به یقین از چرخه رقابت انتخاباتی خارج خواهند شد. حزب اتحاد ملت هم در میان سکوت و بیتوجهی فضای عمومی برنامهای ارایه کرده است. اصولگرایان بر عملیات روانی و خارج کردن نامزدهای اصلاحطلب با تکیه بر رسواییهای رسانهای متمرکزند، اصلاحطلبان یا هاج و واج مشغول روندهای اداری «ناسا» هستند یا حداکثر پای تخلفات مالی شهرداری تهران را وسط میکشند و گاهی تهدید زیرلبی به افشاگری در مناظره میکنند. حتی در میان براندازان هم خبری از متنی برای تحریم یا تشریح سیاستی نیست، خانمی هست که گل سفید به موهایش زده و جیغهای بنفش انتقام را هر شب از دهن ماهوارهها به حلقوم فضای سیاسی ایران میفرستد.
6- این همان است که آن را «سیاست پوشالی» مینامم. خالی از آرمان، خالی از برنامهریزی، خالی از متون تحلیلی و انتقادی قابل تامل، خالی از تلاش برای سازماندهی و حتی خالی از خلاقیتهای کمپینی. سیاست در ایران ما پوشالی شده است و متاسفانه این نمیتواند با سست شدن شیرازه و انسجام جامعه ما بیربط باشد.
7- یادش به خیر همین یک دهه قبل حداقل در آستانه انتخابات چند نامه مطالبه محوری منتشر میشد، چند متن برای تئوریزه کردن تحریم یا مشارکت در انتخابات. فضای سیاست در ایران حتی از همین هم تهی شده است و عربدههای مجازی جای آن را گرفته است.
8- تصویر ایران در انتخابات سال 76 را با پوستری از ناطق نوری به یاد دارم که روی آن عکس تراکتور و مزرعه وچرخ صنعت بود و تراکتی از سید محمد خاتمی که روی آن نوشته بود: «درود بر 3 سید فاطمی» و عکسهای خاتمی و رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی بر آن نقش بسته بود. آن فضا را با این فضا قیاس کنید. اشتباه نشود؛ قصدم تقدیس یا تایید آن دوران نیست که آن هم پر از ایراد و خطا بوده و اگر خطا نداشت که وضع ما این نبود. یادآوریاش تنها برای نشان دادن آن است که از کجا به کجا رسیدهایم!